فاحشه گری سیاسی را کسی برای حسین تعریف کند
اضافه بر سازمان:
چه کسی فاحشه گری می کند؟ آنکس که لباس و رخت از تن می کند یا آنکس که عنان از زبان می کند و روح از ایمان و دل از وجدان خالی می کند؟ به گمانم برای فاحشه گری باید تعریفی دگر گونه نوشت . آنقدر این پا و آن پا کرده ایم تا فتوای فاحشه گری هم از جریده کیهان برای زنانی که به هالیود می روند صادر شد و بعید می دانم در رسانه های داخلی باز هم جرائت پاسخویی به این همه اقتدار فتوا صادرکنندگان وجود داشته باشد . قبول ما می هراسیم، تو بتاز .
کیهان همزمان از آمدن حسین درخشان که در وبلاگش از مراحل ” دختر بازی” و آموزش فحش های فجیع هم نمی گذرد استقبال می کند اما برای هنرپیشه ای که زبان و روح اش مومن است تنها پوشش او تغییر کرده است، فتوای فساد صادر می کند. تفاوت چیست ؟ اولی ادبیاتش در مواجه با زنان فعال و روزنامه نگاران و باقی مخالفان فکری کیهان و دولت فعلی همخوانی دارد و دومی زبان فاخر دارد و دیگران را به همین آسانی که حسین ها فاسدشان می خوانند مورد بی احترامی قرار نمی دهد؟
فقط دقت کنید که از دیدگاه تنگ نظرانه کیهان ایران جای باز گشت چه کسانی است؟ کسانی که زبان شان بی حجاب ومذهب شان اتهام است یا کسانی که جسم شان حجابی متفاوت با حجاب اسلامی دارد؟
چه می شود که همزمان کیهان از ورود یک روزنام نگار نادم که زبان اش از زبان اصلاحی به زبان فحاشی تغییر کرده است، استقبال می کند اما از هم اکنون به مسولان فرهنگی تذکر می دهد و وا اسلاما برای بازگشت گلیشفته فراهانی به راه انداخته است؟
در خوش استعدادی هر دو حسین من شکی ندارم و اینجا فقط نقد زبان است و این همه آسودگی خاطر کسانی که شهوت اتهام در درون دارند به جای انصاف. پس امید که کسی بر افروخته نشود تنها به این پرسش پاسخ دهند که چرا فاحشه گران سیاسی روی خوش به هم نشان می دهند اما برای دیگران فقط رو ترش می کنند؟
نقدی برای گوش ناشنوای کیهان
شاید این نقد سهم ناچیز من باشد به بهزاد فراهانی پدر گلشیفته که با خواندن مطلب کیهان ته دلش لرزید. مثل پدر خودم و پدران همه آنانی که چشم شان سالهاست در برابر کلمات آلوده کیهان خیس می شود. ما شاید پوستمان کلفت شده باشد برای آنها اما ساده نیست.
طبق آمار سازمان های جهانی، سالانه بیش از ۸۰۰ هزار زن و دختر از سراسر جهان به آمریکا قاچاق می شوند و به فاحشه گری اجیر می گردند و دست آخر وقتی تاریخ مصرفشان به سر آمد، در گرداب اعتیاد و موادمخدر جان می بازند. برخی از جامعه شناسان بین المللی، کشاندن زنان و دختران به هالیوود را نیز از گونه همین نوع قاچاق انسان به شمار آورده اند!
چه شد که کیهان ناگهان نگران قاچاق سالانه ۸۰۰ زن و دختر از سراسر جهان شد و بر اساس نظریه “برخی” از جامعه شناسان بین المللی و به نقل از یک مجله، ورود زنان به هالیود را نیز قاچاقی از همین جنس تفسیر می کند ؟
همین چند خط کوتاه در روزنامه کیهان همزمان با حضور گلشیفته فراهانی در هالیوود کافیست تا هر انسان آزاده ای ناگهان دلش بلرزد از این همه بی ایمانی آنانی که نام با شریعت آرستند اما در مرام شان هیچ نشانی از شریعت مداری نیست که اگر بود چنین بی شرم و هراس رخت آبروی یک انسان بر دار نمی کردند و به زعم خویش دل برای اسلام نمی سوزاندند.
