Saturday, November 26, 2005

وبلاگ هزار و هشتصد و هفت

دانشکده ی هنرهای زیبا دیگر صدای قدمهای ممیز را نمی شنود

دلم گرفته است.هنوز باورم نمی شود که استاد ممیز دیگر بین ما نیست. ممیز یعنی پدر گرافیک ایران، ممیز یعنی دانشکده ی هنرهای زیبا، ممیز یعنی همه ی خاطرات من وبقیه ی دانشجوهای رشته گرافیک دانشکده ی هنرهای زیبا، ممیز یعنی اینکه من به خاطر او گرافیک دانشکده ی هنرهای زیبا را انتخاب کردم، ممیز یعنی...

استاد ممیز آرام و بی صدا رفت، همانطور که همیشه بود، سر کلاسش، هنوز لحن صحبتش یادم است، هنوز حتی، کلماتش را هم از یاد نبرده ام، یادم می آید که از سهراب سپهری برایمان می گفت، از شاملو،و...اینکه همیشه تاکید می کرد کلمات را درست استفاده کنیم، یادم است که همیشه می بایست سر کلاسش حاضر و آماده، توجهمان را زوم می کردیم روی مبحث نقد، یادم می آید که باید...

اما دانشکده ی هنرهای زیبای بدون ممیز را به یاد ندارم...

یادش گرامی باد.

http://nilian1807.blogspot.com/2005/11/blog-post_26.html