برای آزادی بیان
گفتند روزنامه شرق را هم تعطیل کردند.
گفتیم به تخم چپ مان!
سوال فرمودند مگر شما به آزادی بیان اعتقاد ندارید!؟
فرمودیم چرا، ولی این روزینامهها نه وجودشان و نه نبودشان هیچ تاثیری بر آزادی بیان نمیگذارد، اینها فقط کار سوپاپ اطمینان را انجام میدهند.
گفتند همین یک صدای نصف و نیمه هم بد نبود باشد!
فرمودیم به درک میخواهم که نباشد، آنگاه میتوانیم با خیال راحت بگوییم که در ایران آزادی بیان وجود ندارد.
فرمودند خوب با بودن روزنامه شرق هم میتوانستید ادعا کنید که آزادی بیان نیست.
گفتیم خیر قربان، این اسهال طلبها ول کن معامله نیستند، همین یک روزنامه را پیراهن عثمان میکنند و مدام استدلال میکنند که جمهوری اسهالی اصلاح پذیر است! غافل از اینکه این ماشین مشتی ممدلی نه بوق داره نه صندلی، همان بهتر که این یک روزینامه را هم نداشته باشد. روزنامهای که نتواند از جنسیت حتی با ایما و اشاره هم چهار کلام بنویسد همان بهتر که نباشد. اصلا به درک واصل شود بهتر است، آنوقت حساب خودمان را میدانیم. اصلا به همین دلیل هم بود که میگفتیم اَنتخابات باید تحریم شود تا همین افسار گسیختهها بیایند و پدر ملت را یک کمی بیشتر در بیاورند بلکه همه یک صدا بشویم و عقب و جلو این رژیم را یکی کنیم. تازه مگر روزنامه شرق و غرب و چمی دانم هممیهن و کوفت و زهرمار برای چه بوجود آمدهاند!؟ این روزنامهها هم برای روی کار آوردن مجدد هاشمی و خاتمی است، که میخواهم سر به تنشان نباشد.
فرمودند خوب حداقل وقتی اسهال طلبها سرکار بودند ملت کمتر زجر کش میشدند.
گفتیم خیر قربانت گردم دقیقا برعکس وقتی آنها بودند ملت را داشتن زجر کش میکردند، انگاری تنبان ننه خمینی روزی صد بار قوانین عقب افتاده قرون وسطایی شان را بالا و پایین میکشیدند و خلاصه مردم را گذاشته بودند سرکار. باور بفرمایید همین احمدی نژاد بهترین دارو ست برای درد ملت. صبح، ظهر و شب چند تا را اعدام میکنند و شب هم قبل از خواب چهار تا روزنامه میبندند، نصف دانشگاه تعطیل میکنند. خلاصه کاری میکنند کارستان تا بلکه هم دنیا و هم ملت ایران از دست این حرامزادگان عاجز شوند و دست در دست هم بدهند و خشتک آقایان را بکنند سرشان.