Sunday, January 11, 2009

زهرا خانوم قانون (!) اساسی جمهوری(!) زهرا خانومها! فقط اونقدر بدین که دل و قلوه و لینکدونیتون بشه خمره دخوهای دروازه قزوین میدون امام ره انقلاب راحل


وبلاگستان کدخدا نمیخواد!


* بخش دوم:
ابتدا بخش اول رو اینجا بخونین: وبلاگستان جناحی، وبلاگستان مرده

* روزی روزگاری نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید: «شما برای چی می نویسید استاد؟» برنارد شاو جواب داد: «برای یک لقمه نان.» پسره بهش برخورد. فورا توپید که: «متاسفم. برخلاف شما ما برای فرهنگ می نویسیم.» و برنارد شاو گفت؛ «عیبی ندارد پسرم. هر کدام از ما برای چیزی می نویسیم که نداریم.»

* این جوانی که تو پاراگراف بالاست، عجیب منو یاد ادعاهای بی پایه برخی وبلاگنویسا میندازه. اصلا میدونین چیه؟ یکی از روشهای خوب جلوه دادن و مهربون نشون دادن خودتون اینه که دست پیش بگیرین تا پس نیفتین! باور کنین این روش همیشه جواب میده!
دیدین این وبلاگهایی که مخالف رو به طور کامل بایکوت می کنن و با انواع و اقسام تهمت ها سعی در تمسخرش و به انزوا کشیدنش دارن؟! و یا اینکه برای خودشون و عقاید زیبای (!) خودشون یه حلقه دوستان تشکیل دادن که فرت فرت تا طرف مینویسه “آب خوردم” لینکش می کنن و میگن وای ببین چه مطلب خوبی نوشته، این حق داشته آب بخوره و الخ؟ اینا همون کسانین که در اولین فرصت یه پست مینویسن در باب تحمل نظرات مخالف و اینکه باید آزادی بیان باشه و همه حرف بزنن و کسی مطلبی/شخصی رو سانسور نکنه و صد البته یادشونم نمیره که مستقیم یا غیر مستقیم کسی/مطلبی رو مسخره و یا محکوم کنن. یا مثلا میبینین کیا الان تو وبلاگستان ادای مبارزه و مخالفت با خشونت در میارن؟ به یاد بیارین چند ماه پیش رو که خبرهایی مبنی بر حمله آمریکا/اسرائیل به ایران بود و همینها از جنگ بر علیه ایران استقبال میکردن! انگار جنگ و کشته شدن تعدادی زیادی آدم خشونت محسوب نمیشه، چون به نفع منافع سیاسی شون هست!

* این وسط برای اینکه خیلی دیگه ادعاهاشون شعار الکی نباشه هرزچندگاهی یه چهار تا مطلب به دردنخور کار نشده مخالف و یا ۲ پهلو رو هم علم می کنن که خیلی دیگه تابلو نشن. وگرنه خودشونم میدونن که هم وبلاگ درست و حسابی تر هست و هم مطلب. منتها چون میدونن فلانی مخالف باهوشی هست، مطلبش منبع درست و حسابی داره، به عمد، مطلب رو نادیده میگیرن.
اونی که وجدان داره خودش با خوندن دو متن میتونه بفهمه حق با کیه، اونی که نمیخواد بفهمه، یا خودش رو زده به اون راه، از الان تا ۲۰۰۰ سال دیگه واسش دلیل بیاری بازم حرف خودش رو میزنه.

* خوشبختانه وبلاگستان بزرگتر نداره! براش کدخدا بازی در نیارین که کی خوب قضاوت میکنه، کی بد، کی خوب مینویسه کی بد؟ هیچکس هم شما رو به کدخدایی قبول نداره! دوره زور و زورگویی و اینها هم خیلی وقته که گذشته، برای دیگران تکلیف مشخص نکنین و برچسب خوب و بد ندین! تا جایی که من یادمه تو وبلاگستان انتخاباتی برگزار نشده که رییس انتخاب کنیم واسش، که مطالب بقیه رو ارزیابی کنه. هروقت کسی تونست منصفانه عمل کرد، پیش وجدان خودش راحته. اونیم که وجدان نداره، میشه یکی مثل همینایی که مورد مثال منن. مخالفشون رو بایکوت می کنن به ۴ تا مطلب بیربط و ۲ پهلو لینک میدن اسم خودشونم میذارن آدم خوبه منطقی و آروم.
طبیعتا برای رد کردن بقیه هم باید برچسب تهیه کنن: بی منطق، احساساتی، عصبانی و برای خودشونم طبق معمول: اهل گفتگو، بحث، منطق درست و حسابی، ناز، گوگولی. در حالی که دلیل اصلی چیز دیگریه! “تضاد با منافع سیاسیش”. در ثانی عصبانی بودن و نارضایتی از وضع موجود یک حق طبیعی هست و اگه این حس عادی نبود، خدا این نیاز رو در بشر نمیذاشت که هرزچندگاهی به وفور عصبانی بشه و بعید میدونم موجودی در دنیا وجود داشته باشه که ادعا کنه تا حالا عصبانی نشده و یا سر کس/کسانی داده نزده! اگه کسی همچین ادعایی کرد، به طور حتم دروغ میگه!

* توجه کنید که حق مخالفت برای همه هست، یه نفر میتونه با تک تک جملات یک وبلاگ مخالف باشه، ولی وقتی خودش اصل صحیح رفتار کردن رو بلد نیست، وقتی خودش اصل تحمل مخالف رو بلد نیست، وقتی خودش به عمد اشخاص رو حذف میکنه، وقتی خودش در برابر کوچیکترین انتقادی دست به تمسخر بر میداره، دیگه حق نداره علم زنده باد مخالف من رو بنا کنه! من با گوسفند فرض کردن مخاطب مخالفم. وگرنه حتی حق میدم به هر ایکس و ایگرگی که از هرکسی که دلش خواست، متنفر باشه. مشکل من شعار بیخود دادنه. ضمن اینکه اگه بپذیریم نظر هرکسی برای خودش “محترمه” مخالفت یا نقد اون نظر، با تمسخر و بد دونستنش فرق میکنه.
اصلا کلا عمده مشکل من در زندگی با آدمهاییه که تنها عرضه شون اینه که شعارهای مفت و ۲ پهلو بدن و در عین حال ادعای روشنفکری، باکلاس و منطقی بودن و عقل کل بودن دارن و دیگران رو اخ میدونن و از خوندن مطالبشون پیف پیف می کنن و معتقدن لابد همه باید مثل اونها فکر کنن!

* اینو از صمیم قلبم میگم، خدا رو شکر، تو دنیای واقعی قدرتی ندارین و کاره ای نیستید، اگر بودین وای به حال مخالفین شما. فعلا به همین اعتبارتون تو دنیای مجازی بسنده کنید و ازش کماآل لذت رو ببرید، خواهشا از این فراتر نرین، رو همین دنیای مجازی تا جایی که میتونین وقت بذارین و قدرتتون رو زیاد کنین، برای همدیگه سینه چاک کنین و دل و قلوه پاس بدین، اشکالی نداره، اقلا آدمهای دنیای واقعی از شر زبان و عملتون در امن و امان بمونن!