زن ایرانی
قلوه قلوه سنگ!
این دو سه روز روزهای اقدام عیله سانسور اینترنتی هست و قانون ضد سنگسار. و مضحک که اکثریت در این گروه ضد سنگسار خود سنگسار کنندگان و سانسور کنندگان اصلی! صنم دولتشاهی که هر فمینیستی را دچار شرمندگی از فعالیت می کند کماکان با روحیه آدمکش پرستش در حال جولان دادن و اراجیف گویی همیشگی در کامنت دانی رفقای گروه ضرب و شتم هست. کتایون مقدم هم که در آرزوی کمی توجه حاضر هست از هر طنابی آویزان شود و سر و دمی تکان بدهد در چت رو مها، لینکهای کنار بلاگش و کامنتدانیها همچنان مشغول به یاوه گویست. جالب است که این افراد مغرض که نام خود را فمینیست و فعال گذاشته اند از هیچ کاری برای سنگسار و سانسور افرادی که مثل این گروه فکر نمی کنند و عمل نمی کنند دریغ ندارند. کجای دنیا کسی را به خاطر شعری و ابراز عقیده می برند گوشه کامنت-غار نسرین مستعار نامی که شاید همان شادی صدر وکیل فعال هست و چاقو می زنند. شرف و اخلاق دارید؟ نه! اخیرا نازلی کاموری در مطلبی از نازنین افشین جم گفته است. آیا رقص و آوازشغل ممنوعه ایست و نمی توان از این راه نان در آورد و در کنارش عیله سنگسار اقدام کرد؟ انگار قرار هست همه مثل نازلی تبلیغ حشیش کرده و از این راه تغذیه کنند. و... این روزها روزهای ضد سانسورهم هستند! روزهایی که آدمهایی مثل این فعالان به عمد اسم و وبلاگ مرا که از حامیان حرکت ضد سنگسار هستم سانسور کرده اند. حتما برای افرادی مثل این گروه بزن بهادر باید مثل خودشان عمل کرد؟ مگر این گروه مقام معظم رهبری هستند که هر مطلبی را توهین به خود تلقی می کنند! فرق این افراد با افراد رژیمی که کاریکاتوریسی را به زندان می اندازد چیست؟ آیا باید مثل این گروه خود-بزرگ-کن اینگونه از مدنیت گذشت و به سوی دموکراسی گذار کرد؟ بسی خیال واهی!