Friday, January 13, 2006

وبلاگ جوان


قلعه حيوانات




چند وقت پيش من دوباره با كاريكاتوري كه نيك آهنگ كشيده بود ياد داستان! قلعه حيوانات افتادم . نيك آهنگ تنها قانون باقي مانده را به تصوير كشيده بود وهمين باعث شد تا به سراغ كتاب اين داستان برم تا قانون هاي اوليه رو بتونم پيدا كنم و يادم بياد كه حيوانات ازچي به چي رسيدن . وقتي خوندمشون حيفم اومد كه براي شما هم مطلبي از اين كتاب ننويسم . پس بخونيد كه اين داستان! از چي به چي مي رسه .

[ بعد از انقلاب مرغزار حيوانات، كه در آن حكومت مزرعه از آدمها به حيوانات مي رسد وحيوانات مزرعه موفق به شكست آدم ها مي شوند ناپلئون ( رهبر حيوانات ) دستور
مي دهد تا اين هفت قانون را بر ديوار بنگارند ] :

1 ـ همه دوپا داران را دشمن انگاريد .
2 ـ چهارپا داران را هر چه باشند دوست انگاريد .
3 ـ لباس نبايد بر تن هيچ حيواني باشد .
4 ـ خوابگاه هيچ حيواني تخت خواب دوپايان نبايد باشد .
5 ـ نوشيدن مي و همه نوع مشروبات الكلي بر شما ممنوع است .
6 ـ هيچ حيواني ديگر حيواني را نبايد بكشد .
7 ـ همه حيوانات را براي هم برادر بيانگاريد .
داستان خواندني تر از اون كه فكر كنيد پيش مي ره . كتابي كه من دارم چاپ جديده واصلا نمي دونم كه قوانين همونن كه نويسنده نوشته يا ...
آره داستان پيش مي ره و كم كم ناپلئون فقط در ميان حلقه اي از سگ هاي درنده در ميان حيوانات پيدا مي شه . قوانين كم كم عوض مي شن مثلا قانون ششم به اين تبديل مي شه كه :‌« هيچ حيوانيبي سبب حيوان ديگر را نمي كشد » .
و براي من زيباترين فصل ، فصل نهم و ماجراي بلايي است كه سر خدمتگذارترين حيوان( باكسر ) ميارن . و داستان پيش مي ره تا به اينجا مي رسه كه يك روز ناپلئون و اطرافيانش بر روي دو پا! در جمع حيوانات ظاهر مي شن و وقتي حيوانات زمزمه هاي اعتراض رو شروع مي كنن ناگهان گوسفندان! شروع به خواندن شعر « چهارپا خجسته دوپا خسته تر » مي كنند و تاحيوانات به خود بيايند وقت اعتراض و گلايه گذشته .

در نهايت وقتي بنياميم ( يكي از حيوانات مزرعه ) كه مدتها است به خاطر بلايي كه سرباكسر ( اسبي وفادار كه به جاي بازنشسته كردن به كشتارگاه مي فرستندش ) آورده اندسكوت كرده و گوشه گير شده به سراغ قوانين مي رود و آنها را مي خواند فقط يك قانون
مي بيند و آن اين است ]:

« همه ي حيوانات مساوي اند اما برخي برگزيده تراند »
البته داستان در اينجا تموم نمي شه ولي مي شه گفت نتيجه اصلي همينجا ست .
من پيشنهاد مي كنم اگر اين كتاب رو نخوندين حتما اين اثر زيباي « جرج ارول » رو تهيه كنيد و مطالعش كنيد . تا جايي كه مي دونم اين كتاب با دو نام « مزرعه حيوانات » و«قلعه حيوانات » در ايران چاپ شده .

http://younglog.persianblog.com/1384_10_17_younglog_archive.html#4522797