Showing posts with label تقویم تبعید فرهاد حیرانی. Show all posts
Showing posts with label تقویم تبعید فرهاد حیرانی. Show all posts

Wednesday, January 07, 2009

از کودکی که سقف خانه بر سرش می ریزد و ناله مادر را تا لحظه جان دادن می شنود ، چه انتظاری دارید

تقویم تبعید
فرهاد حیرانی
http://farhadheyrani.blogspot.com/

فلسطین یا اسراییل،
حقیقت یا واقعیت ؟


پس از پیروزی "انقلاب اسلامی(!)" در ایران ، تمامی مرزهای ارزش گذاری از بین رفت ، اخلاق دینی آغشته تزویر گشت و به فحشا و اختلاس و فساد کشیده شد.
حکومتی که شعار عدالت جهانی را سر می دهد ، شهروندان خود را از حداقل حقوق انسانی محروم نموده تا ملت ایران از سر سجده در سجاده ، به قیام علیه قیامت تمایل پیدا کند .
این روزها فاجعه انسانی در غزه بیداد می کند اما چگونه می توان یکی از دو طرف را محق دانست وقتی مرزی برای تفکیک باقی نمانده .
قصه اسراییل و فلسطین ، غصه ای ست بر دلهایی که خواهان صلح و عدالتند . کدام حق و کدام باطل را می توان در این سلطه جویی و وام خواهی یافت .
متاسفانه ما در جهان سیاست با دو دنیای کاملا متفاوت رودر روییم ، دنیای حقیقت و دنیای واقعیت .
هرچند هردو عنوان شیرین است اما بستر آنها فاصله ای بعید با هم دارد تا آنجا که نمی توان یکی را در دیگری دخیل دانست یا موثر پنداشت.
در دنیای حقیقت ، اسراییل پس از جنگ جهانی دوم و با فشار دولتهای غالب بوجود آمد تا بنوعی جبران مافات کنند و رضایت قدرتمندان یهودی را جلب نمایند .
در این بستر (حقیقت ) ، فلسطینیان همگام با دول غالب و همراه با یهودیان ، وطن خود را گام به گام تسلیم خواست آنها نمودند ، هرچند از دیدگاه تئوریها و قوانین بین المللی ، غصب سرزمین فلسطینیان ، موجه نبوده و نیست اما قوانین بازیچه دست قانونگذارانی بوده و هست که میبایست مجری آنها باشند .
از جهت حقیقت جویی ، نمی توان حقوق ملت فلسطین را منکر شد ، اما دنیای حقیقت ، دنیایی ست که شخص در خلوت خود می بایست دنبال کند و اجازه ندارد آنرا در منافع ملی خود دخالت دهد.
این امر آنگاه آشکار و عیان میگردد که امروز می بینیم ایران با شعار های مسئولین نابخرد حاکم ، تاوان منافع کسانی را می دهد که هیچگاه برای مردم ایران منفعتی نداشته و هرچه بوده زیان اندر زیان بوده اند.
هنوز غارت یاسر عرفات در اوایل انقلاب را فراموش نکرده ایم که چون پای ایستادگی به میان آمد ، مال ملت ایران را خورد و جانب صدام گرفت !
امروز هم حسن نصراله حقوق به ریال میگیرد و مبلغ منافع عربهاست حتی به قیمت زیر پا گذاشتن منافع ملی ما و انکار حقیقت ، خبرگزاری حزب اله که با پول ایرانی اما مدیریت حزب اله اداره می شود ، خلیج همیشه فارس را با عنوانی عرب پسند عنوان می نماید !
