عکس روز: به نام غزه نشینان به کام خودمان
هر دعوایی، مثل درگیریفلسطین و اسراییل، حداقل دو طرف دارد. در هر دعوای این چنینی هم بمب و موشک روی سر کسی جز حضرات سیاست مدار راه اندازنده یا دامن زننده به دعوا ریخته می شود. حالا اگر من و تو می خواهیم یک طرف این دعوا باشیم، که خب برویم باشیم، اما اگر دلمان برای آن پسرک غزه نشین سوخته است که نصیبش از دعوا بمب است، علم امام حسین و “اسلام پیروز است/کفر نابود است” دست نگیریم. این کارها یعنی من و تو هم یک طرف دعوا شده ایم.
پرچم سوزاندن را من اینطور می بینم: من با اسراییل مساله دارم، نه لزوما به این دلیل که آدم می کشد، من با وجود اسراییل مشکل دارم. البته من حق دارم با هر موجودی مشکل داشته باشم، اما آدمیزاد خونین و مالین را منتر* خودم نکنم، لطفا.
*دیکته ی “منتر” درست است: دهخدا.
عکس از: فارس
پدرجان چراغی که به خانه رواست به مسجد حرامه یا یک چیزی تو همین مایه ها
http://www.iht.com/articles/2008/12/30/africa/30iran.php
جوزدگی و حرکت در مسیر شیادان
بله ما هم با کشتار های رژیم صهیونیستی و هم با موجودیت آن مخالفیم چون این رژیم پایه و اساسش بر روی ظلم بنا شده است.
آرش جان بدبختی مردم فلسطین همین شده که اکثر رهبران آنها همیشه با کسانی به تختواب رفته اند که مورد نفرت مردم ساده فلسطین بوده. از یاسر عرفات رشوه خوار بگیر و بیا تا همین انگل های اسلامی. آن چه مرا به مردم فلسطین پیوند می دهد همین ستم چندگانه ای است که بر آنها می رود. از یک سو دست قدرتمند ابرسرمایه داری جهانی به وسیله اسرائیل و سپس رهبران کون نشسته کشورهای عربی که کنفرانس می گذارند برای مسئله فلسطین اما قطعنامه می دهند علیه ایران و خواهان پس گرفتن ارث بابایشان می شوند. از همه بدتر گیر پرچم سوزانی و حزبالهی گری ایرانی هم شده اند. با آن مرذم دست بسته که قربانی این همه فلاکت شده اند نمی شود که احساس همدردی نکرد. من هم مثل تو با جبهه گیری تخمالیته ای کاملا مخالفم. اما ناله های کودکان و زنان بی گناه و پیران درمانده را نمی توانم نادیده بگیرم. صد البته در دو سوی جبهه.