Wednesday, June 21, 2006

وبلاگ زیتون / کامنت 87 :: توسط شیوا / در 1385-03-31 00:22



من یه چیزی بگم و برم ! قبلش هم میگم اگه ناراحت میشین یا بهتون بر میخوره مقصر خودتونین . من با هیج کدومتون کاری نداشتم ولی این شمایین که دائم دارین کرم میریزین :

اول اینکه شماها هر جا حرف حساب ندارین و کسی نیست آش و لاشش کنین چرا میایین سراغ من و به من گیر میدین ؟ وقتی هم کاریتون ندارم باز ول کن معامله نیستین ؟؟ من خالی بندم ؟ من چرت و پرت مینویسم ؟ هر کی دوست داره بخونه هر کی دوست نداره نخونه ! 4 دیواری اختیاری ! من اگه سوتی میدم , اگه بعضی حرفهام با هم حور در نمیاد حق دارم و مخصوصن اینکارو میکنم چون مثل خورشید ننشستم آمریکا و خیالم راحت باشه و همه چیزمو کف دستم بذارم و یا بخاطر دل دیگران بیام و محافظه کارانه بنویسم و قربون صدقه دولت برم که مبادا بهم گیر بدن . یک کدوم شماها جرات نداشتین و ندارین حرفها و مطالبی که من مینویسم رو حتا با شخصیت مجازی خودتون هم بنویسین بعد ادعاتون میشه چرا سوتی میدم ؟ نخیر .. انتظار دارین شناسنامه م رو هم بچسبونم بالای وبلاگم تا سر از هتل اوین در بیارم یا با لنگه کفش شهید بشم ؟ یکبار دیگه به من گیر بدین خشتکتونو به اهتزاز در میارم ! این خط – اینم نشون X !!!

مورد بعدی نامه خورشید هست که چند تا نکته توشه که باید بهش قشنگ اشاره بشه ! نه با زبون نانا ایسم نه با زبون مدارا و نیشدار زیتونیسم ! با زبون خودم !!!!

خورشید میگه زیتون سیاست یک بام و دو هوا داره و یا باید اینطرف باشه یا اونطرف . به احتمال زیاد این خانم منظورش اینه که یا زیتون باید بیاد توی باند و دار و دسته حسین درخشان اینا (!) یا اینکه جزو مستقل ها کار کنه . در اینصورت هم چون جزو باند ما نیست " طبق سیاست حمهوری اسلامی که همیشه میگه هر که از ما نیست بر علیه ماست " پس لینک ها و حمایت ها و نامش از تمام دار و دسته حسین درخشان و پرستو دو کوهی و خورشید خانم و نیما و احسان و مرجان و عره اوره و شمسی کوره ... حذف میشه و مورد غضب ملوکانه قرار میگیره . چطور که این رویه از روز اول با بیشتر وبلاگ نویس ها انجام شده . بطور کلی وبلاگستان الان دو گروه داره یکی دار و دسته حسین درخشان که همه همفکر و هم مرام هستن و خارج از کادر هم نمینویسن و استدلالات آب دوغ خیاری و تفسیرات کشکی شون واضحه , یکی هم دسته های آنارشیسم که هر کدوم دنبال کار خودشون هستن و به هیچ دسته ای گرایش ندارن . طبیعتن این وسط هر اتفاقی که میافته نقش محوری رو دار و دسته درخشان افتخارشو کسب میکنن در صورتیکه جز حرف مفت و مشتی چرت و پرت هیچ حرف درست و حسابی ای نداشتن که از روز اول بنویسن و فقط چیزهایی که همه میدونستن رو کپی کردن . نکته مهم هم اینجاست که چون شناخته شده هستن , هر تقی به توقی میخوره همه اینها رو میشناسن در صورتیکه نباید از نقش اصلی وبلاگ نویس های دیگه غافل بود ! چون اینها بدون وجود اونها هیچ هستن ! این یعنی مافیای وبلاگ نویسی ایرانی که امثال خورشید هم طرفدار سر سختش هستن و سعی در مبارزه با پراکندگی افکار غیر خودی (!) دارن , چیزی که اصل وبلاگ نویسی رو نفی میکنه , یعنی آزادی بیان !!!!!!