نفع حکومت ایران در حمایت از فلسطینیان و حزب اله ، تنها متشنج نگهداشتن منطقه است برای پیشبرد اهداف خود و الا خود نیز بخوبی واقفند که حتی تامین مخارج فلسطینیان و عربهای لبنانی ، تضمینی بر حمایت آنها نیست .
در دنیای واقعیت ، با جهانی روبرو هستیم که کنش و واکنش ها در آن هویداست و هر عملی تاثیری مستقیم بر منافع ملی ما دارد .
در این دنیا (ی واقعیت ها ) عقل و وجدان حکم می کند مسئولین در درجه نخست ، به منافع ملت خود فکر کنند و هرگز برای خواست دیگران ، کشور و مردم خود را به مخاطره نیندازند .
با توجه به حضور بیش از 250 هزار ایرانی و ایرانی زاده در اسراییل و نیز پیوند های عمیق فرهنگی و تاریخی ، ایران می تواند با جلب حمایت اسراییل ، امنیت خود را در منطقه تامین نماید .
هشدارهای هر ازگاه حکام عرب مبنی بر غاصب و متجاوز بودن پارسیان و میل به کوتاه کردن دست ایرانیان از سرزمینها فارس را باید جدی گرفت . تمایل امروزی کشورهای عربی به نزدیکی با اسراییل ، نه تنها بجهت قبول قدرتمندی این کشور که بدلیل برنامه های آتی آنهاست برای رو در رویی با ایرانی که تنها تر از همیشه ، لقمه ای چرب به شمار می رود .
تاکید من بر وجود دنیای حقیقت و دنیای واقعیت از این جنبه است که ما باید واقعیتها را درک کنیم ، اسراییل مورد حمایت جهان غالب است و تصور خدشه براو وارد کردن ، حتی به ذهن بیمارگونه امثال خامنه ای و احمدی نژاد نیز خطور نمی کند .
آنچه حکومت دینی ایران از شعارهای بی ملاحظه و خصم برانگیز خود در نظر دارد، ابزاری ست برای توجیه سیاستهای سرکوبگرانه داخلی و تشنج آفرینی در منطقه .
پیش از اینها هم بوده اند کسانی که رویای رهبری جهان اسلام را با شعار نابودی اسراییل دنبال کرده اند ، افرادی همچون ناصر و صدام .
اما غزه !
متاسفانه بدلیل تندرویهایی که از هردوسو اعمال میشود ، مرزهای تفکیک محو شده ، امروز چگونه می توان در غزه جانب اسراییل یا فلسطینیان را گرفت ؟
اسراییل آنچنان بی محابا بر زن و کودک فلسطینیان می تازد که حتی دل مردم خود را به درد آورده و فلسطینیانی که دلخوش کرده اند به پرتاب موشکهایی که هنوز شمار قربانیان (بی گناه ) آن از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نکرده !
آیا حماس نمی داند با پرتاب این موشکها و به فرض کشته شدن ده یا بیست غیر نظامی و مردم عادی ( و کودکان ) خدشه ای بر اقتدار اسراییل وارد نمی آید ؟
نیک میداند ، اما دنیای سیاست ، دنیای وحشتناکی ست ، برای آنکه سوار بر موج احساسات مردم شوند ، لازم است تا بنوعی بکشند و (از مردم عادی) کشته دهند !
با تمام هزینه های گزافی که متاسفانه مردم ( و بویژه کودکان ) پرداخت می کنند ، شاید با برچیده شدن بساط حماس از نوار غزه ، ادعاهای مسئولین ایرانی رنگ ببازد ، هرچند این از خدا و خلق خود بی خبران ، پر رو تر از آنی هستند که سیلی خصم را ، نزد ملت ، به نوازش و تسلیم تعبیر نکنند .

