http://nikahang.blogspot.com/2006/04/blog-post_114534882282659368.html
ديدار روزنامهنگاران با شاه سلطان حسين اصلاحاتچي
چنين حکايت کنند که بعد از کنار رفتن سلطان حسين اصلاحاتچي، هر روز گروهی به ديدارش رفتندی و دعا به جانش کردندی. سلطان بعد از خواندن رساله مارکوپولو، مصاحبتتمدنش يک جوری شدی و همراه آسد ممدلیخان وبلاغيه سوار بر قالیچه طيار به غرب و شرق سفر کردی.
چون از سفر بلاد فرنگ بازگشتي، اغلب يوميهنگاران بینوای اصلاحاتستان به دست بوسی حاضر شدی مگر چند نفر از جمله جواد خان روح که خاتمی را از دايره خودیهايش کنار بگذاشتی و اين آرش را گران آمدی!
...
بابا بیخيال! خاتمی کجاش خودی بوده واسه ما؟ سياستهاش و حرفاش که عينهو قصه ساعت ۱۰ شب راديو و گاهی هم قصه ظهر جمعه بوده. ضمانت اجرايی هم نداشته...ما بيخودی ازش انتظار داشتيم! از برکت شلبازیهاش آبادگران و غيره به قدرت رسيدن، به خاطر استخارههای بي
حد و اندازهاش نتونست درست تصميم بگيره که مملکت داری کند يا فلسفه ببافه؟
حالا هر کدوم از ما يا بيکاريم، يا دور از وطن يا سرگردون ميون اين روزنامه و اون...
خاتمی اگر ياد میگرفت مسووليت واقعی جلوی مردم يعنی چي، مشکلات ما راحتتر حل میشد. اشکال کار اين بود که آخر سر فهميديم ايشون بايد جوابگوی بقيه باشن، نه مردم و تاريخ. اينجاست که آدم دردش میگيره!
ديدار روزنامهنگاران با شاه سلطان حسين اصلاحاتچي
چنين حکايت کنند که بعد از کنار رفتن سلطان حسين اصلاحاتچي، هر روز گروهی به ديدارش رفتندی و دعا به جانش کردندی. سلطان بعد از خواندن رساله مارکوپولو، مصاحبتتمدنش يک جوری شدی و همراه آسد ممدلیخان وبلاغيه سوار بر قالیچه طيار به غرب و شرق سفر کردی.
چون از سفر بلاد فرنگ بازگشتي، اغلب يوميهنگاران بینوای اصلاحاتستان به دست بوسی حاضر شدی مگر چند نفر از جمله جواد خان روح که خاتمی را از دايره خودیهايش کنار بگذاشتی و اين آرش را گران آمدی!
...
بابا بیخيال! خاتمی کجاش خودی بوده واسه ما؟ سياستهاش و حرفاش که عينهو قصه ساعت ۱۰ شب راديو و گاهی هم قصه ظهر جمعه بوده. ضمانت اجرايی هم نداشته...ما بيخودی ازش انتظار داشتيم! از برکت شلبازیهاش آبادگران و غيره به قدرت رسيدن، به خاطر استخارههای بي
حد و اندازهاش نتونست درست تصميم بگيره که مملکت داری کند يا فلسفه ببافه؟
حالا هر کدوم از ما يا بيکاريم، يا دور از وطن يا سرگردون ميون اين روزنامه و اون...
خاتمی اگر ياد میگرفت مسووليت واقعی جلوی مردم يعنی چي، مشکلات ما راحتتر حل میشد. اشکال کار اين بود که آخر سر فهميديم ايشون بايد جوابگوی بقيه باشن، نه مردم و تاريخ. اينجاست که آدم دردش میگيره!