http://blog.hasanagha.org/2006/11/post_2161.php
این وبلاگ نویسی هم برای عدهای خوب دکان دو نبشی شده ها! خصوصا این "بچه مذهبیهای خارجه نشین"، که هم از توبره میخورند و هم از آخور. هم هوای حکومت چیها را دارند تا بتوانند حق و حقوق خودشان را در ایران حفظ کنند و هم کمی تا قسمتی نقش اپوزیسیون را بازی میکنند تا بتوانند در جوامع خارجی دکانشان را با منافع مربوطه بچرخانند، هم عرق غربیها را میخورند و هم شله زرد نذری حسین شهید را!
به این ها میگویند کاسب کار حرفهای! هم از دولتهای خارجی بودجه برای مبارزه با حکومت آخوندی میگیرند و هم با این و آن چهره قدرتمند داخل لاس میزنند تا مبادا منافعشان درصورتی که آخوندها بر قدرت باقی ماندند در آینده به خطر بیفتد. کاسبکاری از این بهتر؟
این جماعت در طول سال با شعبده بازی هاشان چهرهای مخالف رژیم برای خود دست و پا میکنند و درست هنگام انتخابات یک مرتبه میبینی شروع میکنند به تبلیغ برای این یا آن کاندیدا یا حزب آخوندی. در طول سال هم گاهی اوقات با هم جنگ زرگری راه میاندازند یا شاید هم جنگ واقعی بر سر منافع کوتاه مدت، ولی یک شبه میبینی جنگ زرگری شان را فراموش میکنند شمشیرهای چوبی شان را غلاف میکنند و در یک جبهه به مبارزه!! میپردازند، به این میگویند همزیستی کاسبکارانه.
یکی آفتابه بدست دنبا ل رهبر راه میافتد، آن یکی هم با دستمال یزدی، فلان هاشمی و مافیوزی هایش را میمالد. این یکی از دویچه وله حق و حقوق میگیرد، آن یکی کاسه گداییاش را پیش هلندیها میبرد. این یکی از بازار تهران سهم و باج میگیرد آن یکی از روابط پنهانیاش در پاریس و لندن حقوق مکفی میگیرد.
این وسط هم ماندهاند عدهای جوان نا بالغ که طبق معمول به راحتی فریب این حرفهایهای کاسب کار را میخورند و بدون اینکه از خود بپرسند که آیا شرکت در شعبده بازی رژیم انتخابات اسم و لقبی هم دارد به دام این دامداران کاسبکار میافتند
پس بشتابید بیخبران! به معرکه گیری شعبده بازان و کاسبکاران حرفهای!
این وبلاگ نویسی هم برای عدهای خوب دکان دو نبشی شده ها! خصوصا این "بچه مذهبیهای خارجه نشین"، که هم از توبره میخورند و هم از آخور. هم هوای حکومت چیها را دارند تا بتوانند حق و حقوق خودشان را در ایران حفظ کنند و هم کمی تا قسمتی نقش اپوزیسیون را بازی میکنند تا بتوانند در جوامع خارجی دکانشان را با منافع مربوطه بچرخانند، هم عرق غربیها را میخورند و هم شله زرد نذری حسین شهید را!
به این ها میگویند کاسب کار حرفهای! هم از دولتهای خارجی بودجه برای مبارزه با حکومت آخوندی میگیرند و هم با این و آن چهره قدرتمند داخل لاس میزنند تا مبادا منافعشان درصورتی که آخوندها بر قدرت باقی ماندند در آینده به خطر بیفتد. کاسبکاری از این بهتر؟
این جماعت در طول سال با شعبده بازی هاشان چهرهای مخالف رژیم برای خود دست و پا میکنند و درست هنگام انتخابات یک مرتبه میبینی شروع میکنند به تبلیغ برای این یا آن کاندیدا یا حزب آخوندی. در طول سال هم گاهی اوقات با هم جنگ زرگری راه میاندازند یا شاید هم جنگ واقعی بر سر منافع کوتاه مدت، ولی یک شبه میبینی جنگ زرگری شان را فراموش میکنند شمشیرهای چوبی شان را غلاف میکنند و در یک جبهه به مبارزه!! میپردازند، به این میگویند همزیستی کاسبکارانه.
یکی آفتابه بدست دنبا ل رهبر راه میافتد، آن یکی هم با دستمال یزدی، فلان هاشمی و مافیوزی هایش را میمالد. این یکی از دویچه وله حق و حقوق میگیرد، آن یکی کاسه گداییاش را پیش هلندیها میبرد. این یکی از بازار تهران سهم و باج میگیرد آن یکی از روابط پنهانیاش در پاریس و لندن حقوق مکفی میگیرد.
این وسط هم ماندهاند عدهای جوان نا بالغ که طبق معمول به راحتی فریب این حرفهایهای کاسب کار را میخورند و بدون اینکه از خود بپرسند که آیا شرکت در شعبده بازی رژیم انتخابات اسم و لقبی هم دارد به دام این دامداران کاسبکار میافتند
پس بشتابید بیخبران! به معرکه گیری شعبده بازان و کاسبکاران حرفهای!