کاش اسراییل فقط و فقط این حقیقت را می پذیرفت :

هیچکس تروریست به دنیا نمی آید ، آنکه خود را به برج وباروی دیگران میکوبد تا با فدا کردن جان خود ، خسارتی هرچند ناچیز را به دشمنش وارد کند ، انگیزه ای قوی بر توجیه عملش داشته ، این انگیزه را شما در دوران کودکی به او داده اید .
کودکانی که در غزه و لبنان شاهد جان دادن عزیزانشان هستند ، هیچ نمی جویند مگر فرصتی برای انتقام .
از کودکی که سقف خانه بر سرش می ریزد و ناله مادر را تا لحظه جان دادن می شنود ، چه انتظاری دارید ؟ پایبندی به قوانین بین المللی و تامین آسایش و صلح آنانی که وی قاتلین خانواده خود می پندارد ؟

Sunday, December 28, 2008

درغربتی چنین غریب کش ، محمد پاسدار عزیز ، در غم از دست دادن مادرش به سوگ نشسته

تقویم تبعید
فرهاد حیرانی


آنگاه که فرشتگان شرمنده می شوند


می گویند وقتی مادری به آسمان پر می کشد ، فرشتگان به استقبالش میروند که از تو "فرشته بودن" معنا گرفت .
اما کاش این فرشتگان میدانستند این استقبال به چه قیمتی تمام شده ، داغی بر دل تشنه دیدار .
گاه بنظر میرسد که حتی کلمات برای بیان احساس ، فاقد بار کافی هستند .
آنگاه که غم غربت در سایه غمی بزرگتر قرار میگیرد.
آنگاه که زمین تحمل امانت داری " عشق بی پیرایه و پاک " را تاب نمی آورد و آسمان را به یاری می طلبد .
مادر ، چه بر زمین و چه در آسمان ، قلبش برای فرزندانش می تپد ، بیهوده می کوشند آسمانیان تا در دل او رخنه کنند .
مادر متعلق به فرزند است ، چه در کنارش باشد و چه در حسرت . تفاوتی نمی کند ، که همیشه در چشم مادر می توان عشق به کودکانش را دید ، کودکانی که هرچند بزرگ و بالغ شده باشند ، برای او همان طفل محتاج محبت و مراقبتند .

کاش کلمات در وقت نیاز رنگ نمی باختند تا بتوان بار غمی چنین سنگین را از دل دوستی بی ریا و صمیمی کم کرد.
درغربتی چنین غریب کش ،
محمد پاسدار عزیز ، در غم از دست دادن مادرش به سوگ نشسته .
سالیانی چند دیده به رویش نشکفته بود اما تماس های مداوم حاکی از سلامتی مادر بود تا در همه این سالها بودش را چون وجود خودش حس کند :
" برای من که دلم چون غروب پاییز است
شنیدن صدای تو از دور هم دل انگیز است "

کلام از بیان احساس عاجز است و قلم از تسلی خاطر دوست .
محمد عزیز ،
همانگونه که طی سالها شادی را به میان ما آوردی
(1)، اکنون نیز ما را در غم خود سهیم دان .
--------------------------------------------
(1) . محمد پاسدار بیش از یک دهه با تلاشی بی وقفه ، برنامه تلویزیون ایرانیان در برلین را ارائه نموده تا در اینجا پاسدار هویت و فرهنگ ملی ایرانیان باشد

...................................

با عرض تسلیت به محمد پاسدار عزیز

رامین مولائی

Saturday, December 13, 2008

دین قادر به حکومت نیست ، پس دینی از نو ساختند و آنرا سیاست نام نهادند

تقویم تبعید
فرهاد حیرانی

http://farhadheyrani.blogspot.com


دین سیاسی یا سیاست دینی !

رهبران جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب سعی نمودند تا سیاست مبتنی بر دین را دنبال کنند اما با گذشت زمان به این نتیجه رسیدند که دین قادر به حکومت نیست ، پس دینی از نو ساختند و آنرا سیاست نام نهادند ، یعنی به جای آنکه سیاست را دینی کنند ، دین را سیاسی کردند .
اسلام امروز ایران به همه چیز شباهت دارد الا دینی که برای اصلاح اخلاق و تذکیه نفس برنامه ای داشته باشد .

نگاهی هرچند گذرا بر مال اندوزی و شهوت رانی و قدرت طلبی مسئولین در تاریخ سی ساله نظام جمهوری اسلامی ، نشان از آن دارد که دینی نو بر پایه بدعتها و تفسیر به رای ها بر اساس خرافاتی ساختگی به مردم تحمیل می شود تا عنان و اختیار در دست حاکمیت فاسد باقی بماند .
برهمین اساس دین پیامبری که برای بشیرا و نذیرا آمده بود تبدیل به چماقی شده که حتی نظر معتقدین به خود را بر نمی تابد و بر سرو رویشان می کوبد .

