Wednesday, May 31, 2006

وبلاگ خبری پن‌لاگ

http://penlog-news.blogspot.com/2006/05/blog-post_114907647331232713.html

اقدام جدید وزارت اطلاعات در محدود کردن اینترنت

بيانيه‌ی کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ

برگرفته از وبلاگ آرش سرخ
اعتراض به توقيف روزنامه‌ی ايران و دستگيری دو روزنامه‌نگار

کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ دردفاع ازآزادی بيان اعتراض خود را به دستگيری مانا نيستانی کاريکاتوريست و مهرداد قاسم‌فر سردبير ویژه نامه‌ی هفتگی ايران و توقيف اين روزنامه اعلام می‌دارد. سرکوب اعتراضات مردم در تبريز و اروميه و نقده و چند شهر ديگر که موجب کشته و زخمی شدن شماری از مردم به تنگ آمده از سياست‌های تبعيض‌آميز اقتصادی، سياسی و فرهنگی حکومت ضد آزادی، حاکم برکشور شده است بار ديگر ماهيت ضدمردمی حکومت را نشان داد. توقيف روزنامه و به زندان انداختن روزنامه‌نگاران سرپوشی است بر اين سرکوب وحشيانه اما مردم ايران آگاه‌تر و ديکتاتورشناس ‌تر از آن هستند که خواستار به زندان افتادن روزنامه‌نگاران و توقيف روزنامه‌ها باشند . اين شتاب‌زدگی حکومت از ترس خيزش مردم است و نوعی عقب‌نشينی به شمارمی آیداما عوام‌فريبانه است وبه خوبی می‌توان ديدکه به انحراف کشاندن مبارزات ضدحکومتی مردم را نشانه گرفته است نه پاسداری از آزادی بيان را .
آزادی بی‌قيد و شرط مانا نيستانی و مهرداد قاسم‌فر خواست فوری و غيرقابل ترديد همه آزادی‌خواهان و اعضای کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران است.

وبلاگ ناگفته های مرد پیر

http://siamakold.blogfa.com/post-332.aspx

تصویر انقدر گویا هست که دستانم یاری نوشتن را ندارد ....

اینجا ایران است؟

Tuesday, May 30, 2006

وبلاگ حسن اقا و تحریم "انتخابات" ا



"انتخاباتی" دیگر در راه است
بساط تحریم را علم کنید

از قرار معلوم خمره‌گان رژیم استارت انتخابات خمره‌گان را زدند. ما نیز مثل دوره‌های قبل باید تلاش کنیم که در خمره این خمره‌گان چیزی بجز کثافات ریخته نشود. مخصوصا آن عده از وبلاگ نویسانی که در دوره‌های قبل در بین راه با شعبده بازی در دقایق آخر به ملت پشت کردند و از شرکت در انتخابات حمایت کردند باید اینبار نشان دهند که تا چه اندازه از حرکت‌های براندازی مردم حمایت می‌کنند.

با اینکه انتخابات در حکومت ولایت فقیه بی معنی است ولی مشروعیت رژیم در گرو تعداد آرایی است که ملت به صندوق می‌ریزیند، برای از بین بردن مشروعیت رژیم و برملا کردن آنها در سطح جهانی بهترین راه تحریم انتخابات است. این جناح یا آن جناح رژیم با هم فرقی ندارند همه در راستای یک هدف (پادشاهی فقیه) حرکت می‌کنند، دشمن اصلی ملت خود سیستم ملایان است نه این یا آن گروه ملایان، دعوای اینها فقط دعوای لحاف ملاست و ربطی به ملت ایران ندارد. دعوای ملت بر سر خود ملاست نه لحاف ملا.

Monday, May 29, 2006

وبلاگ تـــــرنـــٌــم


سيدعلی گدا hat gesagt…
دقيقآ همين جمله را ميگه ... ولی با اين تفاوت که به يک تير چراغ برق حلق آويز شده

وبلاگ پسر شمالی


این دو تا لینک را هم اگر قبلا ندیده اید، ببینید
( لطفا این کامنت دونی ما را سکس دونی نفرمایید ).

Sunday, May 28, 2006

وبلاگ بادبان

نه به بمب هسته‌ای
و آری به دموکراسی و حقوق بشر در ایران

روزنامه‌ها را ورق می‌زنیم .به تلویزیون چشم می‌دوزیم . به رادیو گوش می‌دهیم .صدا و تصویر مرگ را ، شکنجه را ، در حافظه‌مان ضبط می‌کنیم . بیگناهانی که جان می‌بازند بخاطر جاه‌ طلبی بخاطر حفظ قدرت دیگران . و این رنگ خون را نه تنها در میادین جنگ حتی در جوامع به اصطلاح متمدن امروزی هم می‌توان بوضوح دید . هر جائی که خشونت و زور اعمال می‌شود خشونت بر علیه زنان و یا علیه کودکانی که توان مقابله و دفاع از خود را ندارند و کارزار سیاسی ، آلدو فربیچه دقیقاً در مورد همین مسائل اجتماعی سیاسی روز برنامه رادیوئی تهیه می‌کند . برنامه او زاپینگ همه روزه 2 میلیون شنونده دارد و ازمحبوبیتی خاصی بر خوردار است .

آلدو فربیچه تنها خبر‌نگار نیست او نویسنده و اهل شعر هم است و کتابهایی در همین زمینه به
رشته تحریر برده است . برای فعالیتهای حرفه‌ای و کوشش برای حمایت از حقوق بشر جوایز بسیاری از نهادهای بین المللی دریافت کرده است

او در طول برنامه‌های خود کمپین‌های مختلفی علیه شکنجه و اعدام آغاز کرده است و با جمع آوری حمایت و امضاء افکار عمومی را نسبت به این مسئله حساس ، و آگاه می‌سازد .
از جمله کمپین برای نجات « جوزف او1997» که در آمریکا به اعدام محکوم شده بود . و یا تلاش برای نجات جان سفیه حسین و امینه لاول دو زن نیجریه‌ای که در فاصله زمانی مختلف محکوم به سنگسار شده بودند و گناهشان بدنیا آوردن نوزاد به اصطلاح نا مشروع بود . و یا اعتراض و شکایت بر علیه کشور چین به خاطر تخلیه اعضای بدن زندانیان محکوم به اعدام .

آلدو فربیچه از چهار ماه پیش کمپینی را تحت عنوان نه به بمب هسته‌ای و آری به دموکراسی و حقوق بشر در ایران آغاز کرد و با شخصیتهای سیاسی و پارلمانترها و شهروندان ایتالیایی و ایرانیان مقیم ایتالیا مستمراً مصاحبه و گفتگو کرده است یاد آورری می‌کنم که پیام فیض مهدوی هم از میکروفون همین برنامه و توسط خود او خوانده شد و امروز در سایت همبستگی ملی دیدم تا كنون حمايت بيش از70000 تن از شخصيت هاي سياسي و حقوق بشري و شهروندان ايتاليايي را بدست آورده است و همچنان در حال اضافه شدن است علی‌رغم تمام پستی و بلندی های دولت ایتالیا و فشار زیاد رژیم آخوندی آلدو فربیچه ژورنا لیست متعهد دستاورد با ارزشی را برای مقاومت مردم ایران به ارمغان آورده است .

وبلاگ ایران آزاد


برنامه های رژیم جمهوری اسلامی
در کشاندن دانشجویان به دام اعتیاد

در شهر تهران، هر جا که دانشگاهی وجود دارد، در جوارش یک مرکز توزیع مواد مخدر هم یافت می شود! کوچه های اطراف میدان ولیعصر(در مجاورت پلی تکنیک و دانشگاه هنر و خوابگاههای دانشگاههای مختلف)، پارک لاله و میدان انقلاب و ابتدای کارگر جنوبی(در مجاورت دانشگاه تهران)، پل سیدخندان(در مجاورت خواجه نصیر)، پارک روبروی صنعتی شریف(در مجاورت صنعتی شریف) و ...
جالبتر اینکه فروشندگان مزبور با بی پروایی و اطمینان بسیار بالایی به این کار مبادرت می ورزند؛ آنچنانکه اگر بعنوان رهگذری بی هدف در این حوالی قدم بزنی، با این سوال آنها مواجه خواهی شد که: چیه داداش، چیزی می خواستی؟!
آیا جمهوری اسلامی (با آن وزارت اطلاعات که ادعای دستگیری بمبگذار حرم امام رضا را در کمترین زمان ممکن و در نقطه ای دور از حرم را دارد! و ارتباط بین خرابکاریها با عوامل خارجی را در کمترین زمان ممکن کشف می کند! و با آن نیروی انتظامی که کمترین رحمی حتی نسبت به مردم عادی و بیگناه نمی کند) از این مراکز توزیع مواد مخدر بی خبر است یا توانایی مقابله با آنها را ندارد؟ یا شق سوم اینکه خود مشوق آنهاست؟ به هر حال برای جمهوری اسلامی دانشجوی معتاد بهتر از احمد باطبی هاست که تصویرش گوشۀ کوچکی از جنایات جمهوری اسلامی را به جهانیان نشان داد!

وبلاگ ( متولد دوم جرداد 1385) ساغند

اعتراض ميكنم...

همه چيز وهمه كس دنبال بهانه است...اين گربه ي خفته اينك ذليل يك سوسك زبان ندان شده است ....سياست حاكمان نتيجه اش شده اين چنين جامعه اي كه با يك تلنگر دچار چنان رعشه اي ميشود كه آنسرش نا پيدا...سياست سوسك زده كار را به جايي رسانده است كه ميتواند به راحتي يك خواب؛ بندبند ايران عزيز را از هم بگسلد...خوشا به حال كساني كه خواب ايرانستان ميديدند وبدا به حال ايران...كوروش آسوده مخواب زيرا كساني كه آب برگورت ميبندند بيدارندو نه هوشيار. كردستان...خوزستان...بلوچستان... امروزآذربايجان...ولابد فردا علي آبادكتول .من اعتراض دارم

!تفو برتو اي ،چرخ گردان؛تفو

وبلاگ پایگاه مرکزی زیتونستان

شبکه فعالیتهای چریکی زیتون
زیتون هسته ای
http://z8un.blogfa.com

مشترک گرامي مسدود بودن این سایت(زیتون) طبق دستور مقامات محترم قضایی انجام گرفته است؛لذا در صورتیکه سایت به اشتباه فیلتر شده است ضمن عذرخواهی خواهشمند است آدرس را در محل زير وارد و کليد Submit را فشار دهيد.!تا در اسرع وقت اقدامات اداری با قوه قضاییه جهت بازگشایی آن انجام گیرد.

Saturday, May 27, 2006

وبلاگ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی

http://seyase.mihanblog.com/Post-104.aspx

اسلحه های مهم جمهوری آخو ندی بر علیه ملت ایران!

کارگزاران جمهوری اسلامی ایران به غیر از اسلحه های متعارف و رایج در پادگانها و مقرهای نظامی خود بر علیه ملت ایران از چند سلاح غیر متعارف و مهلک دیگر نیز بر علیه این ملت بیچاره و در بند استفاده نموده و می نمایند که گاهی استفاده از این سلاح ها از جانب مخالفان این نظام و حکومت بر علیه اکثریت ملت ایران انجام می گیرد.

یکی از این سلاح ها اصطلاح اقدام علیه امنیت ملی می باشد ،این اسلحه جزو مهلکترین و خطرناک ترین اسلحه های کارگزاران جمهوری اسلامی می باشد .

اسلحه اقدام علیه امنیت ملی با چنان مهارتی از جانب کارگزاران جمهوری اسلامی به کار گرفته می شود که گاه سازمانهای مدافع حقوق بشر را نیز به اشتباه می اندازد .

