نگاه نیکآهنگ کوثر به گذشته، حال وآینده
http://nikahang.blogspot.com/
سيد محمد خاتمی معلوم نيست در کدام عالم سير میکند. بعد از شکست اصلاحطلبان در انتخابات مجلس سخنانی میگويد که از نظر مسوولان کشور به نوعی می تواند مقدمه براندازی محسوب شود.
این خبر را بخوانید:
فراتر از عجيب بودن سخنان خاتمي، چند سوال وجود دارد.
۱- آيا منظور خاتمی از حکومت، دولت و قوه مجريه است يا کل مجموعه؟ اگر دولت است، که هر دولتی طی انتخابات ریاست جمهوری میآید و می رود و نیازی به این حرفها نبود. اگر کل مجموعه است، حرفش اندکی نقيض خودش خواهد بود. 'نظام' که نمیآيد شرايط آمدن 'جانشينش را فراهم کند! 'نظام' که نمیآيد امکان رای دادن به غير را بدهد.
۲- چند سال پيش که بحث امکان رفراندوم قانون اساسی در مجلس مطرح بود برای ايجاد تغييرات در ساختار قانونی کشور، که خلاهای قانونی را با توجه شرايط حال حاضر برطرف کند، خود سيد محمد خاتمی يکی از بزرگترين مخالفينش بود. به عبارتي، خاتمی مانع اصلی اصلاح قانون شد.
۳- حاکميت موجود، جلوي هرگونه تغيير و بلند شدن صدای مخالف را آنچنان گرفته که هر حرکت صنفی نيز تلاش برای براندازی محسوب میشود.
۴- خاتمی به نوعی سخن از اعتراض بدون خشونت زده. کدام اعتراض ملايمی پاسخی جز خشونت گرفته است؟
چند نکته:
خاتمی چرا اين حرف را الان می زند؟ آيا اين به معنای تایید بنبستی نيست که از مدت ها پيش سخن از آن میرفت؟ خاتمی چرا اين همه صبر کرد تا بعد از اخراج از حاکميت و نه خروج از آن چنين موضعی در برابر قدرت بگيرد؟ آيا اگر در زمانی که قدرتی داست اين کار را ميکرد، تاثير بيشتری نداشت تا الان که عملا بعد از انتخابات مجلس، اصلاحطلبان وزن کمتری هم پيدا کردهاند؟
آيا زدن اين حرف تلاشی برای جلب رضايت مردمی نيست که مدتهاست اصلاحطلبان را نمی بينند و يا نمیخواهند ببينند؟
آيا اين سخن تلاشی برای زندهکردن اصلاحات درون حکومتی نيست؟
بايد نشست و ديد که اصولگرايان با چه ديدی به نقد و يا نفی موضع جديد خاتمی برخورد خواهند کرد. گمان نمیکنم اين حرفها بدون جواب بماند، ولی بايد صبر کرد و ديد.
http://nikahang.blogspot.com/
سخنان سوال برانگيز
این خبر را بخوانید:
محمدخاتمی رئیسجمهور سابق ایران اعلام کرد، "در نظام جمهوری اسلامی مردم حق دارند اگر حکومتی را نخواهند؛ بدون توسل به زور، با راي خويش آن را با حکومت ديگری عوض کنند."
فراتر از عجيب بودن سخنان خاتمي، چند سوال وجود دارد.
۱- آيا منظور خاتمی از حکومت، دولت و قوه مجريه است يا کل مجموعه؟ اگر دولت است، که هر دولتی طی انتخابات ریاست جمهوری میآید و می رود و نیازی به این حرفها نبود. اگر کل مجموعه است، حرفش اندکی نقيض خودش خواهد بود. 'نظام' که نمیآيد شرايط آمدن 'جانشينش را فراهم کند! 'نظام' که نمیآيد امکان رای دادن به غير را بدهد.
۲- چند سال پيش که بحث امکان رفراندوم قانون اساسی در مجلس مطرح بود برای ايجاد تغييرات در ساختار قانونی کشور، که خلاهای قانونی را با توجه شرايط حال حاضر برطرف کند، خود سيد محمد خاتمی يکی از بزرگترين مخالفينش بود. به عبارتي، خاتمی مانع اصلی اصلاح قانون شد.
۳- حاکميت موجود، جلوي هرگونه تغيير و بلند شدن صدای مخالف را آنچنان گرفته که هر حرکت صنفی نيز تلاش برای براندازی محسوب میشود.
۴- خاتمی به نوعی سخن از اعتراض بدون خشونت زده. کدام اعتراض ملايمی پاسخی جز خشونت گرفته است؟
چند نکته:
خاتمی چرا اين حرف را الان می زند؟ آيا اين به معنای تایید بنبستی نيست که از مدت ها پيش سخن از آن میرفت؟ خاتمی چرا اين همه صبر کرد تا بعد از اخراج از حاکميت و نه خروج از آن چنين موضعی در برابر قدرت بگيرد؟ آيا اگر در زمانی که قدرتی داست اين کار را ميکرد، تاثير بيشتری نداشت تا الان که عملا بعد از انتخابات مجلس، اصلاحطلبان وزن کمتری هم پيدا کردهاند؟
آيا زدن اين حرف تلاشی برای جلب رضايت مردمی نيست که مدتهاست اصلاحطلبان را نمی بينند و يا نمیخواهند ببينند؟
آيا اين سخن تلاشی برای زندهکردن اصلاحات درون حکومتی نيست؟
بايد نشست و ديد که اصولگرايان با چه ديدی به نقد و يا نفی موضع جديد خاتمی برخورد خواهند کرد. گمان نمیکنم اين حرفها بدون جواب بماند، ولی بايد صبر کرد و ديد.
نکته تاريخی: چاقو دسته خودش را نمیبرد و بالعکس.