تنها دو حسن می توان برای انقلاب و جمهوری اسلامی قایل شد :
1. تمامی مردم به شدت سیاسی شده اند .
2. با رشد فرهنگ سیاسی و احساس نیاز به دموکراسی از سوی مردم ، نهایتا این حکومت جای خود را به حاکمیتی نوین خواهد داد و دین مجالی برای خشونت طلبی نخواهد یافت .

Wednesday, July 02, 2008

فرهاد حیرانی: چشمان همیشه بیدار مادرم

تقویم تبعید
فرهاد حیرانی

http://farhadheyrani.blogspot.com




چشمان همیشه بیدار مادرم


خدایا
هرگاه مستاصل از زمین و زمان شدم صدایت کردم و بسیاری اوقات به قضا تن دادم و تو را خطاب نکردم که راضی به شرایط هرچند سخت بودم.
همیشه می گفتم نیازی به گفتن نیست که نگفته ، شنوائی .
میدانی چه آرزوها داشتم و نطلبیدم. در وطن غریب شدم اما تو رابرای وقتی دیگر نگهداشتم.
در غربت ، غریب تر و بی پناه تر شدم و باز تو را برای شرایط سخت تر نگهداشتم.
همیشه می گفتم ، خدا ، کارمند اداره رفع حوایج نیست ، مراجعه به تو نباید به وقت نیاز باشد که نیاز به تو به هنگام عشق ورزی ست . هرگاه حال و هوائی بود آمدم تا یار ببینم.
هیچگاه باری نبودی که نتوان بدوش کشید .

اما امروز اینجایم و جایم اینجا نیست . باید کنار مادر باشم . برادرم تلفن زد که چشمهای همیشه بیدار مادرم در خطر است . پزشکان وجه جان می ستانند و جان میدهند تا از جان کاسته نشود .
من در این خلوت شب ، تو را صدا میکنم ، چشم های مادرم را به او بده ، هرچه می خواهی از من باز ستان .
صدایت نکردم تا به وقتی اینچنین بی پاسخم مگذاری ، اگر هستی ، خود را بنما .
بگذار باورت کنم بیش از همیشه .
سالها همچون چشمهایش مراقبم بود تا امروز نتوانم برای چشم هایش کاری کنم .
بی چشم او ، چشم نمی گویم . در رنج او حال عشق نمی ماند .
چهار سال در حسرت دیدارش سوختم اما راضیم او ببیند حتی اگر او را نبینم .

Thursday, May 29, 2008

فرهاد حیرانی : خمینی رفت اما سنگینی نامش را همراه نبرد و تا زمانی که این سنگینی بر دوش مردم باشد ، نباید امید به بهبود وضعیت ( جامعه ) ایران داشت

تقویم تبعید
فرهاد حیرانی

http://farhadheyrani.blogspot.com

خمینی رفت
اما سنگینی نامش را
با خود نبرد



نمیدانم کدام کودک مشهدی یا ایرانی را می توان یافت که خاطره ای از خمینی را در ذهن داشته باشد تا بتواند آن خاطره را به تصویر کشد.

خمینی رفت اما سنگینی نامش را همراه نبرد و تا زمانی که این سنگینی بر دوش مردم باشد ، نباید امید به بهبود وضعیت ( جامعه ) ایران داشت .

مطمئنا هنوز از یاد نبرده ایم غوغای فراوانی که در انتخابات خبرگان رهبری پیش آمده بود و گروهی نظر مردم را در حکومت شرط نمیدانستند و گروهی دیگر مشروعیت حکومت را مستلزم تائید از سوی مردم فرض میکردند .
جالب اینکه هر دو گروه برای اثبات نظر خود کتاب صحیفه نور خمینی را زیر و رو می کردند تا جمله ای از خمینی بیابند برای تائید نظرشان.

بگذریم ، امروز باردیگر به حال کودکان وطنم افسوس خوردم که بازیچه معرکه گردانی شده اند که برای اثبات نوکری و خوش خدمتی خود از هیچ کاری روی گردان نیستند .

کاش بجای کودکان ، از بزرگ سالان تقاضا میکردند تا آنچه از خمینی برایشان تداعی می شود را به تصویر کشند.