مدعیان و داعیه داران دین و اخلاق، گاه چنان مستانه در عرصه بی اخلاقی می تازند که خدایشان هم به صد نشانه نتوانست جلودارشان باشد تا چه رسد به ما که از منظر آنان رانده شدگان درگاهیم. مسبوق به سابقه است که کیهان برای نقد و حذف هر آنکه نمی پسندد همیشه ادبیاتی را به خدمت می گیرد که دوباره مرور کردن آن هم شرم می آفریند تا چه رسد به دوباره نوشتن آن در این سطور. کم نیستند زنان فعال عرصه ساسی و اجتماعی که زخم کیهان بر تن شان نشست و بی دفاع در گوشه ای نشستند و خواندند که نویسندگان این جریده فتوای انحراف و فساد برایشان صادر کرده اند و برادرانه مسولان قضایی را تشویق به برخورد با “زنان فاسد” کرده اند.به گمانم در این میانه هیچ زنی حد و قواره خویش برابر با برادر ندید که شکوه به دادگاه ببرد و اعاده حیثیت کند . تا آنجا که خاطرم هست جز شادی صدر شکایتی از مدیرمسول کیهان برای اتهاماتی از این جنس به دادگاه عرضه نشد.
همه لب گزیدند و هیچ نگفتند تا اینکه امروز این کلمات وقیحانه پیش پای ملتی صبور رژه می رود؛ فاحشه گری، زنان ، هالیود….
هیچ مسلمانی انگار در این دایره ترس خورده وجود ندارد تا به مدیر مسول کیهان حداقل یک خط بنویسد و اخطار دهد؛ مرد مومن! فاحشه گری، به کندن رخت و پارچه از تن نیست که کندن عنان از زبان و عریانی روح از ایمان نیز عین فاحشه گری است.
در تمام این سالها چه کسانی بیشتر از زنانی که کیهان برایشان دل می سوزاند زبان و دهان به پهنای جهان گشوده اند و اهالی همین کشور را با نازیباترین صفت ها نامیده اند؟ چه کسانی در تمام این سالها خدای را در زمین نمایندگی کرده اند و برای زنان و مردان بی پناه و بی دفاع کشور خط و نشان کشیده اند؟ چه کسانی شرم نکرده اند و شرح ماوقع از اساس دگرگون ساخته اند و برای هر آنکه جور دیگری می اندیشید قصه سازی کرده اند ؟ خانه چه کسانی را اگر زیرو رو کنیم پر از نام و نشان هزاران مسلمان است که در اثبات نامسلمانی شان کیهان قصه ها نوشته است؟ خانه های چه کسانی در تمام این سالها از انگ ها و اتهامات بی اساس و مدرک کیهان لرزیده است؟ شگفتا که پیامبرشان تقلا می کرد تا حداقل از یک انسان اعتراف و اقرار بر مسلمانی بگیرد اما این روزها کیهانیان و هم اندیشانشان بالعکس تقلای وافر می کنند تا از هزاران نفر اقرار و اعتراف بر نامسلمانی بگیرند .
آنچه امروز این جریده معلوم نوشته و با استناد به نظر برخی جامعه شناسان نامعلوم نتیجه گرفته است که ورود زنان به هالیود فرجامی جز فاحشه گری و اعتیاد ندارد بیش از همیشه دل آزار است و انگار هیچ کس در این روزنامه ابایی ندارد از اینکه به همین راحتی رخت آبروی یک زن را از تن در آورند و همه استدلال شان هم این باشد که این زن خود چارقد حجاب از سر برداشته است.
