فقط روی صفحه کاغذ، فقط در اتاق دربسته
می نشینم در خانه و روی صفحه کاغذ داد میزنم؛ افشا میکنم، نقد میکنم... . می نشینم در خانه و روی صفحه کاغذ گردنم را فراز می گیرم و سینه ام را صاف میکنم و با صدای بلند حرفهایم را میزنم... از کسی نمیترسم؛ شرم بی موردی هم ندارم؛ از همه چیز و همه کس میتوانم بنویسم... اما حواسم جمع جمع است؛ فقط فریادها و گفتارها و نقدهایی را منتشر میکنم که در مورد بی خطرترین افراد نوشته ام؛ در مورد کسانی که نمیتوانند هیچ اثر منفی ای در روند ساده زندگی ام داشته باشند.
روزگار خوبی است. می نشینم در خانه و روی کاغذ حرفهایم را می نویسم و بعد صدپاره شان میکنم...
راستی اگر نشانی مسوول یا کارمندی را با کوتاهترین سقف ممکن نیافتید، و اگر دنبال سقف کوتاهی می گردید، من نشانی اش را سراغ دارم: "سقف مردم". خیلی راحت می توانید فریادهایتان را سر سقف مردم خالی کنید...
البته رعایت نکات ایمنی همیشه لازم است؛ اما مطمئن باشید که در صورت رعایت نکات لازم، هیچگاه در اثر نقد نقاط بی خطر مردم (!)، سر و کارتان با قدرت نخواهد افتاد. اینجوری ژست منتقد بودن آدم هم حفظ میشود. می دانید که بالاخره حفظ ژست هم جزو مقولات مهم دنیای شبه روشنفکری ما است.