مطمئنا مسابقه جالبی خواهد بود و درس عبرتی بزرگتر برای سردمداران فعلی حکومت ایران تا بدانند چه در پیش خواهند داشت ، به فرض آنکه قبل از عزرائیل ، بدست مردم نیفتاده باشند.

با شنیدن نام خمینی ، چه تصور و تصویری در ذهن شما نقش می بندد ؟
لطفا آنرا روی کاغذ ترسیم کنید و برای روابط عمومی شهرداری مشهد ( که برگزار کننده مسابقه نقاشی کودکان برای خمینی ست ) بفرستید .

Tuesday, May 20, 2008

ولایت فقیه یا بلاهت وقیح "بالاترین" هواداران کور رژیم

ولایت فقیه یا بلاهت وقیح
http://heyranifarhad.blogspot.com/



بالاترین
در معرض تصرف توسط
هواداران کور رژیم



امشب پستی که در آن سخنان مسئولین جمهوری اسلامی را جمع آوری و در وبلاگ اصلی منتشر نموده بودم را در بالاترین درج کردم و پس از دقایقی با هجوم ملاپرستان حذف شد

منفی دهندگانی که هیچ پیامی را ذکر نکرده بودند و دلیل منفی دادنشان غیرواقعی خواندن جملات بود
عجیب است که این آخوندکهایی که تحمل شنیدن سخنان رهبرانشان را ندارند چگونه از آنها هواداری میکنند تا آن حد که سعی می نمایند در حد توان خود تمامی نقدها را حذف کنند
با مراجه به پروفایل این عده متوجه شدم سه نفر تنها هشت روز است که عضو شده اند و یکی تنها سه ماه و قدیمی ترینشان یکسال از عضویتش می گذرد
به سهم خود بعنوان یک عضو بالاترین هشدار میدهم که این سایت در خطر تصرف و اشغال افرادی است که آینده سایت را به خطر می اندازند
باز هم اشاره و تاکید میکنم که اینها به مطلبی منفی داده اند که جملات رهبرانشان است
برای برطرف شدن شک میتوانید به پروفایل آنها مراجعه کنید و آرای منفی آنها را دنبال کنید تا متوجه شوید بدنبال چه هستند
اینها به مطلب * سخنان مسئولین - قسمت سوم * منفی دادند
mie-emad
sharh
th-monfared
Islamic-Re
chief-aim

متاسفانه فرصتی نماند تا دوستان دیگرشان هم بیایند و شناخته شوند
مسئولین سایت بالاترین بنا بر تعهدی که دارند باید راهی بیابند برای جلوگیری از غلبه یک جریان سیاسی بر روند سایت

به امید روزی که این دوستان بجای محکومیت انتشار سخنان مسئولین ، در پی انتقاد از آنانی باشند که این سخنان را عنوان مینمایند و با این نوع دیدگاه که حتی مورد قبول هوادارانشان هم نیست از صحنه سیاست و مدیریت کشور خارج شوند


Tuesday, March 18, 2008

به امید روزی که اجازه ندهیم حضورمان در انتخابات را تائیدی بر اعمال شیوه های حذف و شکنجه خودمان ارزیابی کنند

تقویم تبعید فرهاد حیرانی
http://farhadheyrani1.blogfa.com



نفع رژیم از دو مرحله ای کردن "انتخابات"


در سال ۱۳۵۸ و برای تشکیل اولین مجلس شورای ملی که بعدها با حذف "ملی(!)" به مجلس (بخوانید مسجد ) شورای اسلامی تغییر نام یافت ، هنوز شورای نگهبانی وجود نداشت و هنوز مجلس چهارمی تشکیل نشده بود تا در اقدامی بدیع (!) قانون نظارت استصوابی را جهت تائید ( بخوانید تعیین ) صلاحیت نامزدها تصویب ( بخوانید اختراع ) نماید.

در آنزمان برای جلوگیری از ورود نامزدهای گروههای مخالف مانند مجاهدین خلق و فدائیان ، قانونی به تصویب رساندند تا فقط کاندیداهایی حق ورود به مجلس را داشته باشند که در دور اول انتخابات به اکثریت مطلق آرا دست
یابند. تصور میکنم نظر بر کسب بیش از 50 درصد آرا بوده . در روز ۲۴ اسفند و در جریان انتخابات هشتمین دوره مسجد اسلامی فقط نامزدهائی که در دور اول موفق به کسب یک چهارم آرا شده باشند ، مجوز حضور در مجلس ( بخوانید مسجد ) را بدست آوردند و به تعداد دوبرابر کرسی های خالی ، کاندیداهای حائز بیشترین آرا به دور دوم انتقال یافتند.

