Saturday, September 09, 2006

.وبلاگ وبلاگ گردی


هدایت تحمیلی(۱)


هدایت تحمیلی یعنی شما کودک دلبندتان که از جان برای‌تان عزیزتر است و بزرگ‌ترین نگرانی‌تان آینده‌ی اوست، به مدرسه می‌فرستید. مدرسه‌ای که بزرگ‌ترین ارزش در آن سکوت و سر‌به‌زیری است و بی‌ربط‌ترین کارها خلاقیت و پروش اعتماد‌به‌نفس. مدرسه‌ای که از روز اول عقاید حاکم را عقاید حاکم می‌سازد و تفسیرهای هدایت‌شده به کودک شما هجوم‌می‌آورند.

اگر نگاهی به محتوای کتاب‌های درسی بکنید منظورم را متوجه می‌شوید. در ادبیات فارسی گزینش اشعار به‌گونه‌ای است که محصلان ادبیات فارسی را که جوانی شوخ و شنگ اما دنیادیده است به‌شکل زاهد پیرمرد بداخلاق نصیحت‌‌گری بیابند. بچه‌ی شما می‌آموزد که
در تاریخ کشورمان تنها دو اتفاق مثبت وجود‌دارد:

حمله اعراب و انقلاب ۵۷ !


آخوندها ، حتی اگر هم‌دیگر را تکفیر‌کرده‌باشند، همگی خوبند و روشن‌فکران، غرب‌زده و نادان. درس عربی از اول راهنمایی شروع می‌شود و تا دوره‌ی پیش‌دانشگاهی، کنکور و حتی دانشگاه برای همه‌ی رشته‌ها ادامه‌می‌یابد و ریزترین قواعد معتلات را بایستی کودک شما به‌خوبی بداند. تاریخ اسلام در دبستان، راهنمایی و دبیرستان تکرار می‌شود و اگر چه تاریخ ایران از دروس عمومی دانشگاه‌ها نیست اما تاریخ اعراب البته هست!

معلم پرورشی در مدرسه به کودک‌تان احادیث و روایات می‌آموزد و البته مواظب رفتار و گفتار دانش‌آموزان و دیگر معلمان نیز هست.

ظهرها بساط نمازجماعت برپاست و تأثیرش در نمره‌ی انضباط غیرقابل چشم‌پوشی! مدیر و ناظم نقش فرمانده‌ی ارتش را دارند و هدف‌شان سرکوب هر اندیشه‌ی بلندپرواز و هر‌گونه ساختار‌شکنی است. تازه این‌ها همه وقتی است که کودک شما پسر باشد و گر نه خدا به دادش برسد! ۱۲سال پادگانی آکنده از هدایت تحمیلی.

اگر فقط به خاطر این‌که عزیزترین موجود زندگی‌تان- که یا به‌دنیا آمده یا روزی به‌دنیا خواهد‌آمد- قشنگ‌ترین روزهای عمرش را در این پادگان/حوزه نگذراند از این مملکت برو ید، به‌نظر من حق‌دارید!