الفبای سیاست
یادداشتهای یک کارتن خواب
یادداشتهای یک کارتن خواب
قائد عظیم الشان ثانی و رهبر مسلمین جهان حضرت رهبر عالیقدر ، فیلسوف ، متفکر ،سخنور ، ادیب فرزانه ، ستاره شناس ، موسیقی دان ، یگانه دانشمند زمان فرموده بودند هر کس از مذاکره با آمریکا سخن بمیان آورد یا الفبای سیاست را نمیداند یا بی غیرت است اگر شما هم مانند این بنده ناچیز الفبای سیاست را نمی دانید کافیست در سیر تحولات سه دهه اخیر جمهوری محترم اسلامی اندکی تامل فرمایید تا شمه ای از الفبای سیاست دستگیرتان شود
سیاست مترادف با تودهنی
در سال پنجاه و هفت رهبرراحل در حالی که در زیر درخت سیب معروف در نوفل لوشاتو از آزادی بیان و نفی استبداد سخن میراندند لیکن بطور همزمان در مذاکره با رمزی کلارک دادستان سابق آمریکا از حزب دموکرات و نماینده جیمی کارتر متعهد میشدند که پس از بدست گرفتن قدرت درحفظ منافع غرب بطور تام و کمال کوشا خواهند بود حضرت ایشان پس از اینکه از پلکان هواپیمای دربستی ایرفرانس در فرودگاه مهرآباد نزول اجلال فرموده و قدم مبارکشان را بر خاک وطن نهادند فرمودند " من دولت تعیین میکنم من توی دهن این دولت میزنم"
این جمله که با فصاحت و بلاغت خاصی ادا شده بود بمحض خارج شدن از دهان مبارک ایشان مثل بمب در سراسر مملکت ترکید و رعایای کشور پادشاهی که هنوزتبدیل به امت نشده بودند با خوش حالی و سرور دریافتند که قائد عظیم الشان بقول مشهور اند (آخر) سیاست است و سیاست همان تودهنی زدن است
سیاست مترادف با اعدام
قائد عظیم الشان راحل در فردای بیست و دوم بهمن فرمان اعدام طاغوتیان و عمال نظام سابق را صادر فرمودند ودر طرفه العین عمال و دست اندرکاران نظام سابق به سریعترین شکل ممکن اعدام که همانا شیوه مدرن و پیشرفته تیرباران است اعدام گردیدند و این اعدامهای بدون محاکمه در نهایت شوربختی از طرف روشنفکران پیشرو و مترقی آنزمان مورد تایید قرار گرفت بطوریکه یکی از سردمداران جریان روشنفکری آن دوران یعنی جناب علی اصغر حاج سیدجوادی به تقلید از روبسپیر مرحوم در مقاله ای خواستارسرعت بخشیدن به این اعدامهای بدون محاکمه شد و ملت به پا خواسته و از بند رسته دریافتند که سیاست درست یعنی اعدام کردن بدون محاکمه
سیاست مترادف با تحمیق مردم
در اولین روزهای پس از سرنگونی نظام مبتنی بر خشم ( خدا،شاه ،میهن) روحانیت مرتجع که بخوبی از ضعف و ناتوانی خویش در اعمال حاکمیت دینی بر جامعه آگاه بود تعدادی فکل کراواتی ملی مذهبی و روشنفکران بی مایه و دستمال بدست را علم کرد و با حمایت توده ای های محترم میم لام (مارکسیست لنینیست) یک کارناوال شادی براه انداخت و در زمانی که بنی صدر داشت در باب مضرات بی حجابی سخن سرایی میکرد آخوندیسم در پشت صحنه سرگرم سازماندهی و عضو گیری شد بنحوی که از ساواکی نادم گرفته تا همافر تازه مسلمان شده و عرق خور توبه کرده و پاانداز بی کار شده همگی در زیر چتر حزب جمهوری اسلامی جمع شدند در این برهه سیاست مترادف بود با تحمیق ملت انقلابی با قصه های خاله زنکی از روابط خصوصی درون دربار شاهنشاهی همراه با چاپ مقالات وزین علمی سیاسی ایدئولوژیک اما ناگفته نماند بازار چاپ کتابهای سانسور شده در نظام سابق بهمراه نمایش فیلمهایی
از قبیل رزم ناو پوتمکین و پداگوژیکی چنان سر جوانها را گرم کرده بود که صدای هشدار مسن ترها را نمی شنیدند .
سیاست مترادف با چماق
در این میانه نیروهای پیشرو جامعه مانند دانشجویان و روشنفکران و کارگران صنعت نفت که موتور محرکه مبارزه بر علیه سیستم خشم ( خدا،شاه ،میهن) بودند و صرفا از برای آزادی و دموکراسی و نه برای قدرت و مقام قیام کرده بودند ولی در عوض با یک دولت موقت بی عرضه و نیروهای رشد یابنده مرتجع روبرو شده بودند به همراه احزاب و جریانهای سیاسی در کردستان و سایر نقاط اندک اندک درمی یافتند کلاه گشادی به سرشان رفته و به جای کبوتر صلح و آزادی هلکوپترهای شیرودی دارند مردم را بمباران میکنند زبان به اعتراض گشودند اما ارتجاع هم برای مرعوب کردن آنها گروه های فشار را سازماندهی و مسلح کرده و خیابانها را به عرصه ترکتازی چماق داران و دشت و دمن و کوه و بیابان را به جولانگاه جاشها و مزدوران تبدیل کرد ، چماق دارانی که در شهرها مردم را سرکوب میکردند در آنزمان به تبعیت از حوادث لبنان فالانژ نامیده میشدند شعار محوری این اراذل و اوباش که همان شعار معروف حزب فقط حزب الله بود گوش فلک را پر کرده و عامه مردم بفراست دریافتند که سیاست یعنی چماق ولی از آنجا که سازماندهی لازم و آگاهی کافی بمنظور مقابله با این گروه ها را نداشتند فقط نظاره گر قدرت نمایی فالانژها در خیابانها بودند لیکن در کردستان به سبب بافت سیاسی نظامی منطقه مقاومت مسلحانه آغاز شده بود .
