دعوتی عام از هنرمندان و نويسندگان
ماجرای دشت پاسارگاد و خطر ويران شدن آن در پی تأسيس سد سيوند، موجی از حمايت نويسندگان و هنرمندان را با خود داشت که در همين سايت ليست بزرگی از نام اين حاميان را می توانيد ببينيد. و پس از آن است که می بينيم اين هنرمندان و نويسندگان رفته رفته به خلق آثاری در ارتباط با پاسارگاد پرداخته اند. اين حادثه ی جالبی است. بنظر می رسد هميشه اولين قشری که، با در خطر افتادن آثار ملی و فرهنگی يک سرزمين، به تلاطم در می آيد قشر هنرمندان و نويسندگان است. شايد دليل آن باشد که افراد اين قشر بيش از لايه های ديگر اجتماع از فرهنگ و هويت ملی خود برای خلق آثارشان تغذيه می کنند و بيش از ديگران به فرهنگ و زبان و مليت خود وابسته اند. و نکته جالب تر اين که همين ها، درست وقتی که اين خطر را درک می کند، در فراز و فرود های عاطفی خود به سرعت به نوعی همسانی می رسند و حاصل کارشان تبديل به يک موج گسترده اجتماعی و فرهنگی می شود. در اين موارد ديگر فرقی نمی کند که آنها چه تفکر سياسی يا مذهبی داشته باشند؛ چپ و راست، مسيحی و مسلمان و يهودی، و لائيک ها همه کنار هم قرار می گيرند و همه فرياد همان «نی» ای را می زنند که از نيستان بريده شده بود. اينها هم می بينند که می خواهند از نيستان ببرند شان، و همه از تصور درد فراق سينه ای شرحه شرحه پيدا می کنند؛ و، سراسيمه، از سر اشتياق می گويند و می نويسند و می نوازند. و چنين است که می بينيم هر سرزمينی دوره هايي از تاريخ دارد که در آن ادبيات ملی اش به طور ناگهانی ظهور يافته است.
اگر چه ممکن است اين ادبيات، در شروع کار جنبش فرهنگی به صورت نوعی ميهن پرستی افراطی جلوه کند اما، وقتی بحران تمام می شود و حاصل کار اين ادبيات و هنر از غربال زمان می گذرد، می بينيم که آن چه از آن باقی می ماند علاوه بر اين که شوری ملی و انسانی را به مخاطب انتقال می دهد جزيی از گنجينه های ادبی و هنری درخشان و ماندگار يک سرزمين هم بشمار می آيد. فردوسی را ببنيم که، در هراس و رنج از دست دادن زبان و فرهنگ و تاريخ سرزمينش، اثری به وجود می آورد که اکنون پس از چندين قرن جنبه های ادبی و هنری کارش بيش از هر چيز ديگر آن مطرح است. و يا ادبيات دوران مشروطيت، که با همه ضعف ها، بدون ترديد پايه های ادبيات مدرن و امروزی ايران را ساخته است.
بهمين دليل، ما از اين شور و حس ملی و بشری اخير هنرمندانمان استقبال کرده و بخشی از سايت پاسارگاد را به اين نوع آثار اختصاص داده و نام آن را بخش «ادبيات و هنر پاسارگاد» می گذاريم. در اين راستا، از همه ی اهل هنر و ادب و فرهنگ سرزمين مان می خواهيم تا آثار خود را که در ارتباط با پاسارگاد آفريده می شوند برای ما بفرستند. به اميد اين که بتوانيم از اين دوران هم آثاری ماندگار و درخشان به گنجينه های هنر و ادبيات سرزمين مان بيافزاييم.
از طرف کميته بين المللی برای نجات آثار دشت پاسارگاد
شکوه ميرزادگی – اسماعيل نوری علا
ماجرای دشت پاسارگاد و خطر ويران شدن آن در پی تأسيس سد سيوند، موجی از حمايت نويسندگان و هنرمندان را با خود داشت که در همين سايت ليست بزرگی از نام اين حاميان را می توانيد ببينيد. و پس از آن است که می بينيم اين هنرمندان و نويسندگان رفته رفته به خلق آثاری در ارتباط با پاسارگاد پرداخته اند. اين حادثه ی جالبی است. بنظر می رسد هميشه اولين قشری که، با در خطر افتادن آثار ملی و فرهنگی يک سرزمين، به تلاطم در می آيد قشر هنرمندان و نويسندگان است. شايد دليل آن باشد که افراد اين قشر بيش از لايه های ديگر اجتماع از فرهنگ و هويت ملی خود برای خلق آثارشان تغذيه می کنند و بيش از ديگران به فرهنگ و زبان و مليت خود وابسته اند. و نکته جالب تر اين که همين ها، درست وقتی که اين خطر را درک می کند، در فراز و فرود های عاطفی خود به سرعت به نوعی همسانی می رسند و حاصل کارشان تبديل به يک موج گسترده اجتماعی و فرهنگی می شود. در اين موارد ديگر فرقی نمی کند که آنها چه تفکر سياسی يا مذهبی داشته باشند؛ چپ و راست، مسيحی و مسلمان و يهودی، و لائيک ها همه کنار هم قرار می گيرند و همه فرياد همان «نی» ای را می زنند که از نيستان بريده شده بود. اينها هم می بينند که می خواهند از نيستان ببرند شان، و همه از تصور درد فراق سينه ای شرحه شرحه پيدا می کنند؛ و، سراسيمه، از سر اشتياق می گويند و می نويسند و می نوازند. و چنين است که می بينيم هر سرزمينی دوره هايي از تاريخ دارد که در آن ادبيات ملی اش به طور ناگهانی ظهور يافته است.
اگر چه ممکن است اين ادبيات، در شروع کار جنبش فرهنگی به صورت نوعی ميهن پرستی افراطی جلوه کند اما، وقتی بحران تمام می شود و حاصل کار اين ادبيات و هنر از غربال زمان می گذرد، می بينيم که آن چه از آن باقی می ماند علاوه بر اين که شوری ملی و انسانی را به مخاطب انتقال می دهد جزيی از گنجينه های ادبی و هنری درخشان و ماندگار يک سرزمين هم بشمار می آيد. فردوسی را ببنيم که، در هراس و رنج از دست دادن زبان و فرهنگ و تاريخ سرزمينش، اثری به وجود می آورد که اکنون پس از چندين قرن جنبه های ادبی و هنری کارش بيش از هر چيز ديگر آن مطرح است. و يا ادبيات دوران مشروطيت، که با همه ضعف ها، بدون ترديد پايه های ادبيات مدرن و امروزی ايران را ساخته است.
بهمين دليل، ما از اين شور و حس ملی و بشری اخير هنرمندانمان استقبال کرده و بخشی از سايت پاسارگاد را به اين نوع آثار اختصاص داده و نام آن را بخش «ادبيات و هنر پاسارگاد» می گذاريم. در اين راستا، از همه ی اهل هنر و ادب و فرهنگ سرزمين مان می خواهيم تا آثار خود را که در ارتباط با پاسارگاد آفريده می شوند برای ما بفرستند. به اميد اين که بتوانيم از اين دوران هم آثاری ماندگار و درخشان به گنجينه های هنر و ادبيات سرزمين مان بيافزاييم.
از طرف کميته بين المللی برای نجات آثار دشت پاسارگاد
شکوه ميرزادگی – اسماعيل نوری علا