حال کسانی که در مذهب شان برداشتن روسری از سر به معنای فاحشه گری تلقی می شود آیا جرات بازکردن چشم خویش به بخش عظیمی از جمعیت جوان کشور را دارند؟ به همان اندازه که جمعیت چشمگیری از جامعه با افتخار روسری و حجاب را ارزش می پندارد ، در مقابل به همان اندازه نسل جوان جامعه در این باور تردید کرده است و حجاب را تنها نشان مسلمانی نمی داند.
بحث معرفتی و دینی در این خصوص را قطعا باید به متخصصان امرش سپرد اما کار رسانه انعکاس واقعیت جامعه است و جامعه ایرانی این روزها آنی نیست که همه چشم بر آن بسته اند . حتی رسانه های اصلاح طلب هم برای ادامه بقا قادر به انتشار یک گزارش واقعی از باور واقعی جامعه نسبت به پدیده حجاب نیستند تا کیهانیان باور کنند که گلشیفته فراهانی تنها ایرانی موجود در برگزیدن پوشش بدون حجاب نیست.
غم انگیز ترین قسمت ماجرا نیز همین جاست که چون گلشیفته روزهای نابی را برای ایرانیان رقم زد و نقش آفرینی اش در سینمای ایران خاطرات نابی را برای ملت خلق کرده است، اینک باید پس از ورودش به هالیود، واژه هایی آلوده را بر شانه های جوان خود تحمل کند تا میل اتهام زنی و فاحشه گری سیاسی جمعی چنین نامومنانه ارضا شود و بعد هم رندانه از خود دفاع کنند که ما بی نام نشان نوشتیم و دلمان برای تمام زنان جهان اسلام نگران بود غافل از آنکه دیگر هیچ فرقی نمی کند اگر نام هم می نوشتند و یا به سیاق همیشه با همان زبان ایماء و اشاره و یا حروف الفبا هم بنویسند مهم دل و درون خودشان است که ظاهرا سالهاست جای خالی وجدان را با شهوت اتهام پر کرده اند.
چه کسی فاحشه گری می کند؟ آنکس که لباس و رخت از تن می کند یا آنکس که عنان از زبان می کند و روح از ایمان و دل از وجدان خالی می کند؟ به گمانم برای فاحشه گری باید تعریفی دگر گونه نوشت . آنقدر این پا و آن پا کرده ایم تا فتوای فاحشه گری هم از جریده کیهان برای زنانی که به هالیود می روند صادر شد و بعید می دانم در رسانه های داخلی باز هم جرائت پاسخویی به این همه اقتدار فتوا صادرکنندگان وجود داشته باشد . قبول ما می هراسیم، تو بتاز .
کیهان همزمان از آمدن حسین درخشان که در وبلاگش از مراحل ” دختر بازی” و آموزش فحش های فجیع هم نمی گذرد استقبال می کند اما برای هنرپیشه ای که زبان و روح اش مومن است تنها پوشش او تغییر کرده است، فتوای فساد صادر می کند. تفاوت چیست ؟ اولی ادبیاتش در مواجه با زنان فعال و روزنامه نگاران و باقی مخالفان فکری کیهان و دولت فعلی همخوانی دارد و دومی زبان فاخر دارد و دیگران را به همین آسانی که حسین ها فاسدشان می خوانند مورد بی احترامی قرار نمی دهد؟
فقط دقت کنید که از دیدگاه تنگ نظرانه کیهان ایران جای باز گشت چه کسانی است؟ کسانی که زبان شان بی حجاب ومذهب شان اتهام است یا کسانی که جسم شان حجابی متفاوت با حجاب اسلامی دارد؟
چه می شود که همزمان کیهان از ورود یک روزنام نگار نادم که زبان اش از زبان اصلاحی به زبان فحاشی تغییر کرده است، استقبال می کند اما از هم اکنون به مسولان فرهنگی تذکر می دهد و وا اسلاما برای بازگشت گلیشفته فراهانی به راه انداخته است؟
در خوش استعدادی هر دو حسین من شکی ندارم و اینجا فقط نقد زبان است و این همه آسودگی خاطر کسانی که شهوت اتهام در درون دارند به جای انصاف. پس امید که کسی بر افروخته نشود تنها به این پرسش پاسخ دهند که چرا فاحشه گران سیاسی روی خوش به هم نشان می دهند اما برای دیگران فقط رو ترش می کنند؟
نقدی برای گوش ناشنوای کیهان
شاید این نقد سهم ناچیز من باشد به بهزاد فراهانی پدر گلشیفته که با خواندن مطلب کیهان ته دلش لرزید. مثل پدر خودم و پدران همه آنانی که چشم شان سالهاست در برابر کلمات آلوده کیهان خیس می شود. ما شاید پوستمان کلفت شده باشد برای آنها اما ساده نیست.
