فرض را بر این میگذاریم که میخواهیم در انتخابات پیش رو شرکت کنیم
و به عنوان یک انسان عقل گرا تصمیم داریم
بر اساس عقل و خرد شرکت کردن یا تحریم انتخابات را بررسی کنیم.
اولین سوالی که در ذهن ما نقش میبندد این است که آیا شرکت در چنین انتخاباتی ما را به اهداف مان نزدیک تر خواهد کرد یا نه. آیا شرکت در چنین انتخاباتی، تغییر عمدهای در زندگی ما بعنوان یک شهروند ایرانی اتفاق خواهد افتاد یا نه؟ اگر از شعبده بازی رد صلاحیتها و بازیهای جناحی این رژیم چشم پوشی کنیم و نگاهی به کل رژیم بیندازیم به روشنی راه خود را پیدا خواهیم کرد. از روزهای بوجود آمدن این "حکومت ظلم"، هدف اصلی اوباش حکومتی تنها پر کردن جیب خود و کسب قدرت بوده و نه هیچ چیز دیگر. اینها حتی برای منافع کوتاه مدت خود حاضرند منافع استراتژیک و بلند مدت خود را هم به خطر بیندازند، منافع ملت بیچاره ایران که جای خود دارد.
بخاطر بیاورید بعد از اینکه در سال 76 خاتمی با حمایت کم نظیر مردم از همه جا رانده شده، بالاترین پست قدرت را بعد از خامنهای در اختیار گرفت. پس از این پیروزی آقایان اصلاح طلب همه قول و قرارهای خود را فراموش کردند و در همه زمینهها بجای تکیه بر ملت، دست بوس رهبر شدند و هیچ قدم مثبتی در پاسخ گویی به خواست ملت بر نداشتند و هرگاه هم که ملت سعی کرد از خاتمی در رابطه با کوتاهیهای او پاسخ بخواهد او و همراهانش، با مکر و حیله دلیل آوردند که مجلس سد راه دولت خاتمی است و مجلس نمیگذارد خاتمی قولهای داده شده را عملی کند.
ملت باز برای اینکه حجت را بر این شیادان تمام کند در انتخابات مجلس ششم رای اعتماد مجددی به این شیادان داد تا با در دست داشتن مجلس و دولت بتوانند اهدافی را که به ملت قول داده بودند عملی کنند. بعد از این دو انتخابات دیگر اسهال طلبها هیچ بهانهای برای کوتاهی نداشتند، چه هم دولت و هم مجلس را در اختیار داشتند. ملت نجیب ایران حتی برای اینکه شبههای در بین نباشد، برای بار سوم به پای صندوقهای رای رفت و مجددا برای بار دوم خاتمی ملعون را به ریاست جمهوری رساند. چه اتفاقی افتاد؟
آیا برای نمونه هم که شده حتی یک لایحه قانونی به تصویب رساندند تا بتواند نشان دهند که در اجرای عهدی که با رای دهندگان بسته بودند صداقت دارند؟
آیا فراموش کردهاید "حکم حکومتی" را که کروبی در مجلس قرائت و از تصویب قانون مطبوعات جلوگیری کرد؟
آیا همین اسهال طلبان نبودند که چیزی را بنام "حکم حکومتی" اختراع کردند؟ آیا در قانون اساسی چیزی بنام "حکم حکومتی" وجود دارد؟ آیا این عمل آنها تخطی از قانون اساسی نبود؟ آیا اگر نماینده مجلس از قانون اساسی تخطی کند، حق دارد مجددا خود را لایق نشستن بر صندلی مجلس بداند؟
آیا اگر ملت مجددا به پای صندوقهای رای برود، دوباره همان بازیهای گذشته تکرار نخواهد شد؟
این گروهی را که بررسی کردم، گروهی است که مدعی است مردم گرا ست و میخواهد مشروعیت خود را از مردم اخذ کند! آن گروه دیگر که به اقتدار گرا معروف شدهاند که وضع شان مشخص است. آنها که بی پروا میگویند و هزار بار تکرار میکنند که فدائی رهبراند و به مشروعیت مردمی وقعی نمیگذارند و در مواقع ضروری هم به پابوس رهبر میروند. تازه مگر همین جناح نیست که امروز تمام ارگانهای قدرت را در دستان بی کفایت خود دارد؟
امروز به وضوح میبینیم که نه اقتدار گرا و نه به قول خودشان اصلاح طلب، هیچ کدام قادر نیستند کوچک ترین مشکلات مملکت را برطرف کنند. خوب پس با این اوصاف، چرا ملت باید مجددا و برای بیستمین و یا سیمین بار پای صندوقهای رای برود و مهر تایید بر این بی خردیها بزند؟
مگر در زبان فارسی ظربالمثلی نداریم که میگوید "پای خر تنها دوبار در یک سوراخ میرود" و بار سوم حتی خر هم آگاه میشود و دیگر پایش را در همان سوراخ نمیکند. پس باید بپذیریم، آنهایی که برای بیستمین یا سییمین بار پایشان در یک سوراخ میرود را نمیتوان حتی در حد خر دانست، انسان که جای خود دارد.