Friday, February 24, 2006

وبلاگ زن ایرانی

یک آدمی از مطلبی که من از بلاگ سیما شاخساری گذاشته بودم خیلی شاکی شده ... خلاصه اینکه به پدر و مادر و جد و آباد من فحش می ده...

جیگر! اگه پدر و مادر من با آدمهای دیگه رابطه جنسی داشته اند دمشون گرم. امیدوارم بهشون خوش گذشته باشه! اون چیزی که برای تو تابو هست برای من نیست. من به روابط جنسی به عنوان یک کار کثیف نگاه نمی کنم. چند نوع سکس ار لحاظ اخلاقی برایم قابل قبول نیست.

یکی رابطه جنسی بین کودکان با بزرگسالان یعنی بچه هایی که مورد تجاوز و سواستفاده جنسی توسط افراد بالای هجده سال قرار می گیرند (حالا می خواد این سواستفاده جنسی توسط عمه و عمو و دایی و بابا و مامان بچه باشه یا معلم و شیخ و کشیش و هرچه دیگر که اسم و شغل ان آدم بزرگ هست!

دوم خیانت به همسر (زن/شوهر/دوست پسر/دوست دختر/پارتنر زندگی)

و سوم هم بین انسان با حیوان... حالا می خواد رهبر ملی مذهبی ات امام خمینی هم از روابط بین خر و آدم در توضیح المسایلش نوشته باشد!) ...

و از تنها چیزی که متاسفم این هست که تو (و احتمالا اون چند تای دیگه هم خودتی که با اسامی مختلف می نویسی) خیلی مسلمونی که اینجوری برای اسلام خودکشی می کنی... همه رو از اسلام زده می کنی... اگه من به اسلام مدل تو اعتقاد داشتم باید تا حالا خودم رو چند باره حلق آویز می کردم!

----

مطلبی که از فرنگوپلیس گذاشته بودم

یعنی اصلاً "ما"یی هست که بطور خالص "ما" باشد ؟ یعنی آیا غرب یک معنا دارد؟ یعنیجهان مسلمان" در "غرب" نداریم؟ چه چیزی هست که هیبرید نباشد؟ خودمان را هم که بکشیم و از "ما" و "آنها" بگوییم، همه مان (ما و آنها با گیومه و بی گیومه) حرام زاده ایم. حالا شما بگرد دنبال خون خالص و "فرهنگ بکر"! حالا شما برو دنبال آسیب شناسی "ما مسلمانان."

http://zaneirani.blogspot.com/2006/02/blog-post_24.html