http://roozbeh.net/goftar/2006/05/post_10.html
بوی کتاب و حرم ...
پنجشنبه را به همراه محبوبه نیلگون عماری به نمایشگاه کتاب رفتم . از رانت عضویت در باشگاه انقلاب استفاده کردم و از در پایین باشگاه رفتم و نزدیک در شمالی که روبروی در جنوبی نمایشگاه قرار دارد اتول عیال را پارک کردیم و وارد نمایشگاه شدیم .جمعیت مطابق هر سال در نمایشگاه موج می زد و این همه جمعیت در کشوری که سرانه مطالعه آن از تهانه مطالعه در دیگر کشورها به مراتب کمتر است تعجب هر بیننده ای را بر می انگیخت .
جالب تر از آن این بود که تنها 5 ٪ ملت همیشه در صحنه در داخل سالن ها تردد می کردند و قریب به اتفاق در بیرون سالن ها و در محوطه نمایشگاه به هواخوری و گردش می پرداختند .بازار سیب زمینی سرخ کرده هم که داغ بود و صف های طویل در برابر اغذیه فروشی های گرامی خبر از پیک نیکی فرهنگی می داد .
از دیگر نکات جالب نمایشگاه امسال حضور بدرنگ برادران مخلص نیروی انتظامی دی نمایشگاه بود که مراقب فاصله پاچه تا مچ خواهران بودند .و الحق هم که امسال بانوانی که سبب تحریک قوای باه آقایان می شدند با حضور کمرنگ خود در نمایشگاه سبب ضیائ دل مومنین گردیده بودند .
نمایشگاه امسال بدترین نمایشگاهی بود که تا کنون در آن شرکت کرده بودم . بیشتر سالن ها اختصاص به کتبی دینی داشت کتبی که هیچ بازدید کننده ای نداشت و تا دلت بخواهد غرفه هایی می دیدی که نامشان با یک ال شروع می شد و غالبا همان کتبی را عرضه می کردند که در نمایشگاه قران عرضه گردیده بود .
و وقتی می خواستی به اتشاراتی که دوستش داری سری بزنی و کتابی بخری با سیلی از جمعیت روبرو می شدی که از سر و کول هم بالا رفته بودند و باید مترصد زمانی می شدی که سوراخی از بین جمعیت باز شود و بتوانی به پیشخوان نزدیک شوی .خلاصه به اندازه کافی مشت در پک و پهلو چشم و دماغم می خورد تا بتوانم یک کتاب بخرم .
نمایشاه مطبوعات امسال هم رنگ و بوی هر سال را نداشت و شرقی که پارسال نمی توانستی از برابر ش بگذری مگس پران نشسته بودند و با خودشان گپ می زدند . و از نکات جالب نمایشگاه مجموعه عکس های خبری با موضوع ورزش بود که با چیدمانی خوب و رنگ بندی داخلی زیبا چشم هر بیننده ای را به خود مشغول می کرد .
تا ساعت 5 نمایشگاه بودم و ما حصل نمایشگاه امسال خرید بیش از 70 عنوان کتاب 25 عنوان مجله 1 عنوان تقویم از کیهان کاریکاتور و یک cd از هرمس و از دست دادن 200 هزار تومان وجه رایج مملکت در قبال اخد فرهنگ و کلاس بود .
پی نوشت : ماشینم پکید ! زمانی که با سرعت 130 کیلومتر بر ساعت یک عدد خانم ناشی پیچید جلوی ماشین قصد تعویض دنده از 5 به 4 را داشتم که دنده زرت رفت 2 ! ماشین سر و صدایی کرد و مرد . و طبق آخرین براوردها خرجی معادل 2 میلیون تومان جهت تعویض گیربکس بر عهده ام نهاده است .کمک های مردمی خود را می توانید از طریق ایمیل به اینجانب ارسال نمایید .
بوی کتاب و حرم ...
پنجشنبه را به همراه محبوبه نیلگون عماری به نمایشگاه کتاب رفتم . از رانت عضویت در باشگاه انقلاب استفاده کردم و از در پایین باشگاه رفتم و نزدیک در شمالی که روبروی در جنوبی نمایشگاه قرار دارد اتول عیال را پارک کردیم و وارد نمایشگاه شدیم .جمعیت مطابق هر سال در نمایشگاه موج می زد و این همه جمعیت در کشوری که سرانه مطالعه آن از تهانه مطالعه در دیگر کشورها به مراتب کمتر است تعجب هر بیننده ای را بر می انگیخت .
جالب تر از آن این بود که تنها 5 ٪ ملت همیشه در صحنه در داخل سالن ها تردد می کردند و قریب به اتفاق در بیرون سالن ها و در محوطه نمایشگاه به هواخوری و گردش می پرداختند .بازار سیب زمینی سرخ کرده هم که داغ بود و صف های طویل در برابر اغذیه فروشی های گرامی خبر از پیک نیکی فرهنگی می داد .
از دیگر نکات جالب نمایشگاه امسال حضور بدرنگ برادران مخلص نیروی انتظامی دی نمایشگاه بود که مراقب فاصله پاچه تا مچ خواهران بودند .و الحق هم که امسال بانوانی که سبب تحریک قوای باه آقایان می شدند با حضور کمرنگ خود در نمایشگاه سبب ضیائ دل مومنین گردیده بودند .
نمایشگاه امسال بدترین نمایشگاهی بود که تا کنون در آن شرکت کرده بودم . بیشتر سالن ها اختصاص به کتبی دینی داشت کتبی که هیچ بازدید کننده ای نداشت و تا دلت بخواهد غرفه هایی می دیدی که نامشان با یک ال شروع می شد و غالبا همان کتبی را عرضه می کردند که در نمایشگاه قران عرضه گردیده بود .
و وقتی می خواستی به اتشاراتی که دوستش داری سری بزنی و کتابی بخری با سیلی از جمعیت روبرو می شدی که از سر و کول هم بالا رفته بودند و باید مترصد زمانی می شدی که سوراخی از بین جمعیت باز شود و بتوانی به پیشخوان نزدیک شوی .خلاصه به اندازه کافی مشت در پک و پهلو چشم و دماغم می خورد تا بتوانم یک کتاب بخرم .
نمایشاه مطبوعات امسال هم رنگ و بوی هر سال را نداشت و شرقی که پارسال نمی توانستی از برابر ش بگذری مگس پران نشسته بودند و با خودشان گپ می زدند . و از نکات جالب نمایشگاه مجموعه عکس های خبری با موضوع ورزش بود که با چیدمانی خوب و رنگ بندی داخلی زیبا چشم هر بیننده ای را به خود مشغول می کرد .
تا ساعت 5 نمایشگاه بودم و ما حصل نمایشگاه امسال خرید بیش از 70 عنوان کتاب 25 عنوان مجله 1 عنوان تقویم از کیهان کاریکاتور و یک cd از هرمس و از دست دادن 200 هزار تومان وجه رایج مملکت در قبال اخد فرهنگ و کلاس بود .
پی نوشت : ماشینم پکید ! زمانی که با سرعت 130 کیلومتر بر ساعت یک عدد خانم ناشی پیچید جلوی ماشین قصد تعویض دنده از 5 به 4 را داشتم که دنده زرت رفت 2 ! ماشین سر و صدایی کرد و مرد . و طبق آخرین براوردها خرجی معادل 2 میلیون تومان جهت تعویض گیربکس بر عهده ام نهاده است .کمک های مردمی خود را می توانید از طریق ایمیل به اینجانب ارسال نمایید .