Wednesday, April 12, 2006

وبلاگ موومان پتح م لرد شارلون

ما افتخار می‏کنیم!

اکنون می‌توانيم هر جای دنيا می‌رويم با افتخار سرمان بالا بگيريم و جار بزنيم که ايرانی هستيم! ما به همت متخصصان جوان‌مان صاحب تکنولوژی بمب اتمی، ببخشيد هسته‌ی صلح‌آميز هستيم. به قول آقای آقازاده در کارخونه‌های ما کيک زرد اسهال، نه استحال، آها استحصال می‌شود. و به قول رئيس جمهور عزيز، خودِش هم کيک زرد خامه‌ای.
ديشب برنامه‌ی حضرات را به صورت مستقيم نگاه کرديم. سی-ان-ان هم می‌خواست به صورت مستقيم برنامه را پخش کند و مرتب داشت اعلام می‌کرد. بی‌نواها نمی‌دانستند ايران چه وضع‌ای است. اول دو-سه جزء قرآن را ختم کردند، اين مسئولان سی-ان-ان فکر می‌کردند مثل جاهای ديگر است که طرف می آيد در عرض يک ربع خبر را اعلام می‌کند و تمام. بعد از قرآن يک عده آمدند سرود بخوانند. و البته شانس آوردند که نخواستند دعای فرج هم بخوانند.
اما قشنگ‌ترين قسمت برنامه يک عده بودند که با لباس‌های محلی مناطق مختلف ايران آمدند و هيچ چيزی جز الله اکبر بلد نبودند بگويند. يک سری حرکات ژانگولری هم انجام می‌دادند و مرتب الله اکبر می‌گفتند. من ياد روی پشت‌بام رفتن‌های ساعت نه شب افتادم! يک عده هم در سالن قاطی کرده بودند که اوضاع چه جوری است، مشت‌شان را هم تکان می‌دادند. يک عده‌ی ديگر مانده بودند چه کار کنند. خوشمزه‌گی‌اش اين است که يک تعدادی‌شان برگشته‌اند به فضای اوايل دهه شصت، يک عده ديگر تغيير کرده‌اند و حسابی خر در چمن شده ماجرا.
يک مجری خوش صورت‌ای هم در تهران بود که اعلام کرد صدای‌اش را از تهران، پايتخت مهر و محبت، صلح و دوستی می‌شنويم.
ولی به نظرم از همه‌ی ماجراها خنده‌دارتر، رفسنجانی بود که قبل از همه به يک خبرگزاری، خبر مسرت‌بخش را اعلام کرده بود!
به نظرم اين نمايش را راه انداختند که به نيروهای داخلی خودشان بگويند که ما اکنون به فن‌آوری صلح‌آميز هسته‌ای (که حق مسلم ماست) دست يافته‌ايم و می‌توانيم با عزت و افتخار برويم مذاکره کنيم.