در قیامهای مردمی بر علیه این نظام که صورت می گیرد ، خواه نا خواه دسته های کوچک یا افراد مشخص و اگاهی رهبری مبارزات را بر عهده گرفته و می گیرند ، جمهوری اسلامی نیز از انجا که حکومتی ضد مردمی و ضد ازادی می باشد در طی این بیست و چند سال چنان تجربه های گرانبهایی را در سرکوب ملت ایران کسب نموده است که در بدو اعتراضات و حرکتها این افراد را شناسایی و دستگیر نموده و در اخر سر اعلام می دارد که این افراد بر علیه امنیت ملی اقدام نموده بودند وباز اعلام می دارند: با توجه به اعترافاتی که از انها به عمل امده است مشخص شد انها وابسته به بیگانه هستند و می خواستند مردم ایران را منحرف نمایند . با اعلام زیرکانه این موارد از جانب کارگزاران چهره این افراد مبارز مخدوش می گردد و همین عمل باعث می گردد که مردم ایران نا خواسته و نا اگاهانه صف خود را از صف این افرادی که رهبری حرکت اعتراضیشان را بر علیه نظام ظلم و جور جمهوری اسلامی بر عهده گرفته بودند، جدا نمایند و انها تنها مانده و ملت نیز انها را تقبیح می نمایند و در اخر سر به خود می گویند : چه خوب شد که سربازان گمنام امام زمان این توطیه را نیز خفه نمودند و در اصل با این ساده اندیشی ها و سطحی اندیشی ها نا خواسته همدست و همکار جمهوری اسلامی گشته و بر دوام و بقای حکومت جمهوری اسلامی می افزایند.

اسلحه مهم دیگر و بسیار خطرناک تری که در دست حکام جمهوری اسلامی می باشد ، به کار بردن اصطلاحات تجزیه طلبی در رابطه با قیامهای اقوام اذری ،کرد، بلوچ ، عرب و سایر قومیت ها و ملیت های ایرانی و در اعتراضات مدنی انها بر علیه جمهوری اسلامی می باشد .این اسلحه به مراتب برنده تر و مهلک تر می باشد و در طول این بیست و چند سال صدارت این علمای اسلامی بر ملت ایران این اصطلاح بیشترین کارایی را داشته است .

اولین مرحله کارایی این اسلحه در زمان صدارت اقای خمینی بر علیه ملت کرد به کار برده شد ، در زمان صدارت اقای خمینی در جایی که انقلاب مردم ایران توسط این عده به سرقت رفت و در مسیر کنونی قرار می گرفت ، ملت کرد با وجود اینکه در به ثمر رساندن انقلاب همگام و دوش به دوش سایر ملیت های موجود در ایران نقش به سزایی داشتند ، اما بعد از به ثمر رسیدن انقلاب از جانب شخص خمینی و دارو دسته اش کوچکترین بها و اهمیتی به این ملت داده نشد و کوچکترین خواسته های انها جامه عمل نپوشید ، هنگامی که این ملت نسبت به احقاق خواسته های خود اعتراض نمودند ، از جانب شخص خمینی و دار و دسته اش اعلام گردید که ملت کرد وابسته به بیگانگان و صهیونیست هستند و در صدد تجزیه ایران می باشند و بر علیه این ملت بیچاره حکم جهاد صادر نمودند ، جالب اینجاست که اکثریت ملیتهای دیگر ایران از جمله فارس و ترک و بلوچ و عرب و غیره به این حکم جهاد اقای خمینی پاسخ اری دادند و با یک بسیج عمومی به مناطق کردستان حمله نمودند ، حمله چنان گسترده و چشمگیر بود که گویی یک کشور بیگانه به ایران حمله نموده است و ایران در صدد پاسخگویی به حمله انهاست ، اما در اصل این لشکر کشی بر علیه ملتی صورت گرفت که خود را ایرانی می دانستند و در اعتراضات و انقلاب ها خود را با سایر ملیت های ایران همگام می ساختند و خود را از انها جدا نمی دانستند و باز جالبتر اینکه در حین مقابله با دست درازی نیروهای نظامی جمهوری اسلامی هنگامی که عده ایی از مبارزان اگاه ملت کرد سلاح بر دوش گرفتند و در برابر یک جنگ تحمیلی نابرابرو ناخواسته از جانب جمهوری اسلامی که به خانه هایشان هجوم برده بود و در فکر تجاوز به نوامیسشان بود ، این بار این دسته مبارزتروریست لقب گرفتند و حکومت گران جمهوری اسلامی با وجود اینکه با ارتش تا دندان مسلحش یارای مقاومت با انها را نداشت در صفوف مبارزاتی این دسته ها و گروه ها نفوذ نمود و با ایجاد تفرقه در صفوف مبارزاتی وکشتن مردم بی دفاع که کشتار مردم بی دفاع و بدون سلاح روستاهای قارنه و قلاتان یک نمونه بسیار کوچکی از این جنایات بود نیروهای مبارز نظامی مردمی که دریافتند کارگزاران این حکومت در راه تحکیم پایه های حکومت دیکتاتوری خود از هیچ جرم و جنایتی حتی کشتن بچه در گهواره نیز دریغ نمی ورزد ، مجبور به ترک منطقه گردیدند .

توضیح بسیار مختصری را که در مورد جرم و جنایات حکومت اخوندی بر علیه ملت کرد در زیر لوای تجزیه طلبی بیان کردم در مورد سایر ملیت های دیگر ادامه داشته و دارد و جمهوری اسلامی در راه تحقق اهدافش چنان موفق بوده است که حتی بسیاری از به اصطلاح مبارزان مخالف با جمهوری اسلامی که در کشورهای اروپایی و امریکایی ، نامهایی از قبیل دکتر سیاست ، پروفسور ایران شناسی و غیره را بر خود نهاده اند و همینکه بحث حقوق بشر و غیره به میان می اید علامه دهر می گردند و طول زبانشان به مترها می رسد ، بارها جمهوری اسلامی را در اطلاعیه ها و اعلامیه های متفاوت و به اصطلاح خودشان منطبق بر اصول حقوق بشر محکوم کرده اند و می نمایند ، اما همینکه در گوشه ایی از ایران نامی از مبارزه ملتی مانند ملت بلوچ ،اذری ، کرد ،عرب و غیره ساکن در ایران بر علیه ظلم و ستمهای جمهوری اسلامی به میان می اید به صف مبارزه بر علیه با ملیت های ایرانی همگام و هم سو با مقاصد و افکار کار گزاران جمهوری اسلامی می پیوندند و این حرکتها را حرکتهای تجزیه طلبی و یا افراط گرایانه و یا تروریستی قلمداد می نمایند و هر بار نقطه های ننگین بیشتری را بر دامان خود می افزایند.

قیام های مردم سیستان و بلوچستان با بر چسب هایی از همین قبیل در حال حاضر در حال سرکوب است ،قیام اذری زبانان نیز در همین روزهای اخیر با اسلحه اقدام گروهی وابسته به غرب و اقدام علیه امنیت ملی و پان ترکیسم و غیره در حال سرکوب است و در این سرکوبی ها و تجاوزها متاسفانه اکثریت ملت ایران ، حتی مخالفان جمهوری نیزسهیم هستند.

Friday, May 26, 2006

وبلاگ راه من

http://www.rah-e-man.com/archives/000341.php#trackback

چه کسی آزاد کرد؟

خرمشهر رو که خدا آزاد کرد، جوونایی که پرپر زدن و رفتن رو هیچ‌کی ندید، ترکش‌هایی که کنار نخاع خونه کرد رو کسی ندید، گاز خردلی که اون‌همه آدم رو خونه‌نشین کرد کسی درک نکرد، وقتی خدا داشت خرمشهر رو آزاد می‌کرد، نمی‌دونم چرا پای اون پسرک رفت روی مین، چرا یکی سال‌ها تو بدترین زندونای صدام با خودش درددل می‌کرد، خاک ایران رو که خدا داشت پس می‌گرفت، مادری سجاده‌ی نمازش ترک نمی‌شد، آخه پسر ۱۵ ساله‌ش رو برده بودند جنگ، کدوم جنگ؟ جنگی که خدا همه کاره‌اش بود.

هروقت سوم خرداد میشه، این جمله رو همه‌جا می‌بینم "خرمشهر را خدا آزاد کرد" دلم میشکنه، یکی از اون جمله‌هاییه که بدجور رو اعصاب من راه میره، می‌دونی مثل چی می‌مونه؟ مثل این‌که یه تیم توی فینال جام‌جهانی برنده بشه و قهرمان، اون‌وقت بگن سپ‌ بلاتر اونو قهرمان کرد! البته در مقیاسی خیلی سطحی، خیلی حرفه، تازه به اندازه‌ی حدیث هم تقدیس میشه.

گوش کن، اگه خرمشهر رو خدا آزاد کرد، پس تو ایران هم خدا بود که انقلاب کرد، پس انقلاب شما انفجار نور نبود، شما هم کاره‌ای نبودید، هیچ کس هیچ کاری نکرد، همه نشستند و نگاه کردند ببینند خدا چه می‌کند. این خدا بود که باعث شد شوروی فرو بپاشه، آمریکا و گرباچف و مردم کاری نکردند، افغانستان و عراق را هم خدا گرفت، با خدا چه می‌توان کرد، خدا خداست.

من که کفر می‌گویم، اما خرمشهر را چه کسی آزاد کرد، کاش چشمانم را که می‌بستم، می‌فهمیدم اون مادر با چشمای خیسش چه حالی داشت، اون زن جوون چگونه چشم‌انتظار شوهرش بود، اون بچه‌ی کوچیک از باباش چه تصویری داشت، چه کنم که دلبستگی‌هایم کمرنگ می‌شود لحظه به لحظه، آری زن‌ها هم بودند، اگر نبودند که خرمشهری آزاد نمی‌شد، سنگشان را به سینه نزنید، این‌همه آدم که آرمانشون یکی نبود، اما میشد به آرمان همه‌شون احترام گذاشت، نه نشد...

چرا سوسوی ستاره، تو شب من نمی‌مونه، قدر این گلای سرخو، چرا هیچ‌کس نمی‌دونه...

Thursday, May 25, 2006

وبلاگ ایران آزاد

عجب گروههای معاندی!

عجب گروههای معاندی!
یعنی قدرت تبلیغاتی یک حکومت با آن پشتوانۀ مردمی (! ) و آن همه درآمدهای نفتی و ... به اندازه یک سری افرادِ معاندِ فراری، که در کشورهای مختلف پناهنده شده اند و با مشکلات مختلف دست به گریبانند، نیست؟
علاوه بر گزارشهای این سازمان، گزارشهای سازمانهای حقوق بشری دیگر مانند دیده بان حقوق بشر و... و حتی نمایندگان کمیسون حقوق بشر سازمان ملل (کاپیتورن و گالیندوپل) نیزمطابق میل رژیم جمهوری اسلامی نبوده است! آنها که با اجازه به ایران آمده و با برنامۀ جمهوری اسلامی بازدیدهایشان را انجام داده بودند! آیا آن گروههای معاند بر این افراد هم تاثیر گذاشته بودند؟ جل الخالق!

----------------

وب - آ - ورد:
گزارش 2006 سازمان عفو بین المل؛

Wednesday, May 24, 2006

وبلاگ به نام انسان



کوی دانشگاه تهران
در آتش و خون

آنان که شرافت دارند
به هر طریق ممکن به
دانشجویان یاری برسانند

Tuesday, May 23, 2006

وبلاگ ( متولد دوم جرداد 1385) ساغند

http://www.saghand.com/

تولدت نامبارك

تو از بس كه ازسياست بدت مي آمد؛ تصميم گرفتي كه در دوم خرداد متولد شوي؛ايرادي ندارد
مادر منهم در هيجدهم تير درگذشت...اوهم ازسياست متنفربود....يك وجه مشترك ديگر هم كه بين تو ومادرمرحومم هست اين است كه"هردوتاي شما شدين مصداق آيه ي عند ربهم يرزقون باز هم بگو من از مسلموني بويي نبرده ام

وبلاگهای نانا و آزادی برای همه

http://www.nanazola2.blogspot.com/

شروعي بر پايان !


