Showing posts with label بادبان. Show all posts
Showing posts with label بادبان. Show all posts

Monday, January 26, 2009

کارزار هفت ساله سهمگین مجاهدین، حق و حقوق مقاومت را از کیسه زراندوزان و حلقوم مزدوران و دستان زورگویان بیرون کشید

بادبان

آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت


گنجاندن نام مجاهدین در لیست سیاه تروریستی اتحادیه اروپا تیغی برنده در دستان حکومت آخوندی بود و موجب ادامه بقای حاکمیت ضد خلق می‌شد و تبلیغ و ترویج و تحمیل آن در اتحادیه اروپا سدی محکم و دیواره‌ای ضخیم بود در برابر حرکت اپوزیسیون و نهایتاً منافع حیاتی ضد خلق را تامین می‌کرد و این نیروی رادیکال خود را اسیر در چنگال تیز جبر محیط و مناسبات و محدودیت‌های تعیین شده می‌یافت و قدرت تحرک و تحول برای ضربه زدن به این نظام ظالمانه را از دست می‌داد و مجاهدین جبراً می‌بایست متناسب با اوضاع و احوال و شرایط متغیر وعینی حرکت می‌کرد .

امٌا با یک و به جایگاه راستین رجعت داد و حالا باید این لیست سیاه را بر فرق حکومت مستکبر کوبید و باید دوران اعتلای مقاومت در اروپا را شاهد باشیم و دیگر نمی‌شود به راحتی سرنوشت یک جنبشی را به بازی گرفت تا اینجا هم این سیاست رضا و تسلیم و سازش را، مردم و مقاومت به بهای بسیارسنگین پرداختند

آخر تا کی باید اتحادیه اروپا دل در گرو تجارت با آخوندها می‌بست ! تا کی مقاومت مشروعی را در لیست تروریستی جا می‌داد تا راه برای مطامع حقیر و پست باز باشد ! تا کی می‌خواست به آخوندها بچسبد ! تا کی می‌توانست احکام دیوان عالی عدالت اروپا و رای دادگاه انگلستان و اعتراض پارلمان اروپا را نادیده بگیرد! اما خوشبختانه انگار که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت

Saturday, January 03, 2009

راهپيمايي عظيم کله خران حکومت آحوندی به سمت فرودگاه مهرآباد فلسطين

بادبان

در جدال بین باد و پنجره، شیشه می‌شکند

چند روزی است که سرنوشت مردم بی‌گناه عزه در گرو حماقت جنبش حماس و نیروهای اسرائیل قرار گرفته است .
جنبش حماس که تکیه کور بر شعارهای احساسی و بی محتوی و جنگ افروزانه دارد، با موشک و خمپاره‌های آخوندها قصد دارد دامنه‌ی حملات خود را هر چه بیشتر به داخل خاک اسرائیل بکشاند. و از طرف دیگر اسرائیل با یورش وحشیانه و بمباران غزه، علاوه بر نابودی پایگاههای حماس، مناطق مسکونی، اردوگاههای پناهندگان فلسطینی را مورد هدف حملات هوایی قرار داده است. کاملاً روشن است که یکی ازعوامل اصلی این جنگ، جمهوری اسلامی ایران است که با مداخله و صدور پنیادگرایی و تروریسم، نقش اساسی در بی ثباتی، خاورمیانه دارد. امٌا اگر این حملات هوایی تداوم داشته باشد دیگر از غزه باریکه ی هم باقی نخواهد ماند.

هارولد پینتر، نمایش نویس و فیلم نامه نویس، برجسته یهودی و برنده جایزه نوبل ادبیات که از بزرگترین نمایشنامه نویسان جهان بود و همین چند روز پیش در شب کریسمس چشم از جهان بست، در 29 آوریل به مناسبت بزرگداشت شصتمین سالگرد تاسیس اسرائیل نوشت : ما نمی‌توانیم بزرگداشت تولد دولتی را خجسته بداریم که با تروریسم، با کشتار جمعی و با بیرون راندن مردم از سرزمین خود بنا شده است ما نمی‌توانیم بزرگداشت تولد دولتی را خجسته بداریم که با عدول از قوانین بین المللی بر پاکسازی ونسل کشی اصرار می‌ورزد. ما زمانی بزرگداشت خواهیم گرفت که عرب و یهودی در خاورمیانه در صلح و آرامش و با حقوقی مساوی، باهم و در کنار هم زندگی کنند.

