حواندن این مطلب به شدت به افراد زیر 21 سال توصیه می شود!
ایمان و امان به سرعت برق می رفت که مومنین رسیدند...!
جایتان خالی ریختند و هرچه دیش و ال ان بی و سیم و کابل بود جمع کردند و بردند...! بهتر...ماهواره ها هم ماهواره های قدیم...وقتی تمام کانالهای پولی و کارتی قفل باشد و نشود بازش کرد همان بهتر که جمعش کنند...
دوره ماهواره بازی ما هم به سر رسیده بود...من معتقدم خیلی چیزها دوره های خاص خودشان را دارند که باید سپری شوند...یادم است آن روز اولی که اینترنت به خانه من آمد سر و ته م را می زنید یک دست به کیبورد و یک دست به خشتک مشغول سرچ و بالا و پایین کردن سایتهای سکسی بودم...برای منی که تا آن روز همچین چیزهایی ولو در خواب هم ندیده بودم دیدن یک زن با بیکینی در کنار دریا آنقدر نفس گیر و هیجان انگیز بود که گاه همانجا پای مونیتور از حال می رفتم...! به مرور که بیشتر خم و چم اینترنت دستم آمد با دیدن عکسهای زنان و مناظر سکسی تر، دیدن عکسهای کنار دریایی جاذبه اش را برایم از دست داد و کاملا عادی شد و بعد از گذشت مدتی دیگر دیدن اندام لخت زنها هم برایم عادی شده بود و بیشتر پوزیشن ها و رفتارها برایم جذابیت داشت تا حالتها و فیگور ها...!یعنی گاه تصویر زنی در لباس که در شرایط سکسی خاصی قرار دارد برای من بسیار هیجان انگیز تر از دیدن تصویر زن برهنه ای بود که فرضا صرفا به دوربین عکاسی زل زده بود...!
اینجاست که فلان شیخ پشم الدین حتی با شنیدن صدای زنها نیز تحریک می شود و فتوا می دهد که چون صدای زنها تحریک کننده است باید موقع حرف زدن از پشت در با نامحرم یک انگشتشان را کنج لپ شان بتپانند و حرف بزنند و فلان شیخ دیگر فتوا می دهد که دیدن روی زنان از مصادیق بارز تحریک کنندگی ست و زنها باید با روبنده بیرون بیایند و دیگری که نسبت به این دو کمی دنیا دیده تر است صرفا موها را تحریک کننده می داند و به پوشاندن موها امر میکند و همینطور بگیرید و بیایید تا برسید به خودتان که خیلی از شما بی برو برگرد اگر دختری را در خیابان ببینید که مانتوی کوتاه یا چسبان پوشیده یا یک وجب از بالای قوزک پایش معلوم است آب از لک و لوچه تان سرازیر می شود...!
همین دختر در چند کشور آن سو تر با سوتین می گردد و تا بیخ رانش نیز معلوم است و کسی چپ نگاهش نمیکند...فرق یک جامعه اسلامی با یک جامعه غیر اسلامی چیست؟ در کدام جامعه زن بیشتر امنیت و آسایش دارد؟
یک زمانی بود که من هشت ساعت در روز در سایتهای سکسی پرسه می زدم...امروز شاید هفته ای یکبار هم به صرافت این نیفتم که به فلان سایت جدیدی که فلان دوستم معرفی کرده است سری بزنم...حقیقت این است که من این مراحل را پشت سر گذاشته ام...یکبار از این درخت بالا رفتم و آنقدر از میوه های رنگارنگش خوردم که امروز دیگر به صرافت بالا رفتن از این درخت نمی افتم...ناراحت نیستم و احساس شرمندگی هم نمیکنم...اقتضای سنم بود...