هیات نظارت بر مطبوعات
روزنامه ارگان خبرگزاری جمهوری اسلامی را
موقتا توقیف کرد

حسن کامران، نماینده ناظر در هیات نظارت بر مطبوعات روز سه شنبه گفت: با رای سه نفر از پنج عضو این هیات روزنامه «ایران» ارگان خبرگزاری جمهوری اسلامی توقیف موقت شد.
وی گفت: مدت زمان این توقیف مشخص نیست و ربطی به اختلاف نظر مدیر مسئول روزنامه با مدیرعامل خبرگزاری ایرنا و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ندارد و روزنامه ایران، به علت چاپ کاریکاتور توهین آمیز به آذری زبان ها توقیف شد.
روزنامه ایران یک روز بعد از تظاهرات در تبریز به چاپ این کاریکاتور توقیف شد. روزنامه ایران سه بار از معترضان معذرت خواست و مانا نیستانی کاریکاتوریست این روزنامه به دادگاه کشیده شد اما این اقدامات مانع از اعتراضات دانشجویان آذری زبان نشد که هفته گذشته ازدانشگاه تهران به دیگر دانشگاه ها و به شهرهای مناطق آذری نشین ایران کشیده شد.
عشرت شایق نماینده تبریز در مجلس اعلام کرد
نمایندگان طرح استیضاح حسین صفارهرندی، وزیر فرهنگ و ارشاداسلامی را تهیه کرده اند

. دوستان گرامي
انقلاب بهمن با مرگ مشکوک پسر خميني... شروع شد و مقاله اي که ...
.مگر نه ؟
من يکي از انقلابيون بودم که نام اين آخوند... را حتي نشنيده بودم
و برايم 15 خرداد و تيپاي شاه به او
با ماجراي شکستن شيشه اتوبوس ها توسط شهر وندان عجين بود

ميخواهم بگويم که اين ماجراهاي آذربايجان و اين توهين ميتواند همان جرقه اي باشد که ايران را سراسر و زنجيره وار به هم پيوست
فراموش نکنيداگر ادامه يابد تمامي ايران با اعتصاب و اعتراض برخواهند خواست تقريبا همزمان و اين يعني يک انقلاب ديگر بايد از شکم اين جنبش - انقلاب - رفراندوم - در رفتن هيات حاکمه و يا حتي شرايط جنگي زبانم لال!!! يک حکومت دموکراتيک پارلماني سکولار بيرون بيايد تا بتوانيم بگوئيم که مردم ايران اولين دموکراسي واقعي خاور ميانه رابه وجود آوردند .
کم اعتباري نيست در جهان
به تک تک ما ايرانيان وابسته است که نشان دهيم بابا درسته که تو سرمون ميزنن هميشه، ولي وقتي حوصله مون سر ميره ها ديگه دين و ايمون و خدا مدا نميشناسيم ميزنيم خود خدا رو هم لت و پار ميکنيم و فوقش بعدش ازش معذرت ميخواهيمو براش يه سري شمع تو سقا خونه ها روشن ميکنيم
مگه نه ؟

بخونيد بچه ها ......نانا

وبلاگ خسن آقا





بنام آزادی بیان و حقوق بشر،
آزادی بدون قید و شرط مانا نیستانی کاریکاتوریست و مهرداد قاسمفر سردبیر هفته نامه ایران را خواستاریم



چند سوال اساسی

اتفاقات چند روز گذشته مناطق آذری ایران را باید با دقت زیاد دنبال کرد. چند نکته در این باره قابل تامل است.

نکته اول اینکه مرز طنز کجاست و چه موقع باید در مقابل آن جبهه گرفت و عکس‌العمل نشان داد؟
نکته دوم اینکه چگونه است که وقتی آخوندها در طول 27 سال گذشته همه گونه زورگویی و جنایتی در ایران کردند هموطنان آذری هیچ گونه عکس‌العملی از خود نشان ندادند؟
نکته سوم اینکه هموطنان آذری در مقابل دو کلمه در یک مطلب طنز نیرویی را بسیج کردند که تاکنون نمونه آنرا در ایران ندیده ایم، منظورم نیرویی که در بسیج آن دولت دخالت نداشته (!). آیا این بسیج خود جوش بوده یا با اهدافی سیاسی بوسیله دستانی در پشت پرده راه اندازی شده؟
نکته چهارم: آیا همین مرزها را که این هموطنان تعیین کردند (دو کلمه در یک متن طنز) را هم باید در مورد رژیم بپذیریم، یعنی اگر روزنامه ای دو کلمه انتقاد یا طنز در باره یک مسئول حکومتی یا کل حکومت نوشت باید این همه نیرو بسیج کنیم و روزنامه ای را تعطیل کنیم و شهری را به آتش بکشیم!؟

آیا اگر کسی طنزی در باره ما که شیرازی هستیم نوشت
باید تمام شیراز را به آتش بکشیم و روزنامه‌ای را تعطیل کنیم!؟ یا این قانون فقط شامل حال ترک زبان‌ها می‌شود؟
راستی چرا هموطنان آذری زمانی که خانم عشرت شایق نماینده مردم تبریز هزار گونه توهین به عقل، درایت و شرف ما ملت ایران می‌کند هیچ عکس‌العملی از خود نشان ندادند؟
سوال آخر: کسی می داند چند درصد دولت مردان ایرانی آذری زبان هستند؟

از ماست که برماست

Sunday, May 21, 2006

وبلاگ پایگاه مرکزی زیتونستان

شبکه فعالیتهای چریکی زیتون
زیتون هسته ای

حتما تابه‌حال همه‌تون عکس‌های زنی، که خسته از گرمای زودرس بهاری، مقنعه‌شو در اتوبوس درآورده در وبلاگ کلاشینکوف دیجیتال(بهمن هدایتی) دیدید و احتمالا خیلی داستان‌های مشابه رو به‌طور شفاهی شنیدید.
جالب این‌جاست که خیلی‌ها از جمله خود خانم‌ها این‌جور افراد رو خل و دیوونه فرض می‌کنن. دقیقا همون حرفی که حکومت دوست داره ما بگیم.
اما کسایی که این حرفو می‌زنن فکر نمی‌کنن که خانمی که کار دولتی نداره و یا شاید اصلا کاری گیرش نیومده و به خیلی چیزا معترضه و زندگیش اون‌قدر سخته که در واقع چیزی جز زنجیرهاش نداره از دست بده دیگه براش هیچی مهم نیست. کار خودشو بدون ترس می‌کنه.


عکس این خانم بی‌حجاب
با لباس صورتی رو یکی از دوستام سال 84 در جلو راه آهن اهواز گرفته. مشتشو گره کرده بود و فحش می‌داد به هر چی اسمشو نبره!همه فقط نگاهش می‌کردن.
مسلمه که یه نفر تنها، با این حرکت، کاری از پیش نمی‌بره. اما وقتی یه آدم می‌بُره، هیچی جلودارش نیست.

Saturday, May 20, 2006

وبلاگ ارزیابی شتابزده

هويت ايرانی؟

داشتم بندهای مختلف اين قانون «مد و لباس» رو می خوندم که حرف اصليش، دوری کردن از الگوهای غربيه که با هويت ايرانی خوانايی ندارند!

بگذريم از اينکه در اين قانون «مد و لباس»، که می خواد از الگوهای غربی مارو نجات بده، خود اسم قانون غربيه و الگوش هم به همينطور و اين قانون هم به هيچ جايی نمی رسه (اصلا" قوانينی که سعی دارند مردم رو دسته بندی کنند هيچوقت به نتيجه نرسيده اند، هيچ جای دنيا!). قسمت هيجان انگيز قضيه، اين «هويت ايرانيه». من خبر نداشتم هويت ايرانی (حالا چه جونوری هست بماند) برای خودش مد لباس داره! خوبه، اگر ما هويتمون طراح لباسه که خيلی وضعمون بهتری از اونيه که من فکر می کردم. برای ملت آريايی يک اسفندی بايد دود کرد که کاری که هيچ ملت ديگه انجام نداده رو ماها انجام داديم. صدساله، هم هويت ايرانی اختراع کرديم (حالا دوستان خط فاصله دارش هم کرده اند، به صورت هويت ايرانی-اسلامی!)، و حالا هم هويت ايرانيمون خانه مد و مزون ايو سن لوران درآورده. آباد باشی ايران! حق گفته اند که هنر نزد ايرانيان است و بس.

در جهت روشن شدن افکار اين بنده سر کنده، امکان داره مسوولين محترم (که فکر می کنند مسووليت يعنی اينکه تعيين کنند تن مردم چی بايد باشه)، برای بنده تعريف کنند که اين هويت ايرانی چه موجوديه؟ هويت ايرانی تهرانی يا اصفهانی يا کردی يا رشتی يا بلوچی يا تبريزی يا اردبيلی يا مشهدی؟ اين هيچ ربطی به هويت افغانی هم داره؟ هويت تاجيکی چطور؟ در وسط ايرانی-اسلامی بودن، ايرانی-کليمی و ايرانی-مسيحی و ايرانی-زرتشتی و ايرانی-هندو و ايرانی- مندائی رو هم تو خودش جا می ده يا نه؟

بيچاره هويت...

Friday, May 19, 2006

وبلاگ زن ایرانی

http://zaneirani.blogspot.com/2006/05/will-any-iranian-blogger-stand-by.html


طبق قانون جدیدی که به تصویب می رسد هموطنان مسیحی و یهودی ایرانیمان مجبورند که آرم نا مسلمان بودن از خود آویزان کنند! و البته این موردی است که از زمان خاتمی شروع شده و مثلا مغازه های ارمنی در ایران باید بیرون درهایشان می نوشتند که غیر مسلمانند.

حالا ببینیم آیا شیرین عبادی درحالیکه در آمریکا در حال سخنرانی است از این مسیله صحبتی می کند؟

وبلاگ آدینه

http://iraan.blogspot.com/2006/05/blog-post.html

به بهانه ماندن تلويزيون هما

چند سال پيش بود كه در مقاله‌اي، آقاي داريوش سجادي متهم به عامل رژيم بودن شده بود. اين قضاوت را چندان به جد نگرفتم. به خاطر به دل ننشستن نقد و نظرهاي ايشان- نه به خاطر عدم مطابقت و همسويي با افكار و نظرات خودم بلكه بيشتر به سبب فطير و بيمايه بودن نظراتشان- رغبت و انگيزه اي براي خواندن مطالبشان نداشتم. تا اينكه گذشت وگذشت؛

تلويزيون هما بر روي آنتن رفت. دقيقا يادم نيست از چه تاريخي ولي اينقدر يادم است كه داشت آفتاب تبليغات قرعه كشي نوبت رياست جمهوري بين خودي‌ها بر بدن جانوران در خواب زمستاني-دوره رياست جمهوري محمد خاتمي- فرو رفته مي‌تابيد و آنان را به جنبش و تكان مي آورد. بوي سرمايه گذاري يكي از خودي‌ها در راه‌اندازي هما شامه ام را تحريك مي‌كرد تا بيشتر كنجكاو شوم. اين را هم بگويم كه من كمتر به تئوري دايي جان ناپلئون عقيده داشته‌ام. اين بار با خود گفتم اين شايد محكي باشد براي ارزيابي اين تئوري. براي همين هم با كنجكاوي بيشتر بيننده‌ي برنامه‌هاي هما شدم.

