ملا حسنی
بدآموزیهای نظام مقدس
نظام مقدس جمهوری اسلامی در طول سی سال گذشته لطمات جبران ناپذیری بر مبانی فرهنگی و اخلاقی جامعه ایرانی وارد کرده است که من بیم آن را دارم که با رفتن این آقایان٬ آثار این خرابیها چگونه از بین خواهد رفت؟
مثلا ببینید این نظام چگونه مدرک دکترا و تحصیلات عالی را مخدوش کرده که آدم گیج میشود چه کسی واقعا درس خوانده و