در کشورهای غربی همه چیز از همان ابتدا مطرح می شود...جاذبه های سکسی همیشه وجود دارد اما در کشورهای پیشرفته اخلاق و عادات سکسی مردم (مردها) در جهتی هدایت و تربیت می شود که نقطه تحریک آن نه دیدن مو یا حتی اندام زنان که رفتارهای سکسی آنان باشد...در ایران اگر سر زده به خانه ای وارد شدی و دختر صاحبخانه ندانسته لخت از حمام خارج شد این منظره به عنوان سکسی ترین اتفاق زندگی ات در حافظه ات ضبط می شود و اگر موقعیت را مناسب ببینی حتی شاید بخواهی به هر نحوی او را در آن شرایط به چنگ بیاوری و از او کامجویی کنی... اما در مملکتی که عادات سکسی مردم در جهت صحیح هدایت شده باشد چنین منظره ای نه تنها جنبه ی تحریک کنندگی ندارد که شاید تنها به عنوان یک اتفاق غیر منتظره و یا حتی خنده دار قابل رفع و رجوع و بعدها یاد آوری باشد...
آنجا نقطه آغاز تحریک برای مردان وقتی ست که زنی به هر نحوی خواهان تحریک کردن و یا داشتن رابطه با آنها باشد و اینجا نقطه تحریک برای مردها وقتی ست که به هر نحوی یا صدای زنی را بشنفند یا موی زنی را ببینند و یا طرحی از اندامش را...!!
این است که آن مردی که شبها به نایت کلاپ می رود و پول میدهد و شوی استرپ تیز نگاه میکند این نمایش برایش جنبه هیجان انگیز و اروتیک دارد و همان مرد روز بعدش که به کنار دریا می رود با دیدن زنهایی که برهنه حمام آفتاب می گیرند دچار احساسات شب قبل نمی شود...!آنجا اوکی را که از زن بگیرند و یا رفتارهای سکسی زن را ببینند تازه خون به صورت و جاهای دیگرشان می دود و اینجا به محض اینکه زن را ببینند...! میخواهد این زن همکلاسی اش باشد یا مشتری مغازه اش یا همکارش یا هر چیز دیگری...فقط کافیست زن باشد تا بسته به ظرفیت آقایان با صدای خود یا با دو تار موی خود یا با طرز پوشش خود یا حتی موقعیت خود (اینکه در محلی با او تنها شود یا در ماشین کنار دستش بنشیند و...) او را دچار غلیانات جنسی کند...
واقعا در کدام جامعه زن از امنیت برخوردار است؟در کدام جامعه برای زن هویت و ارزش بیشتری قائل هستند؟ در ایران که زن تنها راهکار حفظ امنیتش و اینکه هدف رفتارها و مزاحمتهای جنسی قرار نگیرد این است که خود را در لا به لای مشتی پارچه مشکی بپوشاند و هرجا که می رود چهار دنگ حواسش را جمع کند که یک وقت با مردی در محیط در بسته ای تنها نماند و در اتومبیل چگونه بنشیند که مردی کنار دستش سوار نشود و با چه تن صدایی حرف بزند که برای دیگران تحریک کننده نباشد و... و یا در کشورهایی که زن در آن قبل از اینکه زن باشد یک انسان است که اختیار طرز حرف زدن و پوشش و همه چیزش با خودش است بدون اینکه نگران باشد کسی مزاحمتی برایش ایجاد می کند...؟
به خدا دیگر در بین حیوانات هم چنین چیزهایی منسوخ شده و حیوان ماده تا رفتارهای تولید مثلی نشان ندهد حیوان نر را بر نمی انگیزد...
خلاصه کلام...بروید فیلم سکسی ببینید...بروید روزی پنجاه تا عکس پورنو نگاه کنید...داستانهای سکسی بخوانید...هروقت دیدید که چیزی دلتان را زد سریع به سراغ چیزهای جدید بروید...از همان مایو و بیکینی شروع کنید... فوقش به فتیشیسم ختم می شود...! نترسید... ندانستن است که ترس دارد...به مرور سلیقه سکسی تان دستتان می آید... هیچ تابویی وجود ندارد...تخیلتان را قوی کنید...باور کنید بدن زنها آنقدرها هم که فکر میکنید چیز حیرت انگیز و خارق العاده ایی نیست...همه ی زنها مثل هم هستند...یکیشان را ببینید انگار همه شان را دیده اید...فقط سایزها کمی تفاوت میکند...از من بشنفید...یک زن به عنوان یک زن چیز زیادی برای عرضه کردن ندارد...ولی به عنوان یک انسان شاید داشته باشد!