سیاست مترادف با گروگانگیری
در این اوضاع و احوال تنها عرصه ای که ارتجاع نتوانست در آن ازنیروهای مترقی پیشی گیرد همانا عرصه مبارزه با امپریالیسم و سرمایه داری جهانی بود اکثریت قریب به اتفاق مردم آخوندها را حامی و جیره خوار سرمایه داران میدانستند اصطلاح آخوند انگلیسی از دیرباز در فرهنگ مردم کوچه و بازار نهادینه شده بود ولی آخوندیسم که سودای حکومت مطلقه در سر داشت در این عرصه هم حریف را شکست داد و با یک میزانسن و صحنه سازی دقیق لانه جاسوسی آمریکا یعنی نماینده و سردمدار امپریالیسم را اشغال کرد و حریف را به کل خلع سلاح و منکوب نمود حزب محترم توده یعنی حزب تزازنوین طبقه کارگر و شریک جدیدش طیف اکثریت فرخ نگهدار در بوق و کرنا دمیدند که چه نشسته اید نظام ضد آمپریالیسم آخوندی همانی است که ما میخواستیم و راه رشد غیرسرمایه داری از خشتک تنبان حزب جمهوری اسلامی میگذرد.
سیاست مترادف با بی غیرتی و وطن فروشی
در باب آزادی گروگانهای آمریکایی ، جنگ خانمان سوز هشت ساله و پذیرش خفت بار قطعنامه پانصدونودهشت ، صدور فتوای قتل سلمان رشدی ، دوران سازندگی و ظهور خردجالی بنام سید خندان ، سیرک جهانی رفراندوم ، غنی سازی اورانیوم و پیدایش حلقه مفقوده داروین و هاله نور در مجمع عمومی سازمان ملل سخن بسیار است اما باید به یک نکته مهم که همانا سیاست دروغ و نعل وارونه زدن و پشت هم اندازی در مذاکرات و سیاست خارجی است اشاره نمود همانگونه که میدانیم از ابتدای شروع جنگ ضدبشری عراق و ایران سازمان ملل متحد که در اصل باید حافظ و ناشر صلح در جهان باشد در عوض چسناله های نماینده آخوندها در سازمان ملل یعنی جناب دکتر منصور فرهنگ فعلی یک شیشکی محکم حواله نمود و در حالی که ارتش تا به دندان مسلح حزب سوسیالیست بعث عراق بمنظور پاکسازی مناطق عربستان از لوث وجود مجوسان فارس گروه گروه عربهای بی گناه خفاجیه و محمره را دم توپ میگذاشت شورای امنیت سازمان ملل متحد به ابراز نگرانی از بخطرافتادن صلح در منطقه بسنده میکرد و شیخ صباح السالم صباح امیرکویت بهمرا ه شیخ جابربن سلطان آل نهیان رییس امارت متحده عربی گونی گونی پول به سردارقادسیه هبه میکردند و دولت فرانسه هم هواپیماهای سوپراتاندار و موشکهای اگزوسه را بصورت اجاره در اختیار عراق قرار میدادند و یگانه پایگاه محرومین جهان یعنی دولت اتحاد جماهیرشوروی سوسیالیستی بمب و موشک به عراق میداد سیاست مشعشعانه جمهوری اسلامی دست به یک حرکت محیرالعقول زد و ضمن پذیرایی از مک فارلین مشاور امنیت ملی ریگان در هتل آزادی تهران بنا به گفته سردار سازندگی هیئت آمریکایی را تخلیه اطلاعاتی نمود ( درست مثل امروز که آقای کاظمی قمی سفیرآمریکا در بغداد را تخلیه اطلاعاتی میکند ) لیکن مسئله لو رفت و کوس رسوایی مذاکره پنهانی با آمریکا نواخته شد و افتضاح ایرانگیت نقشه های آخوندها را نقش بر آب کرد اما این روزها که مسئله اتمی وبال گردن آخوندها شده نظام الهی و امام زمانی که مستحضر به حمایت میلیونها مسلمان در کره ارض می باشد با نهایت خفت و خواری مثل سگ کتک خورده پای میز مذاکره با شیطان بزرگ چمباتمه زده و تضمین امنیتی را گدایی میکند اما غافل از اینکه دیس یو ویل دای ایزنات دت یو ویل دای ( یعنی این تو بمیری دیگر آن تو بمیری نیست) و دستش. برای شیطان بزرگ رو شده اما هنوز دارد عروتیز میکند و هر چند در برابر زور خارجی موش است بی غیرتی را به حد اعلا رسانده و در قبال دخترکان معصوم وطنمان ادای شیران قوی پنجه را در می آورد