امٌا این آتش و خون ریزی را حماس با نقض یک طرفه آتش بس و با موشک‌پرانی به داخل خاک اسرائیل آغاز کرد. جنبش حماس هیچ وقت اسرائیل را به رسمیت نشناخته و هم چون حزب الله لبنان دست دردست پدرخوانده تروریسم، یعنی حکومت مستبد آخوندی دارد و مردم فلسیطین بزرگترین قربانیان ماجراجویان جنبش حماس هستند. البته این ماجراجویی‌های جنگ افروزانه حماس نباید مجوزی برای کشت و کشتار مردم غزه از جانب اسرائیل ‌شود. اما واقعیت این است که در جدال بین باد و پنجره شیشه می‌شکند و مردم بی‌دفاع غزه تاوان حماقت‌های طرفین در جنگ را می‌پردازند

یادتان است روح الله خمینی می‌گفت : اگر هريك از مسلمانان سطل آبي بريزد اسرائيل را آب مي‌برد، حالا کله خران وابسته به حکومت هم برای آزادی قدس و نابودی اسرائیل راه حل‌های امام راحل را می‌دهند . مثلاً رئيس بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي باصطلاح دفاع مقدس که رفته در جمع متحصنين کله خر در فرودگاه مهرآباد سخنرانی کرده طرح جالبی را پیشنهاد کرده و گفته باید ملت‌هاي مسلمان در راهپيمايي عظيمي به سمت فلسطين حركت كنند، يك راهپيمايي عظيم كه از هند و پاكستان شروع، از ايران گذشته و به سمت عراق، اردن و ... حركت كند تا ملت‌ها به خروش آيند و به سمت مرز فلسطين حركت و از سوي ديگر مردم آفريقا حركت خود را به سمت مصر و گذرگاه رفح آغاز كنند، مردم سوريه و تركيه نيز به سمت لبنان و مرزها بيايند. نبوغ را ببین !

می‌گویند: تغاری بشکند ماستی بریزد، جهان گردد به کام کاسه لیسان
حالا جمهوری اسلامی هم منتظر است حادثه‌ای، رخدادی، اتفاقی، بیافتد تا لفت و لیسی بکند. رژیم از قضیه فلسطین سوء استفاده می‌کند تا به منطقه تسلط پیدا کند. عوامل خل دست حکومتی هم فرصت را غنیمت شمرده برای عملیات استشهادی ثبت نام می‌کنند و به سفارتخانه‌ها و نمایندگی‌های کشورهای عربی حمله ور می‌شوند تا كشورهاي عربي را وادار به عقب نشيني کنند. اسرائیل هم که گوش شنوایی ندارد و می‌گوید: کلوخ انداز را پاسخ سنگ است.

Friday, December 12, 2008

چه جنایتی بالاتر از این است که حق و حرمت انسان را به چنین درجه‌ای از قساوت و سفاکی هتک و پایمال ‌کنند

حق و حرمت انسان


به مناسبت روزجهانی حقوق بشر خانم زری اصفهانی مقاله بسیار زیبایی نوشته‌‌اند . دراین مقاله یک نگاه عمیق‌ نسبت به سیستم ضد انسانی شکنجه و دو نگاه و واکنش متفاوت مبارزین و آزادیخواهان در چنگال اهریمن را نقد کرده است . و در این مقاله از به زانو در افتادن جمیل بصام در زیر شکنجه، و همکاری او با حکومت استبداد دینی نوشته شده است.

وقتی این مقاله را خواندم بی اختیار به یاد طاهر احمدزاده افتادم. مرد شریفی که همیشه مصداق صداقت و راستی بود او را در هشتم مرداد 1361 در فرودگاه مهرآباد دستگیر، و به زندان اوین منتقل می‌کنند . کمتر کسی است که طاهر احمدزاده را نشناسد. او سوابق درخشان مبارزاتی دارد و دو تن از فرزندان او مسعود و مجید طاهرزاده که از بزرگترین چهره‌های مبارز نظام سلطنتی بودند، در زمان رژیم شاه بدست حکومت پهلوی اعدام شدند

