Saturday, November 05, 2005

وبلاگ نامه های ایرونی

سلام عزیز!
انگار دیروز کسی گفته است؛ "ما به کسی ظلم نمی کنیم". امیدوارم جهان بتواند این کلام را باور کند!
انگار دیروز کسی گفته است؛ "ما به هیچ ملتی حمله نمی کنیم، به هیچ ملتی تجاوز نمی کنیم". امیدوارم جهان بتواند چنین تضمینی را باور کند!
انگار دیروز کسی گفته است؛ "ما یک خواسته ی منطقی داریم". حرف تازه ای ست! فکر می کنید جهان "خواسته ی منطقی" را نمی پذیرد؟
انگار دیروز کسی گفته است؛ "ما خواستار یک رفراندوم در فلسطین اشغالی هستیم". حرف بدی نیست اما کسی پرسیده است؛ مگر شهروندان فلسطینی طالب "رفراندوم" هستند؟ پس چرا خودشان این خواسته را مطرح نمی کنند؟
کس دیگری پرسیده است؛ چطور تقاضای رفراندوم در فلسطین "منطقی" ست اما در ایران "اقدام علیه امنیت ملی"، "آشوب اذهان عمومی" و "براندازی نظام" معنی می دهد؟
انگار دیروز کسی گفته است؛ "ما حقوق هیچ ملتی را در هیچ نقطه ای در عالم پایمال نمی کنیم". عجبا! یک ایرانی پرسیده است، پس چه کسی حقوق ملت ایران را در این بیست و هفت ساله پایمال کرده است، و هم چنان پایمال می کند؟ "
انگار دیروز کسی گفته است؛ "اگر قدرتمداران عالم، طبق عادت خودشان حقوق ملت ما را پایمال کنند..." حیرتا! یکی از افراد این ملت می پرسد؛ این "قدرتمداران" کی هستند و کجایی اند؟ و اگر ما حقوق خودمان را پایمال نکنیم، خودمان را در جهان تحقیر نکنیم، حرف های عجیب و غریب نزنیم و خواسته های غیر منطقی نداشته باشیم، چه کسی در کجای عالم خواسته است که حقوق ما را پایمال کند؟
انگار دیروز کسی گفته است؛ "ملت ما ظلم را از سوی هرکس و هر قدرتی تحمل نخواهد کرد". شگفتا! ملت ما (نه شما) ظلم را بیست و هفت سال است به هر شکلی از جانب "قدرتمداران" بی منطق تحمل کرده است! ...
اعتراف می کنم که تا آنجا که حافظه ی تاریخی من یاری می دهد، هرگز به یاد ندارم از مومن معتقد به خدایی جز دروغ نشینده باشم. هرگز ندیده ام مومن با خدایی با این شهامت و تا این حد سیاه را سفید و سفید را سیاه جلوه دهد! یک بار دیگر یاد سیدرضا داماد، روضه خوان یک لای قبای محله ی کودکی مان بخیر که وقتی جایی به دریدگی و وقاحت بر می خورد، آهی می کشید، سری بالا می کرد و آرام می گفت؛ خدایا، به تو پناه می بریم!
دیروز کسی دیگری هم در جای دیگری در تهران خطبه های نماز عید فطر خوانده است!
آقای محسن کدیور در خطبه های نماز عید فطر در جمع روشنفكران دينی و اعضای نهضت آزادی ايران و نيروهای ملی مذهبی (در یک هنرستان!) گفته است:
- مساحد ما امروز (به) شعبه ای از شعب دفتر مقام رهبری بدل شده است ... روحانیون ما بسیاریشان مواجب بگیر حکومت شده اند .... قبل از انقلاب که اوج خفقان بود، مساجد مستقل از حکومت داشتیم... و اگر کسی می خواست مستقل از حکومت نفس دینی بکشد، برایش ممکن بود.
مقام رهبری می گویند "من حقیقتا به آزادی بیان معتقدم". یا من معنی این واژه ها را نمی فهمم، یا ایشان. لابد معنایش این است که کسی نباید بخاطر نقد شما مورد ضرب و شتم و زندان قرار گیرد. پس گنجی و زرافشان و سلطانی چه هستند؟ ... رییس دادگستری شما رسما اعلام کرد که تمام روزنامه های مستقل را به دستور شما توقیف کرده اند...
لابد می دانی که قرار بود اواسط ماه نوامبر، یعنی تا یکی دو هفته ی دیگر، آقای کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل در طی سفر خود به کشورهای خاورمیانه، سری هم به تهران بزند. اما سخنگوی ایشان دیشب گفت که "اکنون زمان مناسبی برای سفر او به ايران نيست"!
من هم که از پیش می دانستم این صهیونیست بی همه چیز، (ناگهان بر من الهام شد که کوفی عنان اصلا اهل "کوفه" است و "عنان"ش در دست صهیونیسم بین المللی ست!) از اول هم یک جای کارش می لنگید، منتظریم ببینیم حکومت معصومین و مظلومین جهان در این مورد چه اطلاعیه ای صادر می کند و "کیهان" چه بر سرش می آورد. خدا به این کوفی رحم کند!

http://www.iruniha.persianblog.com/