شاید برای شما هم این سوال مطرح شده که هدف مسئولین جمهوری اسلامی از دو مرحله ای کردن انتخابات چیست؟

برای شفاف شدن مسئله موردی در نظر میگیریم ، تصور کنید در شهری که یک میلیون و پانصد هزار نفر شرایط رای دادن دارند انتخابات مجلس برگزار شود و از این تعدا یک میلیون نفر در رای گیری شرکت کنند. و قرار باشد فقط ده نفر نماینده برگزیده شوند. در این فرض از یک میلیون شرکت کننده ، هشتصد هزار نفر هوادار گروه راست و دویست هزار نفر طرفدار گروه چپ باشند ، پس در حالت عادی میبایست هشت نفر از راستگراها و دو نفر از چپگراها به مجلس راه پیدا کنند تا بتوانند از حقوق عموم مردم دفاع کنند . بعبارت دیگر ، و طبق این مدل فرضی ، برای دویست هزار نفری که چپگرا هستند ، بدلیل بدیهی وجودشان و حضورشان در جامعه ، الزاما بایستی تعدادی نماینده به نسبت جمعیتشان ، در مجلس حاضر باشند تا نظرات آنها را هم بازگو کنند. هرچند در تصویب قوانین شاید بدلیل در اقلیت بودن نتوانند لوایح مورد نظرشان را به تصویب برسانند . واضح است که در صورت انتخابات سالم ، از ده نفری که بیشترین آرا را بدست میآورند ، هشت نفر راستگرا و دو نفر چپگرا خواهند بود.

اما با تغییر قانون و شرط احراز حداقل ۲۵ در صد آرا ، فقط و فقط نمایندگان جناح راست به مجلس راه پیدا میکنند و برای دو کرسی خالی ( از ده کرسی ) چهار نفر به دور دوم راه می یابند که باز بنا به فرض اولیه و حضور هواداران دست راستیکه اکثریت جامعه را تشکیل میدهند، دو نفری که در دور دوم به مجلس راه مییابند بازهم از راستگراها خواهند بود.

به بیان دیگر با وجود چنین قانونی ، اکثریتی از مردم همیشه کنترل همه مردم را در دست خواهند داشت و در نتیجه ، اقلیت جامعه نادیده انگاشته خواهد شد. یعنی مسئولین با توجه به در دست داشتن اکثریت نمایندگان که سدی ست بزرگ برای تصویب قوانین مورد نظر گروه اقلیت ، حتی به این حد هم قانع نیستند و حتی ، حتی ، حتی حاضر نیستند تا این گروه در مجلس حاضر شود تا نظرات خود را بیان نمایند ، یعنی (!) از شنیدن صدای مخالف هم وحشت دارند. در صورتی که مجلس شورا در جوامع آزاد تعریفی دارد مبنی بر حضور نمایندگان آحاد ملت برای دفاع از حقوق همه مردم.

بنا به فرض اولیه که تعداد یک میلیون نفر در چنین انتخاباتی شرکت کرده اند در می یابیم که آرای دویست هزار نفر باطل خواهد شد و اگر این تعداد را بنا به وضعیت موجود ایران چهل میلیون نفر در نظر بگیریم ، آنچه آشکار میگردد حقیقت تلخی ست بنام نادیده گرفته شدن بیش از ۸ میلیون رای دهنده !

موضوع آنگاه فاجعه نام میگیرد که بدانیم مسئولین حکومتی حتی به اینهم قانع نیستند و با رد صلاحیت ها ، امکان حضور اکثریت قابل توجهی از نامزدها را از بین برده اند . یعنی اصل رقابت تبدیل به دایره رفاقت میگردد !