طاهر احمد زاده را موقعی که سالیان پیش یک بار به ایتالیا سفر کرده بود در شهر پروجا دیدم و
توانستم چند کلمه‌ای با او صحبت کنم. مردی فرهیخته و بسیار متواضح و مهربان بود، با سینه‌ای پر از احساس‌های سوزان که شور و حرارت و انگیزه را به راحتی به انسان منتقل می‌کرد

امٌا وقتی زندانی در برابر شکنجه قرار می‌گیرد بیشتر از دو گذینه در مقابل شکنجه‌گر ندارد یا ایستادگی و مقاومت می‌کند و یا سر تسلیم فرود می‌آورد. مزدوران حکومت خمینی اجازه تعزیر او را از ولی فقیه می‌گیرند تا او را به مصاحبه تله‌ویزیونی وادار کنند چون آقای احمدزاده شخصیت شناخته شده سیاسی بود و از محبوبیت مردمی برخوردار بود رژیم تلاش زیادی می‌کند تا با شکنجه جسمی و روحی، مقاومت این مرد را در هم بشکند و نان سیاسی آن را بخورد .

رژیم از شرافت و روحیه آزادیخواهی این پیرمرد به خوبی مطلع بود. و از ضعف‌های او هم اطلاع داشت که همانا عشق عمیق به فرزندان مبارز و مجاهد بود . او از تمام رزمنده‌گان با هر مکتب فکری که در برابر ظلم و ستم می‌ایستادند و مقاومت می‌کردند حمایت می‌کرد و هیچ وقت این علایقش را پنهان نمی‌کرد

در حضور طاهر احمدزاده چند زندان سیاسی را به پای جوخه اعدام می‌برند و این پیر مرد را تهدید می‌کنند تا به مصاحبه تله‌ویزیونی موافقت کند و در غیر این صورت این زندانیان را به جوخه اعدام می‌سپردند و حتی گفته می‌شود که در ازای هر ساعت تاخیر در پذیرش مصاحبه یکی از زندانیان سیاسی را به جوخه اعدام می سپردند.

براستی چه جنایتی بالاتر از این است که حق و حرمت انسان را به چنین درجه‌ای از قساوت و سفاکی هتک و پایمال می‌کنند . اگر شما در موقعیت مکانی او بودید چکار می‌کردید ؟ آخه شقاوت و بی‌رحمی هم یک سری معیارهایی دارد این رژیم آخوندی همه این مرزهای و معیارهای ذهنی را درنوردیده !

و عاقبت آقای احمدزاده برای نجات جان این زندانیان سیاسی در شوی تله‌ویزیونی که ترتیب داده بودن شرکت می‌کند و بعد به چند سال زندان محکوم می‌شود و بعد از آزادی از زندان جمهوری اسلامی دیگر آن احمدزاده سابق نبود دیگر از خانه بیرون نمی‌آمد و حاضر به حرف زدن با کسی نبود خنده بر لبانش برای همیشه خشکید و زخم عمیقی روح این مرد را در انزوا شکافت .

Saturday, November 29, 2008

یکی شکنجه می‌کند و دار می‌زند و یکی هم در خارج تلاش می‌کند تا رژیم بیشتر دوام بیاورد

محافل و عناصر وابسته گرا به رژیم ایران


دیشب داشتم یکی از مقالات آقای حسن داعی محقق و پژوهشگر متعهد ایرانی را می‌خواندم که در باره شبکه لابی رژیم ملایان نوشته بود و تله‌ویزیون روشن بود و میزگردی با شما از صدای امریکا پخش می‌شد و میهمان برنامه آقایی بود به نام
احسان زاهدی
که خود را نمایند و مسئول انجمن دانشجویی آینده سازان ایرانی معرفی می‌کرد
و در مورد اهداف خیرخواهانه این انجمن سخن می‌گفت وتبلیغات می‌کرد و جواب تلفن هایی که از او تعریف و تمجید
می‌کردند را می‌داد

پیش خودم گفتم لابد این هم یکی از انجمن‌های پوششی رژیم در امریکا است که ظاه
راً کارش تحقیقات علمی
وپژوهشی و برای جذب نیروی دانشجویی خارج از کشور است و در عمل چیزی جز خدمت به رژیم و بزک کردن چهره نامشروع آن نیست و عملاً برای خنثی کردن و لاپوشالی کردن فعالیت‌های دانشجویی است و جالب این که در دقیقه آخر بیننده ایی سئوال بسیار بجایی کرد و از این آقا پرسید آیا وقتی احمدی نژاد به امریکا آمده بود انجمن شما با ایشان ملاقات داشتند ؟ در این جا بود که طرف نتوانست کتمان کند و گفت بله ما هم با ایشان ملاقات داشتیم !! پیش خودم گفتم دیدی کلاغ‌های همه دنیا سیاهند !!

اگر مقالات آقای حسن داعی را بخوانید بوضوع متوجه می‌شوید که رژیم پس از شکست پروژه اصلاحات در ایران برای پیش‌بر اهداف آخوندی به روی شبکه لابی خود سرمایه گذاری کرده است و سال‌هاست رژیم به شکل وسیع در این زمینه فعالیت دارد و در این راستا تشکل‌ها و نهاد‌ها و انجمن‌های پوششی زیادی را سازماندهی کرده است .و از این لابی‌ها برای اعمال نفوذ بر سیاست‌مداران و نمایندگان مجلس و همچنین در جهت فعال کردن افکار عمومی علیه جنگ و دور کردن حمله نظامی به ایران و کاهش فشار برای پیشبر سیاست اتمی خود استفاده می‌کند

مدتی است که هر فعال و پژوشگر و محققی جدی که اهداف شوم آخوندها و بازار معرکه پردازان دغلکارش را برملا می‌کند، مورد خشم سایت‌های اینترنتی وابسته به حکومت قرار می‌گیرند. و سریعاً این محققین را وابسته به مجاهدین می‌کنند و با عربده‌ایشان ساز و دهل را علیه مجاهدین کوک می‌کنند. و حتی در مورد آقای حسن داعی پایشان را فراتر می‌گذارند و توسط لابی خود فروخته‌ای مثل تریتا پارسی برای او پرونده قضایی می‌سازند تا جلوی فعالیت‌هایش را بگیرند و بتوانند بی سر و صدا اهدافشان را پیش ببرند

و نمونه‌های دیگر و در زمینه‌های مختلف کم نیست و پژوهشگران دیگری هم مثل آقای ایرج مصداقی که در زمینه حقوق بشر بمثابه یک وظیفه فعالیت می‌کند و عوامل و دارو دسته‌های وابسته به رژیم را در داخل و خارج افشاء می‌کند و یا آقای بصیر نصیبی پژوشگر و صدای سینمای معترض که بشکل جدی هم پیاله‌های رژیم آخوندی را در انبوه برنامه‌های فرهنگی و هنری افشاء می‌کند، هیچ کدام در اینترنت از حملات عوامل رژیم در گزند نیستند البته به نظر نگارنده این پژوهشگران یک وجه مشترکی با مجاهدین دارند و آن همانا پایداری و حفظ مرز سرخ با رژیم جرم و جنایت است . معلومه هر پژوهشگری و یا نویسنده و شاعر و هنرمندی با رژیم کنار نیاد و لاس نزند و آب را از سراب تشخیص بدهد مورد غضب آخوندها قرار می‌گیرد.

خب رژیم پول و منابع مردم ایران را در دست دارد واین چند ساله تجارب نشان داده که رژیم در تارج دادن آن هیچ ابایی ندارد و از این نظر دست لابی برای اعمال نفوذ باز است ضرب المثلی است که می‌گوید با پول و ثروت می‌توان بر شیاطین فرمانروایی کرد بدون ثروت حتی نمی‌توان بره ای را هم احضار کرد و تملق هم که سم شیرینی است که لابی‌های رژیم مادرزاد در آستین دارند. پس اگر افشاء نشوند می‌توانند نقش ضربه گیر آخوندها را بازی کنند

همین چند ماه پیش در ایتالیا سه برگ فکس برای اکثر فرش فروشان ِ شهر‌های مختلف ایتالیا با نام محفوظ ارسال می‌گردد که در آن از تجار فرش تقاضا می‌کنند تا به اتحادیه تجار فرش در ایتالیا بپیوندند و نویسنده نامه به بهانه اینکه نمی‌خواهد از مزایا و حق و حقوق ویژه بهرمند شود و می‌خواهد همانند یک عضو ساده با او برخورد شود اسم خود را نمی‌نویسد و حتی سایت اینترنتی و پالتاک راه می‌اندازد و در تماس‌های تلفنی به روشنی عنوان می‌کنند که اگر به اتحادیه بپیوندید از مزایای ویژه مثل خرید فرش از ایران با 20% تخفیف و تبلیغات ویژه برخوردار خواهید شد و خلاصه عده‌ایی را هم جمع کردند و محل اولین نشست خود را هم اعلام کردند که فهمیدیم همان سفارت جمهوری اسلامی در رم است ( نامه‌ها و عکس‌هایش موجود است) و نهایتاً بعد از برملا شدن نشست در سفارت بیشتر تجار فرش از رفتن به اتحادیه امتناع نمودند

این قبیل افراد و جریانات به ظاهر صنفی نقش مهمی برای آخوندها بازی می‌کنند . یکی شکنجه می‌کند و دار می‌زند و یکی هم در خارج تلاش می‌کند تا رژیم بیشتر دوام بیاورد و این رژیم پوسیده را از مهلکه خطرات کنونی نجات دهد . به چه طریق ؟؟ با سمینار و سخنرانی و انتشارات مقالات و تشکل انجمن‌های صنفی و غیر صنفی و راه اندازی شبکه لابی که در واقع تلاش می‌کنند تا دست خونین را در دستکش سفید پنهان ‌کنند.

Tuesday, February 19, 2008

بادبان: از صندوق‌های انتخابات مجلس هشتم

وبلاگ بادبان

از صندوق‌های انتخابات مجلس هشتم
بجز تفکر مستبد آخوندی چیزی بیرون نخواهد آمد .
اگر قرار بود تغییر و تحولی از صندوق‌های آراء بیرون بیاید
مطمئن باشید حکومت آخوندی انتخابات را خلاف شرع اسلام و خلاف قانون اعلام می‌کرد

Tuesday, September 25, 2007

وبلاگ بادبان :شعری در کتاب بود که من خیلی دوستش داشتم

وبلاگ بادبان
http://yadname.blogspot.com/



بوی خوش ماه مهر


بوی خوش ماه مهر و روزهای پر جنب و جوش مدارس از راه رسید و عطر کتاب و دفتر نو و ذوق روز اول مدرسه و یاد خوش آن دوران کودکی هنوز بعد از سالیان برایم باقی مانده و صف بستن و نظام گرفتن تو حیاط مدرسه و قیافه ناظم چوب بدست را هنوز در ذهنم مجسم می‌کنم .

بعد از اتمام دوران تحصیلی ما ، حیاط این مدارس تبدیل به روزهای خاکستری برای نسل بعد شد و صبحگاه تبدیل به اشاعه فرهنگ خشم و نفرت شد و صفوف دانش آموزان با شعارهایی که نوید مرگ و میر وجنگ را می‌داد همراه بود ، مرگ بر ضد ولایت فقیه ، مرگ بر آمریکا ، مرگ بر شوروی ، مرگ بر اسرائیل ، مرگ بر منافقین و صدام ، مرگ بر بی حجاب و صبح ساعات اول مدرسه از گلوی بچه‌های دبستانی این همه مرگ شنیده می‌شد و به فرزندان ما می‌آموختند که با صدای بلند شعار بدهند . آنقدر بلند فریاد بزنند که صدای‌شان به آمریکا برسد و با گلوهای خراشیده بچه‌ها را راهی کلاس‌های درس می‌کردند و یاد می‌دادند تا بچه‌ها بگویند « خدایا از عمر ما بکاه و به عمر رهبر بیافزا !» .



دوران کودکی ما یک صفحه‌ شعری در کتاب بود که من خیلی دوستش داشتم

Sunday, September 09, 2007

وبلاگ بادبان: مارهای آستین جلاد

وبلاگ بادبان

مارهای آستین جلاد

گفتیم توفیق جان یک طرحی ، کاریکاتوری چیزی بکش
که قراره بریم میدان شهر

و از بلندگوهای میدان که شهرداری شهر در اختیارمان گذاشته
اعتراض‌مان را علیه سرکوب و موج اعدام‌ها و شلاق‌های خیابانی ،
که این روزها در ایران شدت یافته را
با صدای رسا به گوش شهروندان و رسانه‌های گروهی ایتالیایی برسانیم



بعد از خریدن پارچه و رنگ ، طرحی از یک مار که بر تیرک دار پیچ و تاب خورده را کشید
و این مار را به طناب داری تشبیه کرد که سر آن احمدی نژاد این جانور وحشی ترسیم شده بود
و گردن قربانی خود را از حلقه طناب خود آویزان کرده بود که این طرح را در اینجا قرار دادم


همه این مارهایی که امروز بر مسند قدرت هستند در آستین خمینی جلاد پرورش اندام کردند و مردم ما مدت‌هاست که از دست این خزندگان در امان نیستند و مدت‌هاست که نیش این ماران جان می‌گیرد

قبل از اینکه مار سیاه آخوندی دم خود را بر گردن ما بیاندازد قبل از اینکه بلیعده شویم قبل از اینکه خوراک این خزندگان شویم باید ضربه مهلکی به این مار سیاه بزنیم به امید کسی نباید نشست کسی دستمان را نمی‌گیرد راهی نیست جز از پا در آوردن این مار زهر آگین

اگرچه اربابان نوین جهان می‌خواهد نیش زهر‌آگین این مار را بکشد ولی به بهای تصرف سیاسی است و تازه اروپاه این مار سیاه آخوندی را البته خوش خط و خال می‌بیند و می‌گوید این مارها کاملاً اهلی هستند و می‌شود بساط مارگیری راه اندخت و از این را پول در آورد و کاسه تکدی را پر کرد ولی اروپا نمی‌داند مار، هر مارگیری را دیر یا زود می‌زند

Saturday, May 12, 2007

وبلاگ بادبان: وظیفه هر ایرانی است که برای دفاع از حرمت و حق انسانی خود به پا خیزد

وظیفه هر ایرانی است
که برای دفاع از حرمت و حق انسانی خود به پا خیزد



مدتی است که دانشجویان قهرمان پلی‌تکنیک علی‌رغم ضرب و شتم گارد دانشگاه ، و حراست در مقابل زورگویی حاکمیت مقاومت و پایداری می‌کنند و هنوز اقدامات سرکوبگرانه رژیم بی‌نتیجه مانده است . دانشجویان بخاطر دستگیری فعالین دانشجویی و توقیف نشریات ، تعلیق کانون‌های فرهنگی و هنری ، و ایجاد فضای پلیسی هر روز در دانشگاه پلی‌تکنیک تجمع کرده و علیه حکومت شعار می‌دهند و همچنین دانشجویان بسیاری از دانشگاه‌های ایران تجمع‌های اعتراضی بر پا می‌کنند .

مطالبات و اعتراضات فقط در سطح دانشگاه و به دانشجویان محدود نمی‌شود معلٌمان ، کارگران و جنبش زنان بر ادامه اعتراضات ضد دولتی تاکید می‌کنند . و رژیم در وحشت از اعتراضات معلٌمان و کارگران و دانشجویان ماموران سرکوبگر نیروی انتظامی خود را به خیابان‌ها آورده است و با طرحهای موسوم به مبارزه با بد حجابی و به بهانه پوشش مردم را مورد بازجویی ، و اذیت و آزار قرار می‌دهد . ماهواره‌ها را جمع‌آوری می‌کنند . فروش کراوات و پاپیون را ممنوع می‌کنند ونگهداشتن سگ را خلاف قوانین اسلام و در نتیجه غیر قانونی می‌خوانند آمار دستگیر‌ها روز بروز بیشتر می‌شود

و از طرفی رژیم مدعی است که به باشگاه هسته‌یی وارد شده است و اهل کوتاه آمدن از حقوق مسلم خود نیست یعنی همان حق داشتن کلاهک هسته‌ای که ثبات سیاسی خود را در آن جا سازی کرده و با شعار انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست بر ادامه فعالیت‌های اتمی تاکید می‌کنند

ولی مردم ما داشتن نان سر سفره را حق مسلم خود می‌دانند. آسایش و امنیت را حق مسلم خود می‌دانند .

کارگران ایران ، کار و اشتغال و سندیکا را حق مسلم خود می‌دانند.
و زنان ایران برابری حقوقی با مردان را حق مسلم خود می‌دانند
دانشجویان ایران آزادی بیان و اندیشه و قلم را حق مسلم می‌دانند

از فرهنگیان ، دانشجویان ، کارگران و جنبش زنان
که در این شرایط دشوار میدان مبارزه را خالی نگذاشته‌اند ، حمایت کنیم
وظیفه هر ایرانی است که برای دفاع از حرمت و حق انسانی خود به پا خیزد . بی‌تفاوتی یعنی به میل حکومت رفتار کردن و شریک جرم بودن است