ما بي حجابها ، ما بدحجابها !
آهاي ملت ، يکي از سوغاتي هاي سفر پانزده روزه به ام القراء اسلام کشف تفاوت بي حجابي و بدحجابي بود. طبق استدلالات کلاغي تا اونجا به ما به عنوان يک مرد مربوط ميشه بي حجابي يک پديده فرهنگي و بد حجابي يک پديده سياسي است .
محدوده بروز پديده هاي فرهنگي شامل کانونهاي گرم (!) خانواده و دوستان و اقوام بوده و محدوده بروز پديده هاي سياسي در بطن جامعه و کوچه و خيابان است. مثلا خانواده هائي که از نظر فرهنگي به حجاب اعتقاد ندارن در جوامع بسته خودشان مثل مهماني ها و پارتي ها ي خصوصي چيزي به نام حجاب رو رعابت نميکنن و عموما کسي هم مراحم اونها نيست چون همه از نظر فرهنگي در يک گروه هستن. اما همين خانواده ها اگر بخوان بصورت سياسي نظرش رو به عموم ابراز کنه دچار بد حجابي ميشن و گرنه در سطح جامعه سعي ميکنن کف مطالبات دولتي رو رعابت کنن ( مثل يک مانتو و مقنعه عادي براي خانمها ).
از طرفي خيلي از کساني که بصورت فرهنگي با حجاب مشکل ندارن به خاطر شرايط رواني حاکم در جامعه عملا به بد حجاب تبديل ميشن که نسل جديد خانواده هاي مذهبي قديمي از اين دسته هستن و بدون اينکه خودشون بدونن يک عمل کاملا سياسي انجام ميدن.
نظام اسلامي حاکم تنها يکبار در سالهاي شصت با مسئله اي به نام بي حجابي روبرو شد که بازمانده نظام فرهنگي سابق بود و با يک تظاهرات کوچک در حوالي پل کريم خان به اتمام رسيد. اما در طول بيست و هشت سال گذشته دائم در گير مسئله اي به نام بد حجابي بوده که در سطح کشور شايع است.
سال شصت و هفت در حوالي ميدان وليعصر کسي پيش بيني ميکرد که انقلاب بعدي ايران انقلاب شورت و کرست خواهد بود . آرزو ميکرد چنين روزي را نبيند که به آرزويش رسيد و بر اثر جراحات شيميائي چندي بعد درگدشت. ما که هنوز زنده ايم.
آهاي ملت ، يکي از سوغاتي هاي سفر پانزده روزه به ام القراء اسلام کشف تفاوت بي حجابي و بدحجابي بود. طبق استدلالات کلاغي تا اونجا به ما به عنوان يک مرد مربوط ميشه بي حجابي يک پديده فرهنگي و بد حجابي يک پديده سياسي است .
محدوده بروز پديده هاي فرهنگي شامل کانونهاي گرم (!) خانواده و دوستان و اقوام بوده و محدوده بروز پديده هاي سياسي در بطن جامعه و کوچه و خيابان است. مثلا خانواده هائي که از نظر فرهنگي به حجاب اعتقاد ندارن در جوامع بسته خودشان مثل مهماني ها و پارتي ها ي خصوصي چيزي به نام حجاب رو رعابت نميکنن و عموما کسي هم مراحم اونها نيست چون همه از نظر فرهنگي در يک گروه هستن. اما همين خانواده ها اگر بخوان بصورت سياسي نظرش رو به عموم ابراز کنه دچار بد حجابي ميشن و گرنه در سطح جامعه سعي ميکنن کف مطالبات دولتي رو رعابت کنن ( مثل يک مانتو و مقنعه عادي براي خانمها ).
از طرفي خيلي از کساني که بصورت فرهنگي با حجاب مشکل ندارن به خاطر شرايط رواني حاکم در جامعه عملا به بد حجاب تبديل ميشن که نسل جديد خانواده هاي مذهبي قديمي از اين دسته هستن و بدون اينکه خودشون بدونن يک عمل کاملا سياسي انجام ميدن.
نظام اسلامي حاکم تنها يکبار در سالهاي شصت با مسئله اي به نام بي حجابي روبرو شد که بازمانده نظام فرهنگي سابق بود و با يک تظاهرات کوچک در حوالي پل کريم خان به اتمام رسيد. اما در طول بيست و هشت سال گذشته دائم در گير مسئله اي به نام بد حجابي بوده که در سطح کشور شايع است.
سال شصت و هفت در حوالي ميدان وليعصر کسي پيش بيني ميکرد که انقلاب بعدي ايران انقلاب شورت و کرست خواهد بود . آرزو ميکرد چنين روزي را نبيند که به آرزويش رسيد و بر اثر جراحات شيميائي چندي بعد درگدشت. ما که هنوز زنده ايم.