در ابتدا كلمه هما برايم يادآور آن پرنده افسانه‌اي و اسطوره اي ملي بود. ولي اين اسطوره با آوردن تركيب "همه مردم ايران" در مورد اين تلويزيون درهم شكست. زماني اين مساله تشديد شد كه تيزر تبليغاتي موسس هما –ژاپه يوسفي- در مورد انگيزه ها و هدف‌ها را به نظاره نشستم. سبك و بي‌محتوا بودن گفتار اين جناب خوش چريده در مهد آزادي را به آرزوي پر محتوا بودن برنامه‌هاي آينده آن وعده داده و تحمل كردم. باز هم گذشت و گذشت؛

در جريان قرعه كشي براي تعيين نوبت رياست جمهوري بين سهامداران ج. ا. ا. كمابيش دم خروس‌هايي نمايان شد حاكي از سرمايه گذاري يكي از مدعيان! اين هم گذشت تا اينكه همانگونه كه من هم به دلايلي در دل آرزو داشتم و بر زبان و قلم نيز آوردم-ر.ك. من به فاشيست راي مي‌دهم- مصلحت در آن ديدند كه كسي از نژاد احمق، محمود(برگزيده) شود!

امشب مست و پاتيل، هنگامي كه از ميكده‌اي در مهد آزادي! برگشتم. نشستم و كانال را عوض كردم تا به هما رسيدم. جناب سجادي و باز هم جناب ژاپه يوسفي!! و گفتوگويي در مورد خبري از ستون شنيده هاي جام جم كه هما بدنبال شكست مطرحترين مدعي شكست‌خورده انتخابات، از حمايت مالي آن جناب محروم شده و قرار است بساتش را جمع كند (نقل به مضمون). آقاي يوسفي با بهم بافتن آسمان و ريسمان و پرت پلا گويي‌ها و تناقضات از جمله فرمودند(نقل به مضمون) كه در اين انتخابات 7 يا 8 نفر بيشتر تاييد صلاحيت نشدند. تاييد صلاحيت يعني اينكه شوراي نگهبان با وسواس حكم به مسلمان بودن آقايان داده!!!!! مسلمان هم دروغ نمي‌گويد، برويد و ايشان را (كانديد مورد نظر) به خدا سوگند دهيد كه آيا به هما كمك.....؟!
ياوه، ياوه، ياوه...

به روباه گفتند كو شاهدت گفت دمم!

آقا ژاپه نيز افاضه فرمودند(نقل به مضمون) كه من در ايران با بسياري از افراد جناح‌هاي اصلاح طلب و محافظه كار يعني گروههاي سياسي قانوني!!! صحبت كردم و از آنها خواستم كه بيايند و وارد مناظره و تبادل نظر شوند و هما نيز آنها را روي آنتن ببرد. نيز افاضه فرمودند كه هدفشان گرد آوردن همه مردم ايران-50، 60 ميليون- است تا به دولتمردان آمريكا بگويند شما كه بارها تاكيد كرده ايد كه حساب مردم از دولت جدا است، مردم ايران مي خواهند دست از سرشان برداريد! آقاي ژاپه گفتند اگر اين حمايت را داشته باشيم، وقتي ما به كاخ سفيد بگوييم، آنان قبول خواهند كرد!! و وارد مذاكره با دولت خواهند شد. نيز در پاسخ به سوالي ديگر اضافه كردند كه اگر تهديد امنيتي نباشد ج. ا. آزادي هم به مردم خواهد داد! پس تنها راه حل حمايت از برنامه انرژي اتمي...
ياوه...ياوه...ياوه...

اول اينكه جناب آق حاج سوسول ماشاللاه تاجر باشي فرزند حاج آقا!!!!، بهتر است ماسك-صورت تراشيده و كراوات- تان را بر داريد و ادعاي آزادي نكنيد. ريشتان از زير ماسك پيداست.
دوم اينكه اگر تا حالا مشاورانتان ياداوري نكرده اند بدانيد كه مردم ايران گوششان از دروغ پردازي‌ها و اراجيفسهامداران شركت سهامي اصلاح طلب و محافظه كار پر است و نيازي به مناظره اين آقايان ندارند. مردم بدنبال شنيدن حرفي تازه اند. براي همين هم به اعتراف خودتان هما اندك مخاطباني دارد و مي خواهد بساتش را جمع كند.

صدا و سيماي ج.ا. با بكارگرفتن انواع ترفدها و ريخت و پاشهاي خزانه در برابر 120 هزار دلار با هفت پرسنل كه شما مدعي هزينه كردن آن هستيد، بهتر از شما بلد است به شستوشو هسته‌اي مردم بپردازد. ولي موفق نبوده و گفته‌هاي شما تاييد كننده عدم موفقيت ج.ا. است. خود را خيلي دست بالا گرفته‌ايد؛ مي‌خواهيد مردم را در مورد انرژي هسته‌اي توجيه و متحد كنيد!!! همان چيزي كه مردم آن را به"" 200 تومن بسته‌اي" خريدار نيستند؛
گنجشكي بر شاخه چناري نشسته بود. نسيمي او را تاب مي‌داد و مي‌آزرد. به چنار گفت مواظب باش مي خواهم پرواز كنم. چنار خنديد...

پايان سخن اين كه از بسته شدن هما متاسفم. در پاسخ به فراخوان جناب يوسفي و نيز جناب سجادي لازم ديدم اين مطالب را روي نت ببرم و اعلام كنم كه من هم بيننده برنامه‌هاي شما هستم و آرزو مي‌كنم بمانيد تا شايد روزي روزگاري كسي يا كساني همعقيده با من، فرصت ارائه نظراتشان از هما پيدا كنند وگرنه محتشمي‌ها و سليمي نمين‌ها و حجاريان‌ها و ... بسيار تريبون‌ها دارند!! دستگاه تبليغاتي ج.ا. 24 ساعته در حال شستشوي هسته‌اي است. نيازي به كاريكاتور خود ندارد. اين همه از خطر آمريكا مردم را نترسانيد.

وقتي خودمان در حق خودمان جفا مي‌كنيم و كسي نيست به دادمان برسد. اگر غريبه اي دلش به حال ما سوخت، شر ظلم را از سر ما كوتاه كرد نبايد سپاسگزارش باشيم؟ هديه غرب به عراق و افغانستان چه بود، غير صلح و امنيت و آزادي؟ ما ايرانيان استحقاق بيشترش را هم داريم. به موقع قدر شناسي هم خواهيم كرد. بيصبرانه چشم براهيم....

Thursday, May 18, 2006

وبلاک فریاد بی صدا



سید ممد تقی ابطحی " دامن اضافه تو "

با جناب ابطحی قرار داشتم و میخواستم ازش یه مصاحبه اینترنتی تهیه کنم و سوال ها رو بدم بهش تا سر فرصت جواب بده . البته فکر نکنین به این آسونی ها راضی میشد تا جوابمو بده ! اونقدر خواهش کردم و دست آخر تهدیدش کردم که اگه جواب ندی خودم حواب این سوالها رو اونطوری میدم که دلم میخواد (!) و اونوقت برو احمدی نژاد رو بیار و باقالی بار بذار ! اونم که میدونه من یه چیزی بگم تا آخرش هستم و خشتک طرف رو به اهتزاز در میارم , آخر مجبور شد تن به بی ناموسی بده و بیاد .
وقتی رسیدم دیدم با یه آخوند دیگه نشستن و همه دختر و پسرها دارن این دو تا وجیهه رو چپ چپ نگاه میکنن و جو سنگینی حاکمه بر فضای کافی شاپ که خیلی هم معروف بود و نزدیک الهه !
قبل از اینکه برسم سر میز , دوستش بلند شد و رفت به سمت صندوق . تو این فاصله منم رسیدم پیش ابطحی و چاق سلامتی و احوال پرسی و بعد هم همون اول بسم الله شروع کردم دست گل امروزم رو با آب و تاب براش تعریف کردن که :
- آره جات خالی امروز یکی از هم پیاله هات رو ترور کردم با گونی توالت شور و جریان آقای " ر " رو براش تعریف کردم . حرفم که تموم شد یهو یه صدای مگسی و نازک از پشت سرم گفت :
- دست شما درد نکنه ! پس این شما بودید که آن گونی ر انداختید رو سر بنده ؟
دلم میخواست آب میشدم میرفتم تو زمین ! پشت سرم همون آخوند " ر " ایستاده بود و با غضب منو نگاه میکرد ! اینقدر بامزه بود که دوباره غش کردم از خنده و اینقدر خندیدم که همه چپ چپ ما رو نگاه میکردن ! خلاصه اومد نشست مثل بچه آدم و مشغول صحبت در مورد مصاحبه جنجالی شدیم .
برگه سوالها رو از کیفم در آوردم و گذاشتم جلوش ! چند تایی رو که خوند چشمهاش چپ شد و طره های مویی که از زیر عمامه ش بیرون زده بود وز کرد و برگه رو هُل داد جلوم و گفت :
- بنده این سوالات را اصلن پاسخ نمیدهم .
جدی ؟ پس منم همین امشب میرم همه رو خودم جواب میدم !
- اگر این کار را بکنی نفرینت میکنم !
به جهنم ! به حرف گربه کوره که بارون نمیاد ! بعد هم اگه به نفرین بود الان نسل شماها منقرض شده بود از بس که خود من یکی هر شب بعنوای دعای شب شماها رو نفرین میکنم وای به 80 میلیون ایرانی که هر روز روزی شصتاد بار شماها رو نفرین میکنن !
- آخر بنده اینها را پاسخ بدهم آبرویم میرود !
نه بابا ! اتفاقن یه کار فرهنگی میکنی ! اینطوری نسل سوخته میفهمن که همه ملاها جاک ... ببخشید یعنی پدر سوخته نیستن و خوب و بد هم توشون هست !- پس بنده فقط بعضی هایش را پاسخ میدهم .
باشه ! تو هر کدومو خواستی جواب بده . خب ...
- خب که چه ؟
که اینکه یه چیزی برام بخر . خفه شدم از گرما ! آب بدنم تموم شد !
- باشد ! چایی میخوری ؟
مگه ترکم ؟ از گرما اومدم چایی بخورم ؟ سان شاین میخوام !
- این دیگر چه صیغه ای است ؟
نوشیدنیه ! نشنیدی ؟ یالا سفارش بده گلوم خشک شد !
بلند شد از پشت میز ! تعجب کردم ! با نگاهم ردشو گرفتم و دیدم رفت طرف صندوق و چیزی گفت و برگشت !
- چی شد ؟ کجا رفتی ؟
رفتم سفارش نوشیدنی دادم !
- مگه اینجا قهوه خونه س که رفتی اونجا ؟ باید گارسن رو صدا میکردی !
ما روحانی ها عادت نداریم دستور بدهیم به کسی !
- قربونم برین شما روحانی ها !
دوستش هنوز داشت منو بد! نگاه میکرد . منم هی یواشکی چشمک میزدم بهش و اونم چشمهاش گرد میشد و سرشو می انداخت پایین و سرخ و سفید میشد . گارسن نوشیدنی رو آورد . یه لیوان گنده با چتر و لیموی قاچ شده و نی کج و مشتی جنگولک ! یه قوری و 2 تا فنجون هم گذاشت جلوی این دو تا پشمناک و رفت !
- آخه جوادای ضایع ! آدم میاد اینجا که چایی بخوره اونم تو این گرما ؟
پس چه بخوریم ؟
- اینهمه نوشیدنی ! 2 تا آبجوی اسلامی خنک میخوردین !
استغفرالله ! معصیت دارد !
- همون باید مثل راننده کامیونا چایی بخورین دیگه ! بیخود نیست که بهتون میگن آخوند !
منم با لذت مشغول خوردن سان شاینم شدم و چنان ادا اصولی در میاوردم براشون که دهنشون آب افتاده بود . خلاصه وقتی آخرین قطراتش رو همب ا سر و صدای فجیعی توی حلقم فرستادم . گفتم بریم دیگه ! بلند شدیم و رفتیم . موقع حساب کردن هم وقتی صورت حساب 12 هزار تومنی رو گذاشتن جلوش که فقط 5000 تومنش مال من بود , کم مونده بود سکته کنه !
دو ساعت جیب هاش رو هی میگشت و یه قرون دو زار پول میکشید بیرون . انگار کم داشت که دوستش هم دست به جیب شد و هی میگفت : رررر ... این پول ر کجا گذاشتم ؟ ولی جفتشون روی هم خودشونو چلوندن و 8325 تومن تونستن جور کنن ! باقی رو هم خودم دادم و اومدیم بیرون !

