Monday, February 27, 2006

وبلاگ زن ایرانی

روزهایی که مزخرف زیاد می نویسم تو به خودت نگیر. به خوبیها و مثبتها فکر کن. به زیباییها... دنیای مهربانیها... به این فکر کن که شیما کلباسی که از سنگسار و اعدامهای خیابانی در ایران می نویسد مغزش معیوب هست و اصلا در ایران این اتفاقات نمی افتد. به سفرهای آتی ات به ایران و شاید هم بالعکس، به عشقبازیها، به نوازش حیوانات خانگی، به خوردن قرمه سبزی دست پخت مادربزرگت فکر کن. به جوانه های بهاری و چهارشنبه سوری و فال گوش ایستادنها و قاشق زنی... به مهمانیها و کنسرتها و خوشباوریها... به دیدارها و خنده ها و دل بی قراریها... و شب هنگام که خسته ای ... آهسته و آرام سرت را به روی بالش عطرآگین و یاسمن آغشته بگذار و بگذار که رویای صلح زیر پلکهای خوابیده ات بنشینند... صبح هم بیدار بشو و نان و عسل و کره ات را با چای داغ یا شیر سرد بخور... به آنهایی که دوست داری تلفن کن... صدایشان را بشنو... کتابهایت را روی میز بگذار و بخوان تا حرفه ای تر شوی و مدارکت را قاب کرده به دیوار بزنی... زندگی تو یعنی بدنت را کش و قوسی بدهی، برای خودت خمیازه بکشی و سیگاری چاق کنی... هنوز تا سنگسار و اعدام بعدی یک خواب دیگر غافلی!

مزخرف-نوشته های مرا... تو به خودت نگیر!

http://zaneirani.blogspot.com/2006/02/blog-post_27.html