طبق آمار سازمان های جهانی، سالانه بیش از ۸۰۰ هزار زن و دختر از سراسر جهان به آمریکا قاچاق می شوند و به فاحشه گری اجیر می گردند و دست آخر وقتی تاریخ مصرفشان به سر آمد، در گرداب اعتیاد و موادمخدر جان می بازند. برخی از جامعه شناسان بین المللی، کشاندن زنان و دختران به هالیوود را نیز از گونه همین نوع قاچاق انسان به شمار آورده اند!
چه شد که کیهان ناگهان نگران قاچاق سالانه ۸۰۰ زن و دختر از سراسر جهان شد و بر اساس نظریه “برخی” از جامعه شناسان بین المللی و به نقل از یک مجله، ورود زنان به هالیود را نیز قاچاقی از همین جنس تفسیر می کند ؟
همین چند خط کوتاه در روزنامه کیهان همزمان با حضور گلشیفته فراهانی در هالیوود کافیست تا هر انسان آزاده ای ناگهان دلش بلرزد از این همه بی ایمانی آنانی که نام با شریعت آرستند اما در مرام شان هیچ نشانی از شریعت مداری نیست که اگر بود چنین بی شرم و هراس رخت آبروی یک انسان بر دار نمی کردند و به زعم خویش دل برای اسلام نمی سوزاندند.
مدعیان و داعیه داران دین و اخلاق، گاه چنان مستانه در عرصه بی اخلاقی می تازند که خدایشان هم به صد نشانه نتوانست جلودارشان باشد تا چه رسد به ما که از منظر آنان رانده شدگان درگاهیم. مسبوق به سابقه است که کیهان برای نقد و حذف هر آنکه نمی پسندد همیشه ادبیاتی را به خدمت می گیرد که دوباره مرور کردن آن هم شرم می آفریند تا چه رسد به دوباره نوشتن آن در این سطور. کم نیستند زنان فعال عرصه ساسی و اجتماعی که زخم کیهان بر تن شان نشست و بی دفاع در گوشه ای نشستند و خواندند که نویسندگان این جریده فتوای انحراف و فساد برایشان صادر کرده اند و برادرانه مسولان قضایی را تشویق به برخورد با “زنان فاسد” کرده اند.به گمانم در این میانه هیچ زنی حد و قواره خویش برابر با برادر ندید که شکوه به دادگاه ببرد و اعاده حیثیت کند . تا آنجا که خاطرم هست جز شادی صدر شکایتی از مدیرمسول کیهان برای اتهاماتی از این جنس به دادگاه عرضه نشد.
همه لب گزیدند و هیچ نگفتند تا اینکه امروز این کلمات وقیحانه پیش پای ملتی صبور رژه می رود؛ فاحشه گری، زنان ، هالیود….
هیچ مسلمانی انگار در این دایره ترس خورده وجود ندارد تا به مدیر مسول کیهان حداقل یک خط بنویسد و اخطار دهد؛ مرد مومن! فاحشه گری، به کندن رخت و پارچه از تن نیست که کندن عنان از زبان و عریانی روح از ایمان نیز عین فاحشه گری است.