بر همین روال در می یابیم آنچه تعدادی از افراد در تشویق مردم به شرکت در انتخابات مطرح میکنند ، تنها بدلیل حمایت از حکومتی است که نظر به حذف دگر اندیشان دارد. حال اینکه چه توجیهی میتوانند برای حقانیت دیدگاه خود ابراز دارند ، حقیقتا شنیدنی است به شرط آنکه ناله های خود را از عدم صحت و سلامت رفراندوم قطع کنند .

با توجه به تعریف مقام و موقعیت " ولایت فقیه " در جامعه ، اظهار نظر آقای خامنه ای مبنی بر حضور هواداران دولت در مجلس (مسجد ) شورای اسلامی که تعبیری جز حکم حکومتی و فتوا نخواهد داشت ، با توجه به قوانینی که حتی در صورت صحت انجام انتخابات ، نتیجه ای جز حذف آرای بسیاری از مردم ، نخواهد داشت و با توجه به نحوه برگزاری رفراندوم که با رد صلاحیت ها آغاز و با شمارش دور از انظار آرا به پایان رسیده ، دوستانی که همگام با ذوب شدگان در ولایت در انتخابات شرکت نموده اند ، چه توقعی از اعلام نتایج آرا داشته اند که اینک بر خلاف انتظار و خواسته شان می باشد.

شاید اولین درس دموکراسی ، صداقت در عمل و بیان خواسته ها باشد، چیزی که متاسفانه در جمعیت به اصطلاح اصلاح طلب یافت نمی شود. تنها و تنها با تحریم انتخابات میتوان حضور مردم را در نفی شیوه حکومت و اعمال مدیریت مسئولین تاثیرگذار یافت .

به امید روزی که برای خودمان ، خواسته هایمان ارزش قائل شویم و اجازه ندهیم حضورمان را تائیدی بر اعمال شیوه های حذف و شکنجه خودمان ارزیابی کنند.


Sunday, February 24, 2008

تقویم تبعید: این "انتخابات" یعنی حضور برای تشکر از سرکوب شدن

تقویم تبعید
http://farhadheyrani1.blogfa.com/


این "انتخابات" یعنی حضور برای تشکر از سرکوب شدن


مسئله آنقدر روشن ست که احتیاج به حل ندارد!

انتخابات یعنی انتخاب کردن و کلمه انتخاب اگر برگرفته از استقلال و آزادی فرد در گزینش نباشد ، معنی نمی یابد.
تنها خواست سران حکومت اسلامی حضور مردم در حوزه های رای گیری ست تا بتوانند حضورمان را تائیدی قلمداد کنند در حمایت از شعائر حکومتی مبنی بر سرکوبی حقوق و خواسته هایمان !

مطمئن باشید از ساعات اولیه روز رای گیری ، دستگاههای تبلیغاتی و سران رژیم فریاد سر خواهند داد که مردم با حضورشان با آرمانهای انقلاب تجدید میثاق کردند ، همان آرمانهایی که همین رهبران به آنها خیانت کرده و میکنند: "
استقلال ، آزادی ، رفاه ، امنیت و حق تعیین سرنوشت کشور برای مردم ".

مطمئن باشید حضورمان را بهانه ای قرار میدهند تا بگویند ما حامی حکومت خلیفه ای هستیم تا یک نفر برای همه ما تصمیم بگیرد. خواهند گفت مردم پشتیبان طرح های دولت هستند ، همان تصمیماتی که منجربه افزایش تورم و بیکاری ، اشاعه فساد و فحشا ، فروش دختران به کشورهای عربی و افغانستان و چین و... ، شده تا ثروت ملی ما یاری دهنده گروههای تروریستی و آبادی کشورهایی در دورافتاده ترین نقاط دنیا شود.

وقتی خودشان افراد را برای ما گلچین! میکنند، وقتی من اجازه ندارم به فرد مورد نظرم رای دهم، وقتی فرد راه یافته به مسجد ! ( مجلس ) اسلامی مطابق با قوانین فعلی، حق دفاع از حقوق مرا ندارد، وقتی رای من اصلا شمارش نمیشود، چه اصراری ست تا بازیچه خواست مسئولین شوم؟ چه دلیلی دارد تا با حضور در حوزه ها ، اجازه دهم از حضورم در تائید اهداف مورد نظرشان بهره جویند؟

Sunday, November 11, 2007

تقویم تبعید: آرم جدید وزارت اطلاعاتد



اطلاعيه وزارت اطلاعات جمهوری (!) ملایان


وزارت اطلاعات با انتشار اي در روزنامه همشهريطراحي آرم خود را به مسابقه گذاشت.
پس از شور فراوان و بررسی های کافی ، آرم ذیل بدلیل رسانابودن مفهوم و نمایش کامل از اهداف وزارتخانه سربازان گمنامو نهایتا (مثل سعید امامی ) واجبی خور ، با اکثریت قریب به
اتفاق آرا برگزیده شد

TinyPic image


روابط عمومی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ملایان

Sunday, October 14, 2007

تقویم تبعید: ایران و آزادی

تقویم تبعید

ایران و آزادی

مدتی ست در فکرم تا مطلبی در مورد " فقط در ایران اتفاق می افتد " بنویسم .

هنوز در حال جمع آوری مطالب هستم، آنقدر زیاد است که به قول هموطن شمالی:

کار یک نفر نیست !

اما از این مورد نمیتوان به سادگی گذشت ، عکس بالا کارت شناسایی مرتضی مطهری ست

که در زمان شاه در دانشکده الهیات دانشگاه تهران به سمت استادی مشغول بکار بود.

دولتمردان جمهوری اسلامی که ادعای وجود آزادی مطلق و فضای باز سیاسی دارند ،

چه پاسخی به این عکس خواهند داشت ؟

آیا اجازه میدهند تا استادی که علیه نظام فعالیت میکند ، به دانشجویان درس دهد؟

شاید بهتر باشد جواب را نه از مسئولین که از دانشجویان ستاره دار و اساتید اخراجی بپرسیم!

Thursday, September 20, 2007

تقویم تبعید: اقلیت یا اکثریت ، مسئله این است

تقویم تبعید

اقلیت یا اکثریت ، مسئله این است

جنتی :
در اسلام هميشه اکثريت با اهل باطل بوده اقليت با اهل حق بوده که خوشبختانه به لطف خداوند همان اقليت‌ها با تلاش‌هاي خود توانسته‌اند بر اکثريت پيروز شوند.

ترجمه به فارسی :
جنتی اشاره به دو معجزه الهی در تاریخ انتخابات جمهوری اسلامی دارد،
اولی ، رفراندوم ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ میباشد که اکثریت باطل رای به جمهوری اسلامی داد و نفهمید چه شکری میخورد!
دومی هم رفراندوم ریاست جمهوری اخیر است که با لطف خدا و امدادهای غیبی و یاری بسیج و دفتر رهبری و شورای نگهبان خلافت " بلاهت وقیح " ، نکبتی بنام احمدی نژاد شد رئیس جمهور مردم ایران
!

Thursday, December 07, 2006

شرکت در انتخابات واجب است یا واجبی ست

تقويم تبعيد

http://farhadheyrani.blogfa.com/post-205.aspx

شرکت در انتخابات واجب است یا واجبی ست


به اطلاع آن گروه از مقلدان حقیر که بدلیل فیلتر بودن وبلاگ نتوانسته اند کسب تکلیف کنند میرساند:

شرکت در انتخابات خبرگان رهبری و شورای شهر واجب نیست بلکه واجبی ست!

بنا بر روایات متواتر و عدیده که پس از رحلت ائمه بدست علامه بزرگوارمجلسی و شیخ فرتوت قمی ساخته شده ، بنظر میرسد دلایل کافی و قطعی بر این امر دلالت کند ، چرا که در صورت شرکت در رفراندوم حکومت آخوندها تائید میشود که هرنوع رای ، همکاری و تن دادن به خواست حکام است و در صورت رای ندادن هم صندوقهای رای پیشاپیش پر خواهد شد

فلذا این انتخابات همچون واجبی است که اگر بخوریم با سعید امامی (همرزم رئیس
جمهور) محشور میشویم
و اگر نخوریم و بمالیم با اکبر رفسنجانی فامیل خواهیم شد