نکنه بعدی اینکه خورشید خودشو یک آدم آزادیخواه و روشنفکر و تابع آزادی بیان و دموکرات میدونه ولی در عمل دقیقن مثل تمام کسانیکه در این چند ساله شعار دادن , خودش هم سر و ته یک کرباسه و با اونها و هیچ فرقی نداره و مثل گاو علیه سلام هر چی رئیس بزرگ میگه میگه آره . یک روز تو کون خاتمی میره , فردا میره تو دار و دسته معین و پس فردا معلوم نیست چیکار میکنه . دقت هم کرده باشین تمام اینها در مسلک سیاسیشون هم با هم هماهنگ هستن و نانا هم حق داره میاد و به اینها میتوپه چون دارن مافیایی عمل میکنن و رذیلانه . کافیه یکی از اینها مطلبی بنویسه و باقی دار و دسته همون مطلب رو تیتر یک میکنن و توی بوق و کرنا ! علت اینکه از روز اول هم از اینها متنفر بودم و ازشون خودمو جدا کردم همین نکته بود ! خورشید به چه حقی میاد و میگه فلان کس باید در رابطه ش با فلان شخص اینطور رفتار کنه ! بگو آخه پوفیوز تو که 5 ساله داری وبلاگ مینویسی و از حقوق زنان دفاع میکنی ارواح عمه ت , به چه حقی میایی برای دیگران خط مشی تعیین میکنی ؟ ای ..دم به این دفاع کردنت که ..ز و به شقیقه پیوند میزنی و سر آخر هم کاری میکنی که زنها محکوم میشن ! زنها رو تیر میکنین برن شعار بدن بدون هماهنگی و داشتن رهبری و انسجام و بعد که کتک خوردن و زندانی شدن میشینین کاسه چه کنم دست میگیرین و اشک تمساح میریزین ؟ بیشرف تر از شماها هم کسی هست ؟ که فقط برای مطرح کردن خودتون جنبش رهایی زن راه می اندازین و با زندگی زنان و دختران ایرانی بازی میکنین ؟ نشستی جای راحت و میگی لنگش کن ؟ ا
گه خیلی زنان ایرانی رو دوست داری چرا رفتی ؟ چرا نموندی و مبارزه نکردی ؟ ترسیدی بترشی ؟ تو عرضه داشتی همین کارها رو توی ایران میکردی و جلوی این جلادا سینه سپرمیکردی نه اینکه طرف بگیرت ببرت پشت پارک و تا ازت چند تا سوال کنه بزنی زیر گریه و صد تا شماره بدی به این و اون تا بیان پیگیرت بشن ! یا اون زنک آفتابه پلاستیکی " مهشید " که فقط چسبیده به همجنسگرایان و حقوق عره اوره ها و اونها رو داره وصل میکنه به موضوع زنان ایرانی و بدتر آبروی همه زنها رو میبره و کاری میکنه که اون چس مثقال اعتباری هم که داریم رو از دست بدیم ! بجای اینکه بیایین درک کنین بین فرهنگ غرب و تمدن غرب و روالی که در غرب در جریانه با روال ایران چند سال نوری فاصله ست , نیایین بدتر همه چیزو خراب کنین . خود تو روز اول یادت رفته چه اراجیفی مینوشتی و از سینه هات و دست زدن به آلت پسرها و ... داد سخن میدادی و یهو برای ما شدی مادر روحانی و امام زاده ؟ تا جاییکه ما میدونیم معمولن اونهایی که از ایران کوچ میکنن یهو پاستوریزه میشن و دچار خود باختگی میشن ! هیچ کس تو رو نشناسه که من یکی سابقه تک تک شما حروم زاده ها رو دارم ! تا هم به خانم 2 کلمه حرف حساب میزنن , سرشو میکنه زیر برف و آبغوره و کاسه چه کنم و کولی بازی و قهر بازی ... اگه نانا از نظر تو دلقک وبلاگستانه از نظر من تو خنگ ترین و کودن ترین و مشنگ ترین و دو رو ترین و پست ترین آدم وبلاگستان هستی ! جاسوس و این حرفها هم پیشکش خودت و اعضای مافیاییت ! کسی که از یه طرف میگه همه باید آزادی فردی داشته باشن و در کمال پر رویی و رذالت میاد حرف خودشو نفی میکنه و تف سربالا می اندازه , به درد لای جرز دیوار مسجد میخوره ! از قدیم هم گفتن یه سوزن به خودت بزن یه جوالدوز به دیگران . تو به چه حقی میایی میگی زیتون دو روئه ؟ در صورتیکه خودت هزار چهره ای ؟؟؟؟؟ بی اراده بدبخت الینه شده !

فغان ز ابلهی اين خران بی دم و گوش
که جمله شيخ تراش آمدند و شيخ فروش
شوند هر دو سه روزی مريد نادانی
تهی ز دين و خرد ؛ خالی از بصيرت و هوش