Tuesday, July 25, 2006

وبلاگ یادداشت های زری اصفهانی

http://zariyaddastha.blogspot



رفتی تا باغچه ها را آب دهی

برای شهدای فروغ جاویدان

از دکترزری اصفهانی



مادرگفت :
دیشب خواب دیده ام
خواب دیده ام که آب فراوان میشود
ومزرعه ها می نوشند
و آب سرریز میکند
ورودخانه ها می جوشند
و آب همینظور میرود
درجاده های خشک ، عطش ها را
می نوشاند
و در کوره راهها
مسافران را
درجرعه های خنک غرقه میکند
مادرگفت
و انگاه یک موتور آب میخریم
و چاه ها ی زیرزمین را هم
به آن قنات های خشک پیوند میزنیم
وبعد
جای این اکالیپتوس ها
ودرخت های بی رمق خشک را
با بوته های گل سرخ
پرمی کنیم
و آن جویبارها
آنگاه
آغوش دره ها را پرکردند
و تشنگی دشت را
با جرعه های کوچک خود نوشاندند
و دشت پرشد
ازبوته های گل سرخ
واما
خشکسال بود
ورودخانه ها نجوشیدند
وابرها نباریدند
وآن قنات های زیرزمین هم
درخشکسالی خود ماندند
و جویبارهای تنها
تا قطره های آخر خودرا
به دشت نوشاندند
وبعد
درخاک های تیره فرو رفتند
وپشت شاخه های گل سرخ

پنهان شدند