Friday, May 02, 2008

روزگار ما: روز جهانی آزادی مطبوعات ، اما نه در ایران


قبیله قلم بدستان مطبوعات
اگرچه برای گفتن حق و انجام رسالت اطلاع رسانی خود
دیگر رسانه ای آزادو مستقل نمی یابند
اما همچنان بر علیه مقتضیات تکان دهنده ای
که موجب بدبختی و تنگ دستی مردم این کهنه دیار گشته است
در دنیای مجازی ( وبلاگ نویسی ) با تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی و اقتصادی که در ارتباط با مقتضیات حیات مردم است در تلاشند

چرا که روزنامه نگار آموخته است ، باید سربازان بی جیر و مواجب ملت خود باشد
بيژن صف سری
http://bijan-safsari.com







روز جهانی آزادی مطبوعات
اما نه در ایران


امروز جمعه 13 اردیبهشت ، مطابق با دوم ماه May میلادی مصادف است با روز جهانی آزادی مطبوعات که بی کمان برای اهالی قبیله قلم باید روز چشن و سرور باشد اما نه برای ملتی که به قدمت تاریخ مطبوعاتش در حسرت آزادی بیان بوده و دریغ از داشتن جریده ای آزاد و مستقل ، که اگر هم دربرهه ای صاحب این نعمت بود ، فی الفور چون مرغ بی بسمل سربریده شد، از این رو لاجرم باید گفت ما در این جشن بیگانه ایم .

تاريخ مطبوعات اين كهنه ديار ، از آغاز تا به امروز لبریز از فرامين بند وبست و محدوديد رسانه ها است چرا كه به نقل از ميرزاي شهر ما ، " اين رسم روزگار است كه تا قدرتمندي قصد آن كند كه بر سينه جامعه بنشيند و بي سوال حكم راند اول بايد خروس كدخدا را سر ببرد".. چه از آغاز تولد مطبوعات که برای سانسور این نوزاد نو پا اداره اي به نام " راهنماي نامه نگاري " بوجود آمد که سانسور چيان اين اداره كليه مقالات روزنامه ها را پيش از انتشار به دقت مطالعه و بررسي می کردند و چه امروزکه ، اگر چه به ظاهر ديگر نه آن اداره وجود دارد و نه براي شكستن قلم نويسندگان نیاز به عمله هايي چون "محرمعلي خان " است ، مطبوعات ایران مرغ بال وپر بسته بود و هستند ند خاصه که اكنون زمانه دیگری است كه تنها با بخشنامه ها ي به ظاهر قانوني ، مي توان ديواربلند نا آگاهي ملت را آنقدر بالا برد وساخت که هیچ قلم بدستی بی آنکه به خود سانسوری گرفتار نگرددد ، دست به قلم نمی زند كه اين نيز خود از معجزات دولت مردان امروزاین کهنه دیار است .

از گذشته تا به امروز آنچه بر مطبوعات این آب و خاک گذشته است به یک طرف اما آنچه با به قدرت رسیدن دولت مهرورزي و گماردن وزير وزارت فرهنگ و ارشاد ی که خود لاف هم دلی با قبیله قلم بدستان می زند ، هم یک طرف ، که گستردگی تنگنای مطبوعات شدت یافته تا بدانجا که ابتدا با محدود كردن منابع خبري براي جراید و سپس به دنبال تغییر آشکار سیاست‌های فرهنگی کشور، مطبوعات ایران دستخوش مشکلات فراوانی از قبیل اعمال سانسور رسمی و تحت فشار قرار دادن خبرنگاران، دبیران، سردبیران و مدیران مطبوعات برای خودسانسوری شده‌اند ، طرفه آنکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این متولی مطبوعات به همراه شورای عالی امنیت ملی و داستانی تهران و شهرستان‌ها خطوط قرمزی که مطبوعات نباید به آن وارد شوند، به آن‌ها گوشزد کرده و اخطارهای شفاهی و کتبی می‌دهند که امروز این وضعیت به سطح تدوین و ارائه توصیه‌ها به مطبوعات ، درباره اینکه در چه موضوع‌هایی و از چه کسانی مطلب بنویسند، ارتقا پیدا کرده است. همچنین خبرنگاران و روزنامه‌نگاران در چارچوب انجام وظایف حرفه‌ای خود برای کسب و انتشار اخبار در داخل و خارج ایران با محدودیت‌های فراوانی مواجه شده‌اند.این موارد، در مجموع ، نگرانی‌هایی را در مورد افزایش فشارها و محدودیت‌ها علیه مطبوعات و رسانه‌های مستقل گروهی را تشدید می‌کند، به ویژه آنکه پاره‌ای از اقدام‌های نهادهای نظارتی مطبوعات، جنبه ی وضع قانون و مقررات جدید پیدا کرده است که با قوانین موضوعه کشور در تعارض است .

و عجبا با چنین اوصافی که گفته آمد شنیدنی بود گلایه از مطبوعات ، در همان سال اول بر سریر قدرت نشستن رئیس دولت مهرورزی ": روزنامه هایی هستند که در این یک سال سیصد شماره چاپ کرده اند و در همه شماره ها بلا استثنا تیتر منفی زده اند . آیا دولت حداقل یک کار مستوجب تشویق نداشته است؟ ....که روی سخن این گلایه به یک و دو روزنامه نیمه مستقلی بود که امروز دیگرآنها هم در دکه های روزنامه فروشی پیدا نمی شوند چرا که آن ها هم به محاق توقیف گرفتار آمدند.

و امروز آخرین حلقه از زنجيره ي طولاني بند و بست مطبوعات ایران ، بر این سیاست استوار گردیده که با محروم شدن طيف گسترده اي از اشخاص حقيقي و حقوقي از صاحب امتيازي و مدير مسئولي ، تقليل صدور مجوز, لغو مجوز نشريات داراي پروانه بدون رعايت ضوابط اصل 168 قانون اساسي، تهديد و تحبيب مديران و دست اندركاران مطبوعات براي تمكين به سياست سانسور و خودسانسوري، تاراندان بخشي ازخبرنگاران و يادداشت نويسان ، مطبوعات ايران باید به "شير بي يال و دم و اشكم" مبدل گردد . اما غافل که قبیله قلم بدستان مطبوعات اگرچه برای گفتن حق و انجام رسالت اطلاع رسانی خود دیگر رسانه ای آزادو مستقل نمی یابند اما همچنان بر علیه مقتضیات تکان دهنده ای که موجب بدبختی و تنگ دستی مردم این کهنه دیار گشته است در دنیای مجازی ( وبلاگ نویسی ) با تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی و اقتصادی که در ارتباط با مقتضیات حیات مردم است در تلاشند چرا که روزنامه نگار آموخته است ، باید سربازان بی جیر و مواجب ملت خود باشد