ساکنان تهران ، یک روز که می توانید توازن قوا را عوض کنید!
روز شنبه قرار است کارگران شرکت واحد اعتصاب کنند.
شنبه مدرسه نمی روم، اره باید دبیرستانمان تعطیل باشد.
شنبه دانشگاه نمی روم، دانشگاه که حتما تعطیل است.
شنبه به پدرم، به برادرم ، خواهم گفت مغازه را باز نکند.
شنبه سوار اتوبوسهای نیروی انتظامی نمی شوم، حتی اگه قرار باشد کار مهمی انجام دهم.
شنبه برای یک بار هم شده جای درسهای دیگرم، درس اعتصاب را می خوانم.
شنبه به سلول اسانلو و بقیه دستگیر شده های شرکت واحد فکر می کنم.
شنبه را می خواهیم روز تعطیل اعلام کنیم.
شنبه همان روزی است که مدتها منتظرش بودیم. همان جرقه که می تواند یک اتحاد را در میان ما بوجود آورد. همان روزی که می گفتیم کسی شروع کند. همان روزی که باید نشان دهیم کسی تنها نیست. همان روزی که دستهای گره کرده امان را در دست هم خواهیم داد. همان روزی که قدرت طبقاتی خود را می توانیم به نمایش گذاریم. همان روزی که می شود یاد کارگران خاتون آباد، کارگران نساجی سنندج، زندان شده های اول ماه می سقز را دوباره به میان مردم برد. شنبه را اگر تعطیل نکنیم، دیگر از فردایش تجمعی را نخواهیم توانست سازمان دهیم. شنبه را اگر تعطیل نکنیم، بسیج از این ببعد بیشتر در خیابان یخه امان را خواهد گرفت، شنبه را اگر تعطیل نکنیم، فردا سرکوب چندین برابر می شود.
اگر در این شنبه نتوانیم دولت را وادار به آزادی اسانلو کنیم فردا هزاران نفر دیگر، راهی زندان می شوند.
اگر نتوانیم اسانلو را آزاد کنیم، دیگر احمد باطبی ها، محمدی ها و بقیه همچنان در زندان می مانند.
شنبه روز زور آزمای ما با حکومت است در این روز به کاروان اعتصابیون بپونید.
جوانان اعتراض ما در این روز تعیین کننده است.
باید همه را برای یک روز وادار کنیم به زندانها فکر کنند. همه را وادار کنیم به مادران زانو بغل کرده، زنان گریان و کودکان گرسنه کارگران فکر کنند. بیایید این روز را وارد تاریخ مبارزاتی خود کنیم.
اگر به این اعتصاب نپیوندیم ممکن است فردا تمام اعضایی سندیکا را بگیرند. ممکن است از فردا دیگر نتوانیم شاهد اطلاعیه ها اعتصابیون باشیم. ممکن است از فردا ده ها نفر دیگر از کارگران به زندانی های دیگر اضافه شوند.
به این اعتصاب بپیوندید و تهران را فردا تعطیل کنید.
روز شنبه قرار است کارگران شرکت واحد اعتصاب کنند.
شنبه مدرسه نمی روم، اره باید دبیرستانمان تعطیل باشد.
شنبه دانشگاه نمی روم، دانشگاه که حتما تعطیل است.
شنبه به پدرم، به برادرم ، خواهم گفت مغازه را باز نکند.
شنبه سوار اتوبوسهای نیروی انتظامی نمی شوم، حتی اگه قرار باشد کار مهمی انجام دهم.
شنبه برای یک بار هم شده جای درسهای دیگرم، درس اعتصاب را می خوانم.
شنبه به سلول اسانلو و بقیه دستگیر شده های شرکت واحد فکر می کنم.
شنبه را می خواهیم روز تعطیل اعلام کنیم.
شنبه همان روزی است که مدتها منتظرش بودیم. همان جرقه که می تواند یک اتحاد را در میان ما بوجود آورد. همان روزی که می گفتیم کسی شروع کند. همان روزی که باید نشان دهیم کسی تنها نیست. همان روزی که دستهای گره کرده امان را در دست هم خواهیم داد. همان روزی که قدرت طبقاتی خود را می توانیم به نمایش گذاریم. همان روزی که می شود یاد کارگران خاتون آباد، کارگران نساجی سنندج، زندان شده های اول ماه می سقز را دوباره به میان مردم برد. شنبه را اگر تعطیل نکنیم، دیگر از فردایش تجمعی را نخواهیم توانست سازمان دهیم. شنبه را اگر تعطیل نکنیم، بسیج از این ببعد بیشتر در خیابان یخه امان را خواهد گرفت، شنبه را اگر تعطیل نکنیم، فردا سرکوب چندین برابر می شود.
اگر در این شنبه نتوانیم دولت را وادار به آزادی اسانلو کنیم فردا هزاران نفر دیگر، راهی زندان می شوند.
اگر نتوانیم اسانلو را آزاد کنیم، دیگر احمد باطبی ها، محمدی ها و بقیه همچنان در زندان می مانند.
شنبه روز زور آزمای ما با حکومت است در این روز به کاروان اعتصابیون بپونید.
جوانان اعتراض ما در این روز تعیین کننده است.
باید همه را برای یک روز وادار کنیم به زندانها فکر کنند. همه را وادار کنیم به مادران زانو بغل کرده، زنان گریان و کودکان گرسنه کارگران فکر کنند. بیایید این روز را وارد تاریخ مبارزاتی خود کنیم.
اگر به این اعتصاب نپیوندیم ممکن است فردا تمام اعضایی سندیکا را بگیرند. ممکن است از فردا دیگر نتوانیم شاهد اطلاعیه ها اعتصابیون باشیم. ممکن است از فردا ده ها نفر دیگر از کارگران به زندانی های دیگر اضافه شوند.
به این اعتصاب بپیوندید و تهران را فردا تعطیل کنید.