جایتان خالی ریختند و هرچه دیش و ال ان بی و سیم و کابل بود جمع کردند و بردند...! بهتر...ماهواره ها هم ماهواره های قدیم...وقتی تمام کانالهای پولی و کارتی قفل باشد و نشود بازش کرد همان بهتر که جمعش کنند...
دوره ماهواره بازی ما هم به سر رسیده بود...من معتقدم خیلی چیزها دوره های خاص خودشان را دارند که باید سپری شوند...یادم است آن روز اولی که اینترنت به خانه من آمد سر و ته م را می زنید یک دست به کیبورد و یک دست به خشتک مشغول سرچ و بالا و پایین کردن سایتهای سکسی بودم...برای منی که تا آن روز همچین چیزهایی ولو در خواب هم ندیده بودم دیدن یک زن با بیکینی در کنار دریا آنقدر نفس گیر و هیجان انگیز بود که گاه همانجا پای مونیتور از حال می رفتم...! به مرور که بیشتر خم و چم اینترنت دستم آمد با دیدن عکسهای زنان و مناظر سکسی تر، دیدن عکسهای کنار دریایی جاذبه اش را برایم از دست داد و کاملا عادی شد و بعد از گذشت مدتی دیگر دیدن اندام لخت زنها هم برایم عادی شده بود و بیشتر پوزیشن ها و رفتارها برایم جذابیت داشت تا حالتها و فیگور ها...!یعنی گاه تصویر زنی در لباس که در شرایط سکسی خاصی قرار دارد برای من بسیار هیجان انگیز تر از دیدن تصویر زن برهنه ای بود که فرضا صرفا به دوربین عکاسی زل زده بود...!
اینجاست که فلان شیخ پشم الدین حتی با شنیدن صدای زنها نیز تحریک می شود و فتوا می دهد که چون صدای زنها تحریک کننده است باید موقع حرف زدن از پشت در با نامحرم یک انگشتشان را کنج لپ شان بتپانند و حرف بزنند و فلان شیخ دیگر فتوا می دهد که دیدن روی زنان از مصادیق بارز تحریک کنندگی ست و زنها باید با روبنده بیرون بیایند و دیگری که نسبت به این دو کمی دنیا دیده تر است صرفا موها را تحریک کننده می داند و به پوشاندن موها امر میکند و همینطور بگیرید و بیایید تا برسید به خودتان که خیلی از شما بی برو برگرد اگر دختری را در خیابان ببینید که مانتوی کوتاه یا چسبان پوشیده یا یک وجب از بالای قوزک پایش معلوم است آب از لک و لوچه تان سرازیر می شود...!
همین دختر در چند کشور آن سو تر با سوتین می گردد و تا بیخ رانش نیز معلوم است و کسی چپ نگاهش نمیکند...فرق یک جامعه اسلامی با یک جامعه غیر اسلامی چیست؟ در کدام جامعه زن بیشتر امنیت و آسایش دارد؟
یک زمانی بود که من هشت ساعت در روز در سایتهای سکسی پرسه می زدم...امروز شاید هفته ای یکبار هم به صرافت این نیفتم که به فلان سایت جدیدی که فلان دوستم معرفی کرده است سری بزنم...حقیقت این است که من این مراحل را پشت سر گذاشته ام...یکبار از این درخت بالا رفتم و آنقدر از میوه های رنگارنگش خوردم که امروز دیگر به صرافت بالا رفتن از این درخت نمی افتم...ناراحت نیستم و احساس شرمندگی هم نمیکنم...اقتضای سنم بود...
