Monday, November 14, 2005

وبلاگ تلاش برای آزادی و برابری انسانها

هنگامی که شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» بیست و هفت سال پیش بر زبان ایرانیان جاری گشت، هرگز کسی گمان نمی کرد خیلی زود و برخلاف آرزو و آرمان «انقلابیون» آن زندانها نه موزه، بلکه دوباره زندان دگراندیشانی خواهند شد که این بار مخالف حکومت برآمده از انقلاب اسلامی هستند.

اوین هرگز به اندازه دوران حکومت اسلامی به خود خون ندیده بود. جمهوری اسلامی اگرچه نتوانست تمرکز اداری و امکانات رفاهی و تفریحی شهر تهران را به استانها و شهرهای دیگر گسترش دهد، لیکن از عهده گسترش زندانها و برپا ساختن چوبه دار و میدان تیر در شهرهای کوچک و بزرگ ایران به خوبی برآمد.

از سال 60 به سال 63 و بعد 65 و آنگاه کشتار فراموش ناشدنی تابستان 67 که همزمان با نوشیدن جام زهر توسط روح الله خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار حکومت اسلامی در سراسر ایران خاک را خونین کرد.

جمهوری اسلامی به هیچ کس رحم نکرد. خود، آن دایره بزرگ به دور خویشتن را تنگ و تنگتر کرد تا نوبت به «خودیها» رسید. دور نیست روزی که حلقه «خودیها» نیز آنقدر تنگ شود که خود رژیم را خفه سازد. در تمام این سالها صدایی از جهان بر نیامد. کسی چیزی نگفت. زنان و مردان در سکوت، سکوت کر کننده، در خون خود تپیدند. در گورهای جمعی به خاک سپرده شدند. و باز
هیچ کس نه از آزادی گفت و نه به یاد آورد که پنجاه سال پیش امضا بر اعلامیه ای به نام «حقوق بشر» نهاده است

http://rahaey2.blogfa.com/post-4.aspx