خلاصه که بزودی منتظر مصاحبه جنجالی سید ممد تقی ابطحی برادر همون تربچه نقلی معروف , سید علی ابطحی چینی بند زن دولت خاتمی باشین !

وبلاگهای نانا و روابط عمومی نانا






بچه ها تصميم گرفتم هر شب براي دوستان حدود سني خودم که مال اولد اسکول هستند يه عکس خاطره انگيز بذارم . اين فيلم رو يادتون مياد؟



نانا






.......................................................................



گه خورديد!

و اما سخني با کساني که مجاهدين خلق ايران را به دليل به عراق رفتن و از خاک عراق به داخل ايران آمدن و عملياتي نظامي کردن را خائن ميدانند دارم .

براي چه آنان را خائن ميدانيد ؟
براي خاطر وطن مگر نه ؟

خوب من به شما ثابت ميکنم که تعلق شما به جائي به نام وطن از نخستين روز بر نشست رژيم مادرجندگان اسلامي از شما گرفته شد پريود

اگر شما تصور کرده ايد که اين سالها يعني درست بيست و هفت سال تمام شما وطني داشته ايد گه مفت ميخوريد و به وسط لنگ مادرتان ميخنديد !

کدام خاک ايران را ميگوييد که متعلق به شماست که حتي به قول شاعر سرتاسر خاک خاوران سنگي نيست کز خون دل و ديده بر آن رنگي نيست

هان کجاي اين خاک متعلق به حتي گروهي از شماست که راجع به آن ادعاي وطن پرستي ميکنيد مادرق... ها ؟

در سرزميني که انسانها را وسط خيابون ها دراز کرده و به درکون برهنه شان شلاق ميزنند، فقط بايد احمق و خر باشي که خود را صاحب آن سرزمين بداني و شلاق بخوري !

در سرزميني که مادرت و خواهرت را نيمه شب از ماشينت پياده ميکنند و به جرمي واهي سوار ماشين عده اي ولگرد ديوث ميکنند و در راه تا مرکز با وسط لنگ هم مادرت و هم خواهرت بازي بازي ميکنند زيرا اينان زنان قرتي هستند و هنگامي که تو اعتراض ميکني به قدري با تو با تمسخر روبروميشوند که انگار نه انگار دستهاي کثيف پاسداراني به وسط تنکه مادر و خواهرت رفته چون قرتي بودند، تو گه ميخوري که براي من از داشتن وطني حرف ميزني!

وطن در مرحله نخست معني مادر و خانه و امنيت و آرامش و.....ميده . خوب جاکشا به من کمي مادريت و خانه ايت و امنيت يت و آرامش يت و ...نشون بديد از روز جلوس نحس اين جنايتکاران لطفا !

و اگر قادر به نشون دادن نيستيد ها ...من ميگه گه مفت نخوريد ومجاهدين رو خائن ندونيد اونا باهوش ترين ها بودن براي تلاش از شر اين جنايتکاران "مادر ..." مگر نه ؟ميدانيد چه همه قرباني با سواد داده اند براي ايران ؟

من ابدا از آنان خوشم نميايد بي پرده و رک و راست ميگويم
زمان شاه زنانشان را دلمه ميناميدم و بهشان دلمه ها اومدن و از اين حرف ها ميزدم ولي برايشان حق حيات در آينده ايران قائلم به همراه ديگر گروه هاياجتماعي

ابدا خائنشان نميدانم زيرا دشمن را مثل شما ابلهان صدام نميدانستم
و نميدانم دشمن من از روز نخست خميني "مادر..." بوده وهنوز هم تخم و ترکه هاي او هستند

به همين دليل در صورت امکان حمله نظامي به ايران من با کشور حمله کننده خواهم بود و هيچ شرمي هم ندارم زيرا دشمن نخست مردم ايران را بي برو گرد رژيم اسلامي جنايتکار ايران ميدانم

براي حسن ختام هم برايتان بگويم که از مرگ هر پاسدار يا مزدور اين رژيم به دست مجاهدين خلق از صميم قلب خوشحال شدم .پاسدارها هستند که با سرنيزه و تفنگ مردم ايران را از بين ميبرند ! اين را فراموش نکنيد
مبارزه با شاه پرست يا مجاهد را بگذاريد براي مجلس نمايندگان واقعي مردم در يک سيستم دموکراتيک غير مذهبي به جان من يک علف بچه!

روابط عمومی نانا

Wednesday, May 17, 2006

وبلاگ گزارش به خاک ایران


گور آخوند کنده است


طی نزدیک به سه دهه چیرگی مطلق اهریمن بر سرزمین اهوراییمان، با فرا رسیدن بهار و تابستان، سگهای هار اسلام و شب پرستان گریخته از دفینه های دیو، آشکارا به دشمنی با هر آنچه زیبایی و رنگارنکی است بر می خیزند.

خرامیدن دختران شعر و شراب در خیابانها، اندام سروقامتان نژاد پاک، گیسوان پریشان و رنگارنگ زنان خاکِ هنر، چهره های آراسته و لبان خندان و گل رنگ بانوان ناز ایرانشهر، چون خاری در چشم دریده و دشنه ای در دل سیاه و چرکین اهریمن، راحت و آرامش را از آخوند، این مظهر پلیدی و تباهی و ننگ و بی آبرویی بشر می ستاند و چون سگهای وحشی آرواره هایش را برای گاز گرفتن و دریدن بکار می اندازد.

از قضا بهار و تابستان بهترین فرصت برای دهن کجی ( مقاومت مدنی ) به حکومت اسلامی است. می باید دختران و زنان آگاه و مبارز در کنار حمایت مردان و جوانان شجاع با بی پروایی تمام با بر انداختن حجاب از اندام زیبایشان تولد شادی و شور و مرگ شبِ خفاش را فریاد بر آورند.

نباید از بازداشت و کلانتری و دادگاه و جزیه ترسید. پدران و مادران و همسران بدانند که این کمترین هزینه ایست که برای کسب حقوق طبیعی خود و فرزندان و همسرانشان می پردازند.

احضار شما به کلانتری و بی دادگاه های جمهوری اسلامی و ستیز با ناقانون های اسلامی باعث افتخار و غرور دیگر هموطنان شماست.

وبلاگ غربت نوشته ها

حجت الاسلام دکتر محسن بهنود اشکوري

http://www.parvizy.com/weblog/archives/2006/05/post_48.html


عصرجمعهء گذشته قرار بود که دکتر محسن کديور در سالن سواس سخنراني کند … و … در آخرين لحظات همگي متوجه شديم که… آقاي مسعود بهنود روزنامه نگار، محقق و نويسنده و وبلاگنويس ( براي ما همين آخري مهم است که همکارمان مي کند و گرنه ما را چه به مابقي ) سخنران برنامه خواهد بود.
ايشان موضوع سخنراني را تحت عنوان "شبنامه ها و تاريخ پيدايش آن" انتخاب کرد. موضوع در خور توجهي که شايد زياد مورد لطف واقع نشده بود...
در نهايت جلسهء سخنراني با خداحافظي دوستان از يکديگر بخوبي و خوشي به اتمام رسيد.

Posted by Rebel at 11:39 PM May 14, 2006


...............................


وبلاگ غربت نوشته ها
( دو روز بعد از "سخنرانی" برنده "جایزه" پنح تن آل عبا )

http://www.parvizy.com/weblog/archives/2006/05/post_49.htm


غريبه را به خانه ات را مده که بقصد دزديدن چراغ آمده است!


غريبه را به خانه ات راه مده
غريبه را به خانه ات راه مده که بقصد دزديدن چراغ آمده است.
غريبه را به خانه ات راه مده که بقصد دزديدن چراغ آمده...
غريبه را به خانه ات راه مده که بقصد دزديدن چراغ...
غريبه را به خانه ات راه مده که بقصد دزديدن...
غريبه را به خانه ات راه مده که بقصد...
غريبه را به خانه ات راه مده که...
غريبه را به خانه ات راه مده...


Posted by Rebel at 09:45 PM May 16, 2006


.............................................

وب -آ- ورد:

" حجت الاسلام دکتر محسن بهنود اشکوري" جسارتا" / استثنا" یه خورده خلاصه شد، تا لزوم تکرار برابر اصل فتوای خیر خواهانه
برای مقلدان و مقلدات محترم و محترمه حجت الاسلامهای با عمامه / بی عمامه مجال "اشتکاک" باقی نذاره:

" غريبه را به خانه ات را مده که بقصد دزديدن چراغ آمده است "!

در مورد "چراغ دزدی " و نحوه عملیات "چراغ دزدان "
مراجعه بفرمابند
به
خود آموز فوری " مشارکت" زورکی شاملو و سعيدي سيرجاني وهزاران "محترمان عزيز" دیگر!
http://ramin-molai.blogspot.com/

Tuesday, May 16, 2006

وبلاگ لندنی

http://jaylondoner.blogspot.com/2006/05/blog-post_16.html

المپیک به سبک آخوندی

مژده مژده المپيک حوزه علميه قم آغاز شد:

: از علاقه مندان دعوت مي شود در رشته هاي
1- طناب زني با عمامه
2- پرش از حوض با عبا
3- پرتاب مُهر
4- وضو سُرعتي
5- دو صد متر با نعلين
6- نماز استقامت
7- خوردن لوبيا و نگه داشتن وضو
8- بالا رفتن از منبر با چشم بسته شرکت نمايند


ضمنا به برندگان به قيد قرعه يک دست عبا ضد گلوله ، عمامه و مدال منقوش به تمثال مقام معظم رهبري به رسم يادبود اهدا خواهد شد

Monday, May 15, 2006

وبلاگ... و چه و چه و چه

دارالترجمه زبان "رسانه ای" یاجوج و ماجوج / تمرین بی شماره "سیاسی/تکراری"

---------------------



دودردو مال من نیست و … اگر من ربطی به دودردو دارم به دلیل وقت و علاقه آی است که دارم... ...
ارادتمند. مهدی
http://robo.wordpress.com/2006/04/17/hello-robo/
مهدی (مینا) حکیمی
………………….

جناب مولائی
من دلیل حذف وبلاگ زیر چتر چهل تکه را از دو ادیتور دیگر پرسیدم وخدمت شما عرض کنم که ....سه وبلاگ دیگر شما حاوی مطالب سیاسی و اکثرا گردآوری شده بودند که درمحدوده سایت ما جا نمیگیرند
.mina@doxdo.com

..........................


"چه طور ممکنه کسی رو که آدم تا حال حتی رو در در رو باهاش ننشسته حرف نزده، که تنها شاید یک بعد از چندین بعد زندگی و شخصیت اش رو بشناسه دشمن بدونه؟ آخر برای دشمنی هم مثل دوستی باید شناختی از کسی داشت. چه طور میشه؟ بلکه هم من کودن هستم و نمیفهمم. شاید یکی از شما دوستان که تو این دنیا نامتناهی مجازی با دیگری دشمن هستید بتونید برای من کند تئوری اش را بلاخره یک جوری توضیح بدید "


سرزمین آقتایه
يکشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۸۵
تعداد معتادین "نظر" دهنده: یک دو جین
............................................

دارالترجمه :

به دلاله شماره یک خارج از کشور"دو در دو" و "نعیین کننده بلاگ رولینگ!" راهنمایی میشه، یه جای روضه خوندن برای نیم دوجین "نظر" دهنده" بی اسم و امضا ، دست یه دامن "حمایت" دسته جمعی "مبتکرین" نبلیغات آخوندی "غیر مستقیم " دنیای "مجازی" بشه، که صبحانه/ بلاگ نیوز/ دو در دو/ایروای ایرانیان خارج از کشور ... را (با اسم و امضای لابد عیر مجازِی!) علم فرموده اند، با هدف چپاندن تیترها و "پیش در آمدهای"مدفوعات خبرگزاریها و مطبوعات و صدا و سیمای جمهوری " اسلومی" به وبلاگ نوبسان!