در کشورهای غربی همه چیز از همان ابتدا مطرح می شود...جاذبه های سکسی همیشه وجود دارد اما در کشورهای پیشرفته اخلاق و عادات سکسی مردم (مردها) در جهتی هدایت و تربیت می شود که نقطه تحریک آن نه دیدن مو یا حتی اندام زنان که رفتارهای سکسی آنان باشد...در ایران اگر سر زده به خانه ای وارد شدی و دختر صاحبخانه ندانسته لخت از حمام خارج شد این منظره به عنوان سکسی ترین اتفاق زندگی ات در حافظه ات ضبط می شود و اگر موقعیت را مناسب ببینی حتی شاید بخواهی به هر نحوی او را در آن شرایط به چنگ بیاوری و از او کامجویی کنی... اما در مملکتی که عادات سکسی مردم در جهت صحیح هدایت شده باشد چنین منظره ای نه تنها جنبه ی تحریک کنندگی ندارد که شاید تنها به عنوان یک اتفاق غیر منتظره و یا حتی خنده دار قابل رفع و رجوع و بعدها یاد آوری باشد...
آنجا نقطه آغاز تحریک برای مردان وقتی ست که زنی به هر نحوی خواهان تحریک کردن و یا داشتن رابطه با آنها باشد و اینجا نقطه تحریک برای مردها وقتی ست که به هر نحوی یا صدای زنی را بشنفند یا موی زنی را ببینند و یا طرحی از اندامش را...!!
این است که آن مردی که شبها به نایت کلاپ می رود و پول میدهد و شوی استرپ تیز نگاه میکند این نمایش برایش جنبه هیجان انگیز و اروتیک دارد و همان مرد روز بعدش که به کنار دریا می رود با دیدن زنهایی که برهنه حمام آفتاب می گیرند دچار احساسات شب قبل نمی شود...!آنجا اوکی را که از زن بگیرند و یا رفتارهای سکسی زن را ببینند تازه خون به صورت و جاهای دیگرشان می دود و اینجا به محض اینکه زن را ببینند...! میخواهد این زن همکلاسی اش باشد یا مشتری مغازه اش یا همکارش یا هر چیز دیگری...فقط کافیست زن باشد تا بسته به ظرفیت آقایان با صدای خود یا با دو تار موی خود یا با طرز پوشش خود یا حتی موقعیت خود (اینکه در محلی با او تنها شود یا در ماشین کنار دستش بنشیند و...) او را دچار غلیانات جنسی کند...
واقعا در کدام جامعه زن از امنیت برخوردار است؟در کدام جامعه برای زن هویت و ارزش بیشتری قائل هستند؟ در ایران که زن تنها راهکار حفظ امنیتش و اینکه هدف رفتارها و مزاحمتهای جنسی قرار نگیرد این است که خود را در لا به لای مشتی پارچه مشکی بپوشاند و هرجا که می رود چهار دنگ حواسش را جمع کند که یک وقت با مردی در محیط در بسته ای تنها نماند و در اتومبیل چگونه بنشیند که مردی کنار دستش سوار نشود و با چه تن صدایی حرف بزند که برای دیگران تحریک کننده نباشد و... و یا در کشورهایی که زن در آن قبل از اینکه زن باشد یک انسان است که اختیار طرز حرف زدن و پوشش و همه چیزش با خودش است بدون اینکه نگران باشد کسی مزاحمتی برایش ایجاد می کند...؟
به خدا دیگر در بین حیوانات هم چنین چیزهایی منسوخ شده و حیوان ماده تا رفتارهای تولید مثلی نشان ندهد حیوان نر را بر نمی انگیزد...
خلاصه کلام...بروید فیلم سکسی ببینید...بروید روزی پنجاه تا عکس پورنو نگاه کنید...داستانهای سکسی بخوانید...هروقت دیدید که چیزی دلتان را زد سریع به سراغ چیزهای جدید بروید...از همان مایو و بیکینی شروع کنید... فوقش به فتیشیسم ختم می شود...! نترسید... ندانستن است که ترس دارد...به مرور سلیقه سکسی تان دستتان می آید... هیچ تابویی وجود ندارد...تخیلتان را قوی کنید...باور کنید بدن زنها آنقدرها هم که فکر میکنید چیز حیرت انگیز و خارق العاده ایی نیست...همه ی زنها مثل هم هستند...یکیشان را ببینید انگار همه شان را دیده اید...فقط سایزها کمی تفاوت میکند...از من بشنفید...یک زن به عنوان یک زن چیز زیادی برای عرضه کردن ندارد...ولی به عنوان یک انسان شاید داشته باشد!