در تمام این سالها چه کسانی بیشتر از زنانی که کیهان برایشان دل می سوزاند زبان و دهان به پهنای جهان گشوده اند و اهالی همین کشور را با نازیباترین صفت ها نامیده اند؟ چه کسانی در تمام این سالها خدای را در زمین نمایندگی کرده اند و برای زنان و مردان بی پناه و بی دفاع کشور خط و نشان کشیده اند؟ چه کسانی شرم نکرده اند و شرح ماوقع از اساس دگرگون ساخته اند و برای هر آنکه جور دیگری می اندیشید قصه سازی کرده اند ؟ خانه چه کسانی را اگر زیرو رو کنیم پر از نام و نشان هزاران مسلمان است که در اثبات نامسلمانی شان کیهان قصه ها نوشته است؟ خانه های چه کسانی در تمام این سالها از انگ ها و اتهامات بی اساس و مدرک کیهان لرزیده است؟ شگفتا که پیامبرشان تقلا می کرد تا حداقل از یک انسان اعتراف و اقرار بر مسلمانی بگیرد اما این روزها کیهانیان و هم اندیشانشان بالعکس تقلای وافر می کنند تا از هزاران نفر اقرار و اعتراف بر نامسلمانی بگیرند .
آنچه امروز این جریده معلوم نوشته و با استناد به نظر برخی جامعه شناسان نامعلوم نتیجه گرفته است که ورود زنان به هالیود فرجامی جز فاحشه گری و اعتیاد ندارد بیش از همیشه دل آزار است و انگار هیچ کس در این روزنامه ابایی ندارد از اینکه به همین راحتی رخت آبروی یک زن را از تن در آورند و همه استدلال شان هم این باشد که این زن خود چارقد حجاب از سر برداشته است.
حال کسانی که در مذهب شان برداشتن روسری از سر به معنای فاحشه گری تلقی می شود آیا جرات بازکردن چشم خویش به بخش عظیمی از جمعیت جوان کشور را دارند؟ به همان اندازه که جمعیت چشمگیری از جامعه با افتخار روسری و حجاب را ارزش می پندارد ، در مقابل به همان اندازه نسل جوان جامعه در این باور تردید کرده است و حجاب را تنها نشان مسلمانی نمی داند.
بحث معرفتی و دینی در این خصوص را قطعا باید به متخصصان امرش سپرد اما کار رسانه انعکاس واقعیت جامعه است و جامعه ایرانی این روزها آنی نیست که همه چشم بر آن بسته اند . حتی رسانه های اصلاح طلب هم برای ادامه بقا قادر به انتشار یک گزارش واقعی از باور واقعی جامعه نسبت به پدیده حجاب نیستند تا کیهانیان باور کنند که گلشیفته فراهانی تنها ایرانی موجود در برگزیدن پوشش بدون حجاب نیست.
غم انگیز ترین قسمت ماجرا نیز همین جاست که چون گلشیفته روزهای نابی را برای ایرانیان رقم زد و نقش آفرینی اش در سینمای ایران خاطرات نابی را برای ملت خلق کرده است، اینک باید پس از ورودش به هالیود، واژه هایی آلوده را بر شانه های جوان خود تحمل کند تا میل اتهام زنی و فاحشه گری سیاسی جمعی چنین نامومنانه ارضا شود و بعد هم رندانه از خود دفاع کنند که ما بی نام نشان نوشتیم و دلمان برای تمام زنان جهان اسلام نگران بود غافل از آنکه دیگر هیچ فرقی نمی کند اگر نام هم می نوشتند و یا به سیاق همیشه با همان زبان ایماء و اشاره و یا حروف الفبا هم بنویسند مهم دل و درون خودشان است که ظاهرا سالهاست جای خالی وجدان را با شهوت اتهام پر کرده اند.