وبلاگ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی آریان

عامل قتل قاضی مقدس را خدا دستگیر کرد!

چند ماه پیش یکی از قاضی های جمهوری اسلامی در تهران به دست فرد یا افرادی به قتل رسید . ماموران حکومت امام زمان ، در ابتدا این قتل را یک قتل سیاسی اعلام کردند و ان را به مخالفان جمهوری اسلامی از جمله سازمان مجاهدین و دیگر سازمانها نسبت دادند . بعد از مدتی دیگر در تریبون هایشان دمیدند و اعلام کردند قاتل را پیدا کرده اند و قضیه را خاتمه دادند . چند روز قبل از نوشتن این نوشته ، خبری منتشر شد با این مضمون که: عامل قتل قاضی مقدس را خدا دستگیر کرد ، من ابتدا تصور کردم که خبر باید ازجمله اخبار ماههای گذشته باشد. چون مدتها قبل فرزندان رشید امت حزب الله این قاتل را دستگیر شده اعلام نموده بودند ، اما با دقیقتر شدن در تاریخ خبر متوجه شدم خبر جدید است و با دیدن نام خدا ، حس کنجکاویم گل کرد که به مطالعه خبر بپردازیم و ببینیم خدا ، کی ؟ کجا؟ و چگونه ؟این شخص را دستگیر کرده است و تحویل ماموران زمینیش که همانا دار و دسته جمهوری اسلامی هستند داده است .

خبر از این قرار بود که در کشور امارات این شخص به سفارت امریکا مراجعه می کند و با بیان اینکه در ایران مرتکب قتل یک قاضی حکومت جمهوری اسلامی شده است ، از ایالات متحده تقاضای پناهندگی می کند ، که در نهایت این شخص تحویل پلیس امارات داده می شود و از طریق پلیس اینتر پل این قاتل بد اقبال ، تحویل مقامات جمهوری اسلامی ایران داده می شود .

هدف من از نگاشتن این مطلب دفاع از عمل انجام شده ، یعنی قتل یک قاضی توسط این شخص نمی باشد . چون قاتل در هر صورت قاتل است و مستوجب باز پس دادن تاوان می باشد و این شخص با دلایل بچه گانه ایی که باعث این قتل گشته است در هر قانون و هر مملکتی مجرم است و باید محاکمه گردد ، بلکه ماجرا از انجا برایم مهم بود که اولا برای دستگیری این قاتل نام خدا ذکر شده بود ، در حالی که این شخص توسط ماموران سفارت شیطان بزرگ که به قول علمای اسلامی دشمن خدا هستند دستگیر شده است و اعتراف و دستگیری این شخص بدبخت درهمان خانه شیطان بزرگ بوده است . از هر گوشه و زاویه ایی که به این واقعه نگاه کردم ، رد پایی از خدای بیچاره که چوب دست عوامل جمهوری اسلامی شده است را ندیدم .

دوما این ماموران خدا بر کره زمین عامل قتل را وابسته به دشمنان خودشان و خدا اعلام کرده و می دانستند و حتی بارها با اب و تاب زیاد اعلام کردند که مدارک و دلایل زیادی را به همراه قاتل و اعتراف قاتل در اختیار دارند و در سور و سات این بودند که قاتل پیشین را که نمی دانم چه بدبخت مفلوکی بود را به جوخه مرگ بسپارند، در حالی که این شخص اعتراف کرده است و گفته است که قاتل ان قاضی او می باشد و دلیلش هم این بوده است که چون یکی از قاضی های شعبه تحت نظارت این قاضی او را حکم داده است برای انتقام گرفتن مرتکب این قتل شده است .

تفسیرها ، استناد ها ، دلیل بافی ها و دروغ های این دانایان نادان که ادعای اصلاح جهان را دارند و برای دانایان دنیا هر روز پیام های نادانی و جهل می فرستند ، به حقیقت بسیار چندش اور و تهوع اور است.

*خود آموز
"مشارکت" زورکی شاملو و سعيدي سيرجاني وهزاران "محترمان عزيز" دیگر!

http://ramin-molai.blogspot.com/

**خود آموز
راه اندا ختن وبلاگهای
سیاسی عبادی "دسته جمعی"
صبحانه، بلاگ نیوز، دو در دو، ایرانیان خارج ازکشور...!
و
چپوندن نبلیغاتی تیترها و "پیش در آمدهای"
مدفوعات خبرگزاریها و مطبوعات و صدا و سیمای جمهوری " اسلومی"
به وبلاگ نوبسانی که میخواهند بدانند
آیا دیگران می دانند که وبلاگشان به "روز" شده است؟

Saturday, May 13, 2006

وبلاگ تحلیل سیاسی


ولی الله فیض مهدوی را فراموش نکنیم

همانطور که در خبر ها اعلام شده است ، محمد علی دادخواه در یک مصاحبه رادیویی با رادیو فردا اعلام کرده است که به عنوان وکیل ولی الله ، تقاضای فرجام برای ولی الله کرده است .

یک وکیل تنها کاری که می تواند برای ولی الله انجام دهد . تقاضای فرجام خواهی برای موکل است . زیرا این برای اولین بار است که در نظام آخوندی یک مجاهد خلق حق داشتن وکیل دارد . پیش از این طبق فتوای خمینی مجاهدین از هیچ گونه حقوقی برخوردار نبوده اند .

برخی معتقد هستند که تقاضای فرجام خواهی یعنی به رسمیت شناختن دادگاه انقلاب و یا به رسمیت شناختن قانون رژیم و در کل به رسمیت شناختن جمهوری اسلامی

کاری که اکثر زندانیان سیاسی انجام داده اند . و هم اکنون نیزبه عنوان قهرمان از آنها یاد می شود . لازم به یادآوری است که تمام کسانی که تقاضای مرخصی می کنند و به بیرون از زندان می روند نیز جمهوری اسلامی را به رسمیت می شناسند .

تمامی پیام های صوتی که از ولی الله در سایت ها پخش شده است . صدای شخص ولی الله فیض مهدوی است و در این مسئله هیچ شکی نیست .

در بخشی از صحبت های ولی الله آمده است که چندین بار او را اعدام مصنوعی کرده اند . آیا ولی الله در این مدت نمی دانست که می تواند تقاضای عفو کند .

در طی اخرین تماسی که با ولی الله فیض مهدوی موجود بوده است وی همچنان بر سر مواضع خود بود . اگر امروز خبر از تقاضای عفو و غیره می شود باید آگاه بود که آیا خواست رژیم طول دادن پرونده است و می خواهد این مبارز را در خفا اعدام کند ؟

تمامی عزیزانی که در سرما و گرما برای نجات جان ولی الله کوشش کردند . دستمزد کارشان را گرفته اند . و امید داشته باشند که رژیم با پذیرش محمد علی دادخواه به عنوان وکیل یک مجاهد یک گام به عقب رفته است . و علت این پذیرش فشار نیروهای آزادی خواه و امضا و اعتراضات شما عزیزان بوده است . ولی تمامی ما باید آگاه باشیم و قضیه را بعد از 26 اردیبهشت به یکباره به فراموشی نسپاریم زیرا هر آن امکان دارد ولی الله در یک روز اعدام شود .

متاسفانه هیچگونه ارتباطی با فیض مهدوی وجود ندارد. و مشخص نیست که آیا محمد علی دادخواه به طور رسمی وکیل ولی الله است و یا خیر ؟ و آیا ولی الله تقاضای تجدید نظر در پرونده خود را دارد ؟ و یا تقاضای عفو دارد ؟

طبق صحبت های ولی الله او همچنان بر موضع خود است . اگر مصاحبه رادیو فردا را گوش کرده باشید گزارشگر معلول حال رادیو فردا سعی دارد اقدامات آزادی خواهان مبنی بر اعتراض به این حکم را تمسخر کند . و نگرانی ما را از وضعیت ولی الله بی مورد بداند .

این یعنی دلسرد کردن کسانی که در کوشش هستند تا جان ولی الله را نجات دهند و تاثیر گذاری بر روی کسانی که در این چند روز می خواهند به این حکم اعتراض کنند .

پس دست به دست هم برای جلوگیری از اعدام ولی الله متحد شوید و به اعتراضات خود ادامه دهید .

درود بر تمامی سرنگونی طلبان

زنده باد آزادی

وبلاگ ارشیر دولت


ما از تمام گروه های سیاسی ایرانی دمکراتیک
بخصوص, مشروطه خواهان, جمهوری خواهان, سازمان مجاهدین خلق, جبهه ملی و دیگران
می خواهیم که با یکدیگر به مذاکره و گفتگو بنشینند
تا چارچوب سیاسی دمکراتیک را برای دمکراسی در ایران پایه گذاری کنند
.......................................................................................
من همیشه خواهان یک ائتلاف گسترده میان گروه های مختف ایرانی بوده و هستم. همه ما هم بخوبی می دانیم که تا زمانی که ما
چارچوب سیاسی دمکراتیکمانرا بوجود نیارورده باشیم از دمکراسی در ایران خبری نخواهد بود. همه چی فقط در حد حرف باقی خواهد ماند.

وجود مشروطه خواهان انکار ناپذیر است همانقدر هم وجود سازمان مجاهدین خلق امکان ناپذیره و ما باید وجود این دو گروه را قبول کنیم. شخصا به هیچکدامشان رای نخواهم داد اما وجودشان را در در صحنه سیاسی ایران واحب می دانم. اما مشکل اساسی در ایجاد یک ائتلافی که ان چارچوب سیاسی دمکراتیک را بوجود می اورد خود این دو گروه هستند: این دو گروه یکدیگر را قبول ندارند و حاصر نیستند تا با یکدیگربخاطر دمکراسی دست بدهند.

بسیاری از ایرانیانی که از هواداران این دو گروه هستند و یا گرایشاتی مانند آنها دارند در گوشه و کنار با برگذارکردن همایشات و یا کنفرانسها و گردهمائی ها چنین اتلافی را انجام میدهند و جشن می گیرند اما ما هرگز اعلام چنین ائتلافی را از سوی دفاتر گروه های شناخته شده و با سابقه سیاسیمان نمی شنویم و چنین ائتلافها ازسوی آنها تایید نمی شوند.

هیچیک از این گروه های سیاسی به یکدیگر اعتماد ندارند والبته نباید هم داشته باشند. این چیز بدی نیست. اما این عدم اعتماد نباید مانع ایجاد ائتلاف گسترده شود. عدم اعتماد بین گروه ها جنبه مثبتی نیز دارد که برای ایجاد دمکراسی لازمه و باعث ایجاد پرنسپchecks and balancesمی شود که خود نیز برای موفقیت دمکراسی لازمه و مانع مطلقی شدن این گروه ها در صورت انتخابشان و رسیدن به قدرت می شود.

تا زمانی که این گروه ها به چنین درک سیاسی نرسند ایجاد یک چارچوب سیاسی دمکراتیک در ایران میسر نخواهد بود و آینده دمکراسی در ایران نامعلوم.

من به عنوان یک ایرانی دمکراتیک و سکولار از همه گروه های شناخته شده و پر طرفدارخواهان اقدامات موثر برای پیشبرد این هدف هستم و معتقدم که این ائتلاف قدم اول برای ایجاد دمکراسی واقعی در ایران خواهد بود.

اگر شما هم با چنین فراخوانی موافقید لطفآ این موافقت را اعلام کنید و بگذارید تا یک حرکتی را برای بوقوع
پیوستن چنین ائتلاف آغاز کنیم

We call on all Iranian opposition parties and organisations namely Constitutional Monarchists, Republicans, PMOI, Jebhe Melli, and others who believe in democracy to form a coalition to find the framework, within which they can work towards democracy in Iran.

ما از تمام گروه های سیاسی ایرانی دمکراتیک بخصوص, مشروطه خواهان, جمهوری خواهان, سازمان مجاهدین خلق, جبهه ملی و دیگران می خواهیم که با یکدیگر به مذاکره و گفتگو بنشینند تا چارچوب سیاسی دمکراتیک را برای دمکراسی در ایران پایه گذاری کنند

اگر موافقید کامنت بدهید تا شما را به لیست اضافه کنم

Friday, May 12, 2006

وبلاگ ایران آزاد

http://azaadir.blogspot.com/2006/05/blog-post_09.html

خامنه ای!
این سوالات را تو طرح کرده ای ،
خودت هم پاسخ بده!

راهیافته مجلس از اصفهان گفته است:
نوشتن نامه به بوش بدون مشورت با مقامات عالي كشور انجام نمي‌‏شود.
البته در این شکی نیست. احمدی نژاد رقمی نیست که سر خود برای بوش نامه بنویسد
و بنابراین باید این نامه را "نامه خامنه ای به بوش" بدانیم. خامنه ای بهتر است یک بار دیگر این نامه اش را بخواند وپاسخ دهد. < بخصوص درمورد جملات زیر :

آيا مي خواستيم عدالت برپا كنيم يا فقط از گروههاي خاصي حمايت كرديم و به قيمت فقر و تنگدستي عده زيادي از مردم، عده اندكي را به ثروت و مقام رسانديم.آيا ازحقوق مردم و محرومين دفاع كرديم يا آنانرا ناديده گرفتيم.آيـا به ملت خود و ساير مردم جهان راست گفتيم يا اينكه حقايق را وارونه جلوه داديم. آيا طرفـدار مردم بوديم يا طرفدار اشغالگران و ستمگران. آيا درحكومت ما منطق، عقل، اخلاق، صلح، عمل به تعهدات، گسترش عدالت، خدمت به مردم، رفاه و پيشرفت، حفظ كـــرامت انساني مورد توجه بود يا زور اسلحـه، تهديد، نــاامني، بـي توجهي به مردم و پايمال كردن حقوق انسانها. تـا كي مردم بايد خســارت تصميمات نادرست برخي حاكمان را بدهند ؟

و نیز:

آيا نشانه هاي تغيير و تحولات در جهان امروز قابل انكار است؟ آيا اوضاع فعلي جهان با ده سال قبل را مي توان مقايسه كرد. تغييرات سريع و بسيار گسترده است. مردم نسبت به شكاف موجود بين ثروتمندان و فقرا معترض هستند. مردم از فساد رو به تزايد ابراز تنفر مي كنند.(کلیه جملات فوق از متن نامه استخراج شده اند)

جناب خامنه ای! این سوالات را تو طرح کرده ای، خودت هم پاسخ بده!

وبلاگ لندنی


نیمهُ دیگر

حقارت تا کی ؟ سرکوب وحشیانه جنسی تا کی ؟ ظلم مضاعف به اسم دین تا کی ؟ براستی چرا " خدا باوران اسلامی " هیچ وقت از خودشون نمی پرسند اگر حجاب اسلامی ضروری بود چرا " خدا یشان " نوزادان دختر رو با یک تکه پارچه به دنیا نیاورد تا خیال همه از بابت پوشش زنان راحت بشه ؟؟ این پوشش های تحقیر کننده برای زنان با اسم های غلط انداز دین ، سنت ، نجابت ، پاک بودن ؟!! و هزار مزخرف دیگه فقط و فقط راهی است برای سرکوب بیشتر زنان توسط مردان هوس باز و بی اعتماد . به نظر من مردی که در هنگام تماشای یک نمایش هنری مثل باله و یا تماشای ورزشکاران شناگر زن و ... تحریک جنسی میشه یک بیمار عقده ای و جنسی است که بهتر ه هر چه زودتر به دکتر متخصص و یا روانپزشک مراجعه بکنه اما متاسفانه در دنیای مرد سالار امروزی " مردان " قانون گذار ( اگه بشه اسم اون ها رو مرد گذاشت ! ) از زمان پیامبران الهی تا به حال همیشه به فکر پَس راندن زنان از شرکت در امور جامعه بوده اند و همین سرکوب مذهبی بهترین وسیله برایشان هست . در جوامع بیماری که زنان مجبورند برخلاف میل ا شان با پوشش های مسخره اسلامی از خونه بیرون بیان وضعیت مردان هم بهتر نیست مردانی که این عمل رو تائید میکنند و یا حتی سکوت اختیار میکنند در سرکوب نیمی از جامعه سهیم هستند .
به امید روزی که هیچ انسانی به خاطر " جنسیت " هیچ برتری بر دیگری نداشته باشه .

Thursday, May 11, 2006

وبلاگ فعالان حقوق بشر در ایران

http://hra-iran.blogfa.com/post-26.aspx


پیام دوم ولی الله فیض مهدوی از زندان گوهر دشت
ضبط شده توسط فعالان حقوق بشر در ایران


من ولی الله فیض مهدوی که در مهرماه 1380به اتهام پیوستن به سازمان مجاهدین خلق در عراق و اقدام علیه امنیت کشور دستگیر شدم . چون من یک زندانی عقیدتی هستم و اقدام تروریستی علیه حکومت انجام نداده ام و فقط صرف داشتن عقیده ام در داخل زندان به سر می برم از تمام افراد آزادی خواه و سازمان های حقوق بشری می خواهم که از اعدام من ممانعت به عمل بیاورند و جلوی این عمل غیر انسانی حکومت را بگیرند .
.......................................................................

تاریخ : 21/02/85
شماره : ب/003-85

به نام آزادی

برای حفظ جان یک انسان متحد شویم

زندانی سیاسی ولی الله فیض مهدوی که به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران حدود پنج سال است در زندان بسر میبرد، توسط حاکمیت به اعدام محکوم شده است ، تاریخ اجرای حکم اعدام وی 26/02/85 تعیین شده است .
فعالان حقوق بشر در ایران ضمن ابراز نگرانی شدید از این روند و محکوم نمودن نقض حقوق بشر خواستار توقف حکم اعدام وی و آزادی تمام زندانیان سیاسی میباشد . بدیهی است که عدم توجه به این موضوع و اجرای چنین احکامی باعث تشدید این روند از سوی حاکمیت و هر چه بسته تر شدن جامعه میباشد. از تمام آزادیخواهان و فعالان حقوق بشر خواهانیم برای حفظ جان یک انسان با اتحاد و حمایت بی دریغ بکوشند ، تا از اجرای این حکم غیر انسانی جلوگیری شود . دست تمامی کسانی که در این راه با ما همگام هستند میفشاریم .


فعالان حقوق بشر در ايران
Human Rights Activists in Iran
Hra.iran@gmail.com
http://hra-iran.blogfa.com/
Tel : +989329224904

وبلاگ کوشا / مجله دوستی:تنها یک هفته به اعدام ولی الله فیض مهدوی مانده ...ا

http://koosha.blogfa.com/post-42.aspx

اینجا را امضا کنید
حرکت جانکاه عقربه ساعت به سمت 26 ارديبهشت بسرعت ادامه داره. هیچ درنگی جایز نیست.

Tuesday, May 09, 2006

وبلاگ عدالت برای ما



برای ولی‌الله فیض مهدوی


قبل از اعدام

خون ما
مي شكفد بر برف
اسفندي
خون ما
مي شكفد بر
لاله
خون ما
پيرهن كارگران
خون ما
پيرهن دهقانان
خون ما
پيرهن سربازان
خون ما
پيرهن
خاك
ماست
نم نم باران
با خون ما
شهر آزادي را
مي سازد
نم نم باران
با خون ما
شهر فرهادها را
سازد
خون ما
پيرهن كارگران
خون ما
پيرهن دهقانان
خون ما
ييرهن
سربازان

خسرو گل سرخی

اعدام وحشیانه ترین راه برای سرکوب اندیشه است .
با امضای فراخوان گامی کوچک بر خلاف اندیشه های پست رژیم بر دارید

وبلاگ بهروز نيوز


فيض مهدوي در انتظار اعدام است.
همبسته به صدور و اجراي اين حكم ضد بشري
اعتراض كنيم!

وبلاگ گفتار نیک

http://roozbeh.net/goftar/2006/05/post_10.html


بوی کتاب و حرم ...

پنجشنبه را به همراه محبوبه نیلگون عماری به نمایشگاه کتاب رفتم . از رانت عضویت در باشگاه انقلاب استفاده کردم و از در پایین باشگاه رفتم و نزدیک در شمالی که روبروی در جنوبی نمایشگاه قرار دارد اتول عیال را پارک کردیم و وارد نمایشگاه شدیم .جمعیت مطابق هر سال در نمایشگاه موج می زد و این همه جمعیت در کشوری که سرانه مطالعه آن از تهانه مطالعه در دیگر کشورها به مراتب کمتر است تعجب هر بیننده ای را بر می انگیخت .
جالب تر از آن این بود که تنها 5 ٪ ملت همیشه در صحنه در داخل سالن ها تردد می کردند و قریب به اتفاق در بیرون سالن ها و در محوطه نمایشگاه به هواخوری و گردش می پرداختند .بازار سیب زمینی سرخ کرده هم که داغ بود و صف های طویل در برابر اغذیه فروشی های گرامی خبر از پیک نیکی فرهنگی می داد .

از دیگر نکات جالب نمایشگاه امسال حضور بدرنگ برادران مخلص نیروی انتظامی دی نمایشگاه بود که مراقب فاصله پاچه تا مچ خواهران بودند .و الحق هم که امسال بانوانی که سبب تحریک قوای باه آقایان می شدند با حضور کمرنگ خود در نمایشگاه سبب ضیائ دل مومنین گردیده بودند .

نمایشگاه امسال بدترین نمایشگاهی بود که تا کنون در آن شرکت کرده بودم . بیشتر سالن ها اختصاص به کتبی دینی داشت کتبی که هیچ بازدید کننده ای نداشت و تا دلت بخواهد غرفه هایی می دیدی که نامشان با یک ال شروع می شد و غالبا همان کتبی را عرضه می کردند که در نمایشگاه قران عرضه گردیده بود .

و وقتی می خواستی به اتشاراتی که دوستش داری سری بزنی و کتابی بخری با سیلی از جمعیت روبرو می شدی که از سر و کول هم بالا رفته بودند و باید مترصد زمانی می شدی که سوراخی از بین جمعیت باز شود و بتوانی به پیشخوان نزدیک شوی .خلاصه به اندازه کافی مشت در پک و پهلو چشم و دماغم می خورد تا بتوانم یک کتاب بخرم .
نمایشاه مطبوعات امسال هم رنگ و بوی هر سال را نداشت و شرقی که پارسال نمی توانستی از برابر ش بگذری مگس پران نشسته بودند و با خودشان گپ می زدند . و از نکات جالب نمایشگاه مجموعه عکس های خبری با موضوع ورزش بود که با چیدمانی خوب و رنگ بندی داخلی زیبا چشم هر بیننده ای را به خود مشغول می کرد .
تا ساعت 5 نمایشگاه بودم و ما حصل نمایشگاه امسال خرید بیش از 70 عنوان کتاب 25 عنوان مجله 1 عنوان تقویم از کیهان کاریکاتور و یک cd از هرمس و از دست دادن 200 هزار تومان وجه رایج مملکت در قبال اخد فرهنگ و کلاس بود .
پی نوشت : ماشینم پکید ! زمانی که با سرعت 130 کیلومتر بر ساعت یک عدد خانم ناشی پیچید جلوی ماشین قصد تعویض دنده از 5 به 4 را داشتم که دنده زرت رفت 2 ! ماشین سر و صدایی کرد و مرد . و طبق آخرین براوردها خرجی معادل 2 میلیون تومان جهت تعویض گیربکس بر عهده ام نهاده است .کمک های مردمی خود را می توانید از طریق ایمیل به اینجانب ارسال نمایید .

Monday, May 08, 2006

وبلاگ يادداشت‌های پراکنده رک‌گو

آخوند متظاهر
ببينيد کسانی که روزانه ده‌ها بار مردم را به صحرای کربلا می‌برند,
خود تا چه اندازه به اين مسائل معتقدند

وبلاگ اردشیر دولت




ما نباید متظر بمانیم
تا این دیوانگان کشورمان را نابود کنند


در اینکه رژیم اسلامی
برای آمریکا و متحدانش ودنیای مدرن و آزاد و دمکراسی
خطری جدی محسوب میشه شکی نیست.
و در اینکه
آمریکا و متحدانش بزودی حملات نظامی خود را برای جلوگیری احمدی نژاد و یاران بنیادگرایش از دستیابی به بمب هسته ای شروع خواهند کرد هم هیچ شکی نیست. ودر اینکه آنها نهایتآ پیروز خواهند شد هم هیچ شکی نیست.در اینکه احمدی نژاد و رهبران و دارو دسته ی دیوانه اش آنقدر در تخیلات و اعتقادات احمقانه و خرافاتیشان غوطه خورده و می خورند که هیچ دلشان به حال ملت رنج کشیده و بدبخت ایرانی نسوخته و نمی سوزد هم هیچ شکی نیست. پس تنها یک راه برای جلوگیری ازوقوع این فاجعه عظیم (عظیم تر ازوقوع خود رژیم) که رژیم جمهوری اسلامی بر ایران و ایرانیان تحمیل کرده باقی میماند.

قبل از حملات نظامی بر مؤسسات هسته ای و ویرانی ایران, رفرمیست ها (اگر هنوز چیزی ازشان باقی مانده) باید حساب خودشان راازاین دیوانگان مذهبی جدا کنند.

رفرمیست ها باید حود را درکنار آزادیخواهان و دمکراسی خواهان سکولاریته قرار دهند.

در میان بسیجیان و پاسداران بسیاری هستند که طرفدار رفرمیست ها هستند و هستند بسیاری د ر درون خود رژیم که اندکی هم میهن پرستند و قلبشان برای ایران هم میتپد. این دسته باید در مقابل بنیادگرایان بپا خیزند و ایران را از این خطر جدی نجات دهند و جای انها را به آزادی خواهان دمکراتیک و سکولاریته بدهند تا ایران رابه یک جامعه باز دمکراتیک و آزاد تبدیل کنیم.

ای ایرانی که در درون رژیم هستی اما قلبت برای ایران و ایرانی میتپد بپا خیزو برای رهایی ایران از این موقعیت وحشتناک و خطیر با بنیادگرایان مبارزه کن و به جمع ایرانیان آزادی خواه بپیوند.

ای پاسدار و بسیجی مهین پرست , ایران در موقعیت خطرناکی که این رژیم با سیاست های قرون وسطایی قرار داده بسر میبرد. بپا خیز و به جمع ایرانیان آزادی خواه بپیوند و با بنیاگرایان و رهبران اجنبی آنها مبارزه کن تا ایران را از این مهلکه خطرناک نجات دهیم

ما نباید متظر بمانیم تا این دیوانگان کشورمان را نابود کنند.

درود بر تو ای ایرانی میهن پرست و آزادی خواه

Sunday, May 07, 2006

وبلاگ بازگشت شبح


حکم اعدام فیض مهدوی را متوقف کنید

بیست و پنج سال پیش وقتی انقلاب مردم ایران از کنترل خارج شد و رادیکالیسم موجود در بین مردم بیم در دل امپریالیست‌های بلوک غرب آن زمان انداخت که ایران به تمامی از این بلوک خارج شود به انقلاب مردم خیانت شد و کرور کرور آزادیخواهان و برابری‌طلبان ضدآمریکایی توسط کسانی که ادعای ضدآمریکایی بودن داشتند به جوخه‌های اعدام سپرده شدند و توده‌های مردم هم در جبهه‌های جنگ به کشتن داده شدند تا انقلاب مردم ایران مهار شود. و اکنون نیز باز جوخه‌های اعدام به‌پا کرده‌اند تا انتقال از جمهوری اسلامی طرف‌دار سرمایه به جمهوری لائیک طرف‌دار سرمایه بدون کله‌شق‌هایی که دشمن سرمایه‌داری و دیکتاتوری هستند صورت بپذیرد.

اگر می‌خواهید سال‌های شوم دهه‌ی شصت تکرار نشود هرنوع اندیشه و عقیده‌ای که دارید برعلیه حکم اعدام به‌پا خیزید چوبه‌های دار و جوخه‌های اعدام باید برای همیشه از این سرزمین برچیده شود.

حکمی به نام اعدام باید از مواد قانونی به‌طور کلی حذف شود اما اعدام به دلیل داشتن اندیشه یا عمل سیاسی زشت‌ترین و غیرانسانی‌ترین نوع اعدام است. اگر امروز و همین امروز بر جلوگیری از حکم اعدام آزادی‌خواهان در بند کاری نکنیم و فریاد برنکشیم فردا وقتی نوبت ما می‌رسد دیگر هیچ گلوی برای فریاد کشیدن باقی نمانده است.

شمارش معکوس برای اعدام ولی‌الله فیض مهدوی آغاز شده است از هر کس هر کاری برمی‌آید برای مقابله با اجرای این حکم باید بی‌درنگ اقدام کند.

این روزها رامين جهانبگلو نیز بازداشت شده است هرچند باید برای رهایی او اقدام کرد اما امیدوارم تلاش برای آزادی او حکم اعدام فیض مهدوی را تحت شعاع قرار ندهد.

آنان که در سال شصت برای اعدام آزادی‌خواهان هلهله کشیدند چند سال بعد زیر بار تابوت فرزندان‌شان کمر خم کردند وقتی مردمی جسورترین و آگاه‌ترین فرزندان‌اش را از دست می‌دهد باید منتظر سرنوشت شومی باشد و در این ربع قرن مردم ایران چه دیدند جز شور بختی؟

Thursday, May 04, 2006

وبلاگ ایران آزاد

http://azaadir.blogspot.com/2006/05/blog-post_114675524119881064.html

همه مردم حرام خوارند به جز آخوندها!

معاون اول رييس جمهور: در 23 سال گذشته حركت پول در قالب عقود اسلامي نبوده است.

لابد درآمدهای ناشی ازمبادلات اقتصادی این 23 سال و البته قبل از آن نیز(که در قالب عقود اسلامی نبوده اند) حرام بوده است! و در نتیجه همه مردم ایران و دنیا حرام خوارند به جز آخوندها که محل درآمدشان از سهم امام و روزه خوانی و ... است که کاملا شرعی و حلال است!

Wednesday, May 03, 2006

وبلاگ گیسو

تو روزنامه شرق قسمت تماس های مردم نوشته بود آقایی رفته کتابخونه فرهنگ سرای اندیشه عضو بشه ازش مدرک لیسانس خواستند. خدا وکیلی مملکتی داریم ها...یعنی اگه کسی دیپلم یا سواد ابتدایی و یا حتی سواد نداشته باشه اجازه کتاب قرض گرفتن نداره؟ نه به اینجا که صبح تا شب به ما التماس می کنند بیایید عضو بشین و کتابخونه هاش هم دریاست و بچه ها هم تا ۱۸ سالگی رایگان عضوند نه به اونجا که هم باید پول هنگفت بدی هم اینکه لیسانس!! داشته باشی ..اینجاست که میگن جل الخالق!

Tuesday, May 02, 2006

وبلاگ سین / جیم ... و ... یادداشت


مگر زرتشت پاک
نخستین « آدم »
در میان نامردمان نبود

سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ماه 2545 ؛
برابر باچهارم ماه می 2006
– سیدنی ؛ استرالیا


چندی پیش در یکی از پارکهای زیبای شهر ملبورن تندیس مرد برهنه ای برپا گردید و از راه اینترنت بنمایش جهانی گذاشته شد.
از آنجا که این تندیس با نام اشو زرتشت گره خورده است ؛ نگرانی و خشم بسیاری از هم کیشان ما را برانگیخت و سیل نامه ها ی گله آمیزرا بسوی من سرازیر کرد
که چرا در برابر این رخداد بد هنجار که دشنامی!! به زرتشتیان بشمار می رود خاموش نشسته ام !
... و سیل نا سزا گویها از راه ایمیل بسوی سازنده ی این تندیس براه افتاد که چرا زرتشت را ....

وبلاگ ياران مصدق

بلوگفا را تحریم کنید !

قسمتي جديدا در بلاگفا ايجاد شده كه سايت ها را دسته بندي مي كند . من نيز وبلاگ ياران مصدق را در قسمت سياسي اجتماعي قرار دادم . تا اينجا خوب خوب است . در هنگام به روز شدن وبلاگ نگاهي به اين صفحه جهت آشنايي با وبلاگ هاي ديگر انداختم به ناگاه عنواني به چشمم خورد :

http://al-ahwaz.blogfa.com

الاحواز ارض المحتله

اخ او اخت الناظره لهذه الموضع لا تنسون ان ارضکم محتله منذ ثمانون عام

بله وبلاگي با عنوان اهواز سرزمين اشغال شده !

و واقعا تاسف خوردم كه يك سرويس دهنده ايراني به يك دشمن امكانات وب رايگان مي دهد !

سرزمين آريايي ايران كه خيلي از كشور هاي عربي و غير عربي روزي جزیی از خاک زرخیزش و امپراطوران پارس بوده اند طوري شده كه امروز مظلومانه بايد درباره جداناپذير ترين قسمت خود اين حرف ها را تحمل كند .

همانطور كه بار ها اعلام كردم من به آزادي بيان كاملا پايبندم ولي اين واقعا شرم آور است كه اعلام جدايي خاك تا ابد فارس اهواز و خوزستان از سوي گروهي پيگيري شود و آن را آزادي بيان به حساب بياوريم ! در حالی که با شجاعت از دشمنی با فارس ها ( ایرانی ها ) دم می زنند .

اين آزادي بيان نيست اعلام جنگ با ملت ايران است . و از جمله با عرب هاي خوزستان كه حتي تكلم عربيشان با ديگر اعراب متفاوت مي باشد . من به عنوان زاييده شده در آن آب و خاك تحمل بيش از اين جفا را به آن سرزمين آريايي نداشتم و بسيار سريع اين مطلب را جهت اعتراض به سايت بلاگفا و اعلام خطر به همه وبلاگنويسان به نگارش درآوردم . واقعا تاسف آور است كه اروند و مروند ما و تيسفون و باكو و گنجه و هرات و ... ما را در ساليان دور و دراز از ما گزفتند و حالا عده اي درباره قسمت جدايي نشدني خاك ايران اينگونه مطلب بنويسند و خليج تا ابد فارس را خليج عربي بدانند . و البته اين يك بحث ملي است و همانطور كه محروميت هاي اين استان و ديگر نقاط كشور هم بحثي ملي است و نبايد با هم خلط مبحث شوند . توصيه مي شود نگاهي به اين وبلاگ ذکر شده داشته باشيد و خود قضاوت کنید .

فعلا به همين جا بسنده مي كنم .

Monday, May 01, 2006

وبلاگ خسن آقا... کامپیوتر و اینترنت

http://blog.hasanagha.org/2006/04/post_2065.php

.یک وبلاگ فنی راه انداخته‌ام که سعی می‌کنم از این به بعد مطالب فنی کامپیوتر را در آن گرد آوری کنم تا راحت‌تر در اختیار قرار بگیرد. در همین رابطه مطلبی امروز نوشتم در باره اینترنت و سرویس ای‌دی‌اس‌ال (ADSL) که می توانید در وبلاگ فنی بخوانید.