Tuesday, July 11, 2006

وبلاگ گل کو

گنجی نه رهبر ایران است و نه نماینده مردم ایران

خیلی وقت ها هست که آسان ترین راه بهترین راه نیست. متاسفانه مشکل ما در بیشتر مواقع این است که دنبال آسان ترین راه هستیم. از اول معلوم بود این رژیم جانی و
آدمکش است. داستانهای شکنجه و زندان و قتل عام زندانیان سیاسی را آنقدر گفته ایم و گفته اند که دیگر حرفی درش نیست. اما وقتی رفسنجانی رییس جمهور شد خیلی ها گفتند که نه بابا این ملا با بقیه ملاها فرق دارد. این یکی مترقی است. لابد برای این که دخترش فائزه خانم را کرد رییس تربیت بدنی زنان!
بعد که خاتمی آمد با عبا و عمامه مارک دار و عینک دورطلایی و ریش مرتب و منظم باز خیلی ها یادشان رفت که همین آقا در زمان اعدام و بکش و بکش سالها وزیر ارشاد بوده است. باز هم گفتند نه این یکی اصلاح طلب است. وقتی میشود انقلاب مخملی کرد چرا انقلاب کاکتوسی کنیم؟

اما خاتمی خودش با حمایت از لاجوردی جلاد به عنوان "خدمتگزار مردم" و "اراذل و اوباش" نامیدن دانشجویانی که قیام فراموش نشدنی هجده تیر را به راه انداختند نشان داد که در پس آن قیافه مرتب و منظم روباهی شیاد بیش نیست. هنوز که هنوز است کمیسیونهای دست نشانده آقا دارند مرگ فجیع زهرا کاظمی و قتل های زنجیره ای را بررسی میکنند. هشت سال تمام با شعار اینکه اگر دهانم را باز کنم حرف میزنم سر همه را شیره مالید تا ملاها بتوانند طرح هجده ساله بمب اتمی خود را پیش ببرند و یک قدم دیگر به یک امپراتوری ملایی نزدیک تر شوند.

حالا می بینم که غرب و ملاها سر اکبر گنجی به توافق رسیده اند. . بر خلاف همه زندانیان سیاسی در ایران که حتی حق ملاقات با خانواده را هم ندارند آقای گنجی از این شهر به آن شهر سفر میکند و جایزه پشت جایزه دریافت میکند. . واقعیت هایی که باید در این میان به خاطر بیاوریم این است که اکبر گنجی از همین رژیم است و تا بحال از گذشته خود عذرخواهی نکرده است و حقایقی را که از قتل عام زندانیان سیاسی می داند تا بحال برملا نکرده است. گنجی جایزه آزادی بیان را به حجاریان ( یک پاسدارد قبلی دی
ر) تقدیم میکند !!! از طرف خامنه ای ( کی او را نماینده کرده؟) به خاطر قتل عام 67 عذر خواهی میکند و برای آزادی سه زندانی سیاسی که یکی شان هم آقای آیت الله موسوی خوینی ها تشریف دارند اعلام اعتصاب غذا میکنند. بعد که گند کار در می آید میگوید " همه زندانیان سیاسی- حتی آنها که کسی اسمشان را نشنیده است"! عحب!

ما اسم اکثرزندانیان سیاسی را شنیده بودیم. همان وقتی که خانواده گنجی برای نجات او ( تنها و تنها اکبر گنجی) تلاش میکردند و از جرج بوش گرفته تا ابطحی خواهان آزادی گنجی بودند وبلاگ نویسان آزادی همه زندانیان سیاسی را خواستار بودند. در بهمن سال گذشته همه زندانیان سیاسی گوهردشت اعتصاب غذا کردند. حجت زمانی قبل از عید اعدام شد. اسماعیل محمدی پدر 5 فرزند قبل از او. همه برای لغو حکم اعدام ولی الله فیض مهدوی تلاش کردند الا اکبر گنجی و همراهش خانم شیرین عبادی. الان 5 زن زیر حکم سنگسار هستند. . حتی منصور اسانلو که فقط به دلایل صنفی در زندان است در لیست آقای گنجی نیست. آقای گنجی دیر آمده اند اما زود یاد گرفته اند که چطور میشود "خاتمی و خمینی" شد. با سوار شدن بر موج خواسته های مردم بدون پشتوانه و تضمین.


من از آقای گنجی دعوت میکنم که اگر ادعایشان درست است:
1- همه اسراری را که در زمان پاسدار بودن از شکنجه و کشتار زندانیان سیاسی دارند همین حالا بدون تعارف بر ملا کنند.
2- اسامی کسانی را که در این قتل عام دست داشته اند بدون تعارف بنویسند. حالا که در خارج از ایران هم هستند و خطر جانی تهدیدشان نمی کند.
3- اسامی زندانیان سیاسی را که خواهان آزادی شان هستند بنویسند. ما اسامی زندانیان سیاسی را میدانیم. شما که در اوین بودید میدانید یا نه؟

خلاصه حرف این است که از اکبر گنجی و خاتمی و تبعاتش انتظار انقلاب مخملی و استحاله شدن این رژیم را نداشته باشید. دنبال راه آسان نرویم.اگر خودمان را گول بزنیم باز ده بیست سال دیگر به عمر رژیم ملاها اضافه کرده ایم.. شاید هم بیشتر.

گمان من این است که غرب و ملاها بر سر آلترناتیو سازی از اکبر گنجی و امثالهم به توافق رسیده اند. این که گنجی از این مسئله خبر دارد یا نه حرف دیگری است. این یک دام دیگر برای مردم ایران است. مهم نیست کی پیش روی ما است. بیایید به جای افتادن دنبال گنجی یا هر شخص دیگری از اصل مسئله دفاع کنیم. آنها هم اگر در حرفشان جدی باشند دنبالش را خواهند گرفت.

اولین قدم تلاش برای آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و لغو فوری حکم اعدام و سنگسار