برای خانمهای آویزان
به بیضه اسلام ناب محمدی
در اوایل پیدایش وبلاگ نویسی چندین بار درگیریهایی با بعضی از خانمهای وبلاگ نویس بر سر مساله مذهب پیدا کردم। در آن بحثها من مدعی بودم که آزادی زن در حکومت اسلامی معنی ندارد، چه در این گونه حکومتها نه تنها زنها، که مردها هم اسیر حکومت خودکامه هستند. یکی از این خانمهای وبلاگ نویس که ادعای آزادی خواهی و فمینیست بودنش هم کون خر را پاره میکرد، خایههای حقیر و بیضه اسلام را ول نمیکرد و مدام استدلال میکرد که زنها در ایران امروز، اسیر مردسالاری هستند و نه مذهب و الخ.
حقیر هم مدعی بودم که این پدیده زن ستیزی ریشه در اسلام دارد و برای آزاد کردن زن از بند مردسالاری باید اول او را از بند دین رها کنی بعد برویم به سراغ مرحله آزاد سازی از مرد। عاقبت آن بحثها هیچگاه به نتیجه نرسید، میدانید چرا!؟ برای اینکه آن خانمها اسیر مذهب بودند و نمیخواستند این مساله اساسی را درک کنند که برای آزاد شدن اول باید زنجیرهای اصلی را پاره کرد بعد سراغ زنجیرهای فرعی رفت که به پای خانمها بسته شده. یک نگاه به روند آزاد سازی زنها در اروپای شمالی نشان میدهد که این کشورها اکثرا از بند مذهب قبل از آزد سازی زنها رها شدهاند.
چند مدت پیش (یک سال پیش) وقتی که خانمها مجددا کفش و کلاه کردند و وارد میدان مثلا مبارزه شدند و امضا جمع کردند برای مثلا رهایی زنها از قانونهای زن ستیز!! مجددا استدلال کردم که این راه غلط است. با جمع کردن امضا برای تغییر قوانین زن ستیز حکومت آخوندی، باعث خواهیم شد که بصورت غیر مستقیم و حتی مستقیم کلیت حکومت آخوندی را بپذیریم، ولی باز هم زنها عقب مانده ایران (آنها که مذهبیاند) سینه چاک کردن و به راه غلط ادامه دادند. حالا پس از این مدت، دارند تازه ثمره حرکتهای خود را میبینند. نه تنها نتوانستند با امضا جمع کردن قوانین قبلی را تغییر دهند بلکه حضرات حکومت آخوندی میخواهند بدون اجازه آنها هوو هم به زنان تحمیل کنند।
باید گفت که واقعا خانمها حق شان هست هرچه میکشند، به درک! امیدوارم روزی بیاید که زنجیرهای بیشتری به پای زنها ببندند. زنی که هنوز بعد از 28 سال تحقیر بوسیله حکومت آخوندی، می رود سفره حضرت عباس و روضه حضرت کوفت و زهر مار، حقش از زندگی بیشتر از این نیست که در جمهوری اسلامی دارد. اگر از من میپرسید به نظر من چنین زنانی حتی حق نفس کشیدن را هم نباید داشته باشند، اصلا حیف اکسیژن است که در ریههای این عقب افتادگان برود. این اکسیژن را باید صرف آن زنان و مردان آزادهای کرد که ایران را بدون مذهب میخواهند.
تا زمانی که زنان ایران به بیضههای اسلام چه از نوع ناب محمدی آن چه نمونه اسهال طلب آن آویزان شدهاند وضع شان همین هست که هست.