Thursday, December 08, 2005

وبلاگ سعید حاتمی

مرگ انسان‌ها يا انسانيت

فرقی نمی‌کنه تو اين حادثه يک نفر کشته شده باشه يا دويست نفر، فرقی نمی‌کنه کشته شده‌ها بچه بودند يا بزرگسال، ارتشی بودند يا خبرنگار يا کارگر يا هر شغل ديگه‌ای، مهم اينه که بر اثر يک اشتباه، يک سهل‌انگاری، يه بی‌کفايتی يا عوامل ديگه، انسان‌هايی کشته شدند. همينه که دل آدم رو به درد می‌آره؛ يعنی اگر اين اشتباه رخ نمی‌داد، الان اون صد و خورده‌ای آدم، سالم و سرحال کنار عزيزانشون بودند و به زندگی ادامه می‌دادند.

فردا پس‌فردا دو سه نفر رو پيدا می‌کنند که از اشتباه اون‌ها اين حادثه رخ داده، چند وقتی هم اون‌ها رو محاکمه می‌کنند تا درس عبرتی (!) برای همه بشه، ولی قول می‌دم يک سال ديگه که تيتر «سالگرد شهادت جانگداز ...» رو ديديد، بگيد: «ای داد، می‌بينی چه زود گذشت؟» بعد از چند سال حتی خانواده و دوستانشون هم فراموششون می‌کنند؛ چون از قديم گفتند مرگ حقه. همونطور که من و شما چند سال ديگه عمرمون به سر می‌آد، اين عزيزان هم مثل خيلی‌های ديگه، پريروز عمرشون به پايان رسيده. به نظر من مرگ انسان‌ها اونقدر تکون دهنده نيست که مرگ انسانيت تکون دهنده است.

بين اخبار اين چند روز، خبری گم شد که نمونه واضح مرگ انسانيت بود. البته اگر بخش حوادث روزنامه‌ها و رسانه‌ها رو دنبال می‌کنيد، روزی نيست که خبری از کودک و فرزندآزاری و قتل‌های به اصطلاح ناموسی نخونيم.

خبر کوتاه بود. پسری، دوست دختر شانزده ساله‌اش رو به زور می‌بره خونشون و نمی‌گذاره شب برگرده خونه، فردا که دختر برمی‌گرده خونه و به پدر جريان رو می‌گه، پدر با چوب نانوايی به جونش می‌افته، بعد موهای دختر رو می‌تراشه. گويا اين مجازات کفايت نمی‌کرده و دختر رو خفه می‌کنه. تا اينجا همه چيز عادی است و طبق باور اکثر ما، بايد اين لکه ننگ از زمين پاک می‌شده، ولی اين پايان ماجرا نبوده؛ چون طبق نظر پزشک‌قانونی، پدر قبل از کشتن دختر، بهش تجاوز کرده. البته شايد برای اون‌ها که با مشکلات اجتماعی آشنا هستند، چون تجاوز جنسی پدر و برادران و اقوام ذکور درجه يک در کشورمون آمار بالايی داره؛ يک امر طبيعی به نظر بياد. شايد بايد خوشحال بود که اين پدر دخترش رو کشته و نگذاشته مثل قربانيان ديگه اينگونه تجاوزات، کارش به امين‌‌آباد و بيمارستان رازی و بقيه آسايشگاه‌های روانی بکشه و تا آخر عمر کنار يک پنجره به آسمون خيره بشه.

مطمئن باشيد اگر اين پدر محاکمه بشه، به دليل ولی [اين کلمه خيلی معنی داره!!!] بودن، فقط بخاطر جنبه اجتماعی جرم، فوق فوقش به پنج شش سال زندان کنار تبهکاران ديگه محکوم می‌شه و چون کسی روش نمی‌شه خبر محکوميت اين پدر رو مخابره کنه، پس برای کسی هم درس عبرت نمی‌شه و چند روز ديگه يک خبر مشابه ديگه...

http://mt.1saeed.com/cgi-bin/mt/mytb.cgi/97
http://weblog.1saeed.com/