http://www.laatland.com/2006/12/post_104.php
ضمت عرض سلام ، توجه مخاطبين محترم تريبون لاتلند رو به گوشه اي از مراسم شعر خواني شب يلدا كه در لاتلند برگزار شد جلب مي كنيم ... در اين مراسم شاعر جوان لاتلند جناب ليتل لات ، يه ورژن جديد از سرودهاي قبلي خودشون رو تقديم حضار كردن كه مشروح اون رو در زير ملاحظه ميفرماييد ... اونهايي هم كه اعصاب معصابشون خرابه ميتونن بي خيال قضيه بشن و نخونن چون ما هيچ رقمه مسئوليت چيزي رو به گردن نمي گيريم ...
اي بابا
ما چه ساده بوديم !
پشت کوههاي توهم
سرزميني پست بود
پستتر از همه جا !!!
آسمانش بدجوري بيرنگ
درختهايش بي بار
و درست وسط اين گير و دار
باشگاه خود بزرگ بيني ، مملو از آدم (!) بود
وهواي دم کرده آن بوي تعفن ميداد !!!
آره خلاصه ، سرزميني که مثل گلستانه سهراب ، بايس در يه جاهايييش ، بوي علف مي آمد
خب يه ورش پر از مرتع بود
و هر که از مردم آنجا که به دنبال علف بود ، چه آسان به چراگاه ميرفت
بع ... بع ...
يه نمه اون ورتر ، بوي ياس هم ميامد
اما عطر ياس که بهاي چريدن نداشت !
بوي عشق و محبت مي داد
خب البته حس ميشد
اما خريدار نداشت
هر که آن را مي خريد
آسمانش ابري بود
ابري که باراني نداشت
و دلش غمگين بود
غمي که پاياني نداشت
پس با اين حساب
زندگي زيبا بود
مرگ هم زيباتر
شوكران از شير خشك
خيلي هم بهترتر
خيلي هم بهترتر