Saturday, November 11, 2006

وبلاگ میداف ( در بلاگ اسپات): سروده‌ای برای همبستگی

جهت هم‌دردی و همبستگی با هموطنان بوشهری – دشتستانی‌ام افتتاح «میداف» در بلاگ اسپات را
بهانه قرار داده به میمنت و مبارکی این ‌روزخجسته، سروده‌ای از دفتر اشعار باستانی خویش را برای تنوع دراین‌جا می‌آورم،
هرگونه تشابه اسمی صرفا تصادفی‌ست!
***
جراید خبر داده بودند:
هفته‌‏نامه‌ی "سفير دشتستان" با حكم قضايي از سوي دادستان بوشهر توقيف موقت و دفتر اين نشريه پلمب شد. این هفته‌نامه مطلبي را درج كرده بود كه باعث توقيف‌اش به اتهام توهين به مقام رهبري شد.اين نشريه در يكي از ستون‌‏هاي طنز خود مطلبي را در مورد سيدهادي خامنه‌‏اي منتشر كرده بود كه در آن نام سيد‌‏هادي به اشتباه "لابد" سید‌علی درج شده بوده است. پس از انتشار اين مطلب، امام جمعه بوشهر در خطبه‌‏هاي نماز جمعه عليه هفته‌‏نامه "سفير دشتستان" موضع‌‏گيري ‏كرد و عده‌‏اي از نمازگزاران در تظاهراتي اقدام اين نشریه را محكوم كردند. در نهايت اين هفته‌‏نامه با حكم قضايي از سوي دادستان بوشهر، توقيف موقت و دفتر اين نشريه پلمب شد. الفاتحه

غلط می‌کنند کسانی که از طریق کار در این نشریه امرار معاش می‌کنند و نان زن و بچه‌شان را در می‌آوردند. در صدر اسلام، طبق روایتِ همین روضه‌خوان‌ها، همین امام جمعه‌ها، اهالی قریش خاکستر روی سر پیامبر می‌ریختند و امعاء و احشآء گوسفند به طرف‌اش پرت می‌کردند و رسول خدا با بردباری با این مردم برخورد می‌کرد. در حالیکه امام جمعه‌ها‌‌ی شهرما که لابد بویی از این روایات موثق نبرده‌اند به نمایندگی از رهبر عظیم‌الشأن تاب تحمل هیچ حرف و هیچ سخنی ندارند. می‌گویید نه؟ امتحان‌اش می‌کنیم:


بشنو ازما...

ای علی، ای رهبر آزاده‌ام
ای فدايت هردو آقازاده‌ام
*
هم ‌خروس و هم ُبز و ُبزغاله‌ام
چادر و چاقچور دختر‌خاله‌ام
*
ای فدایت هم بسیجی هم سپاه
ذوب اندر جهل؛ غوطه در گناه
*
دشمن بمب اتم هستی ولی
می‌کنی زیر عبا آن را غنی
*
می‌زند روغن به‌ریش‌ات یک‌وجب
کاسه‌لیس، آن‌خانم خاتون رجب
*
ملت ایران بدون قهر و خشم
بی‌عصا و عینک دودی به‌چشم
*
می‌سراید در رثایت این‌چنین
بی‌تعارف، بی‌ریا، چین درجبین
*:
تو ولّی و رهبری، ما اُمتیم
هرچه مي‌گوئی، بگو در خدمتیم
*
بر زبانها نيست جز تمجيد تو
مثل ميمون مي‌کنیم تقليد تو
*
گر بگوئی کر بشو! کر مي‌شویم
گر بگوئی گاو شو! خر مي‌شویم
*
گر تو اکبر می‌شوی ما اصغریم
گر تو لوطی می‌شوی ما عنتریم
*
گر بگوئي شب شده هر روز ما
ما نمي‌گویيم تو حرف‌ات "گوز" ما
*
ای علی! ای رهبر عالی‌‌جناب!
نََی حِسابی توی کارَت، نَی ‌کتاب
*
ای علی! ای بی‌خبر ازحال ما
از غم و از غصه و احوال ما
*
ياد از آن ايام و آن عهد کهن
روضه مي‌خواندی برای پنج ‌تومن
*
ياد ازآن ايام و آن عهد شباب
آرزويت بود يک سيخ کباب
*
آن زمان، دوران قبل از انقلاب
کی چنين روزی تو مي‌ديدی بخواب؟
*
پيشوا و رهبر مطلق شوی؟
صاحب کاخ شِه اسبق شوی؟
*
تو کجا و رهبرمطلق کجا؟
کاخ شاهنشاهی اسبق کجا؟
*
تو کجا و بنز آلمانی کجا؟
اين همه قدرت به آسانی چرا؟
*
ما تو را امشب نصيحت مي‌کنیم
آشنا با يک حقيقت مي‌کنیم
*
اين ‌وطن هم مال تو هم مال ما‌ست
گو کجايش ارث بابای شماست؟
*
کی وفا بنمود قدرت با کسی؟
تا ابد بر ُقله ماند هر نا کسي؟
*
قدرت مطلق فساد آرد عمو
استخوان گردد تورا اندر گلو
*
بشنو از ما رهبر عالی‌مقام
حرف ‌حق، هرچند تلخ، دریک کلام
*!
قبل از آن که دود گردد دین تو
چوب بنمايند در آستین تو
*
پند گیر از سرنوشت شاهِ پیش
زودتر زان‌که کشانندات به ‌ریش
*
بر سر دارت کنند با ول‌وله
مردها با سوت، زنان با هلهله
*
جشن‌ گیرند مردم ایراِن‌زمین
کو به کو ، برزن به برزن هم‌چنین
*
گفتنش از ما، شنیدن از تو باد
گوش‌کن! ورنَه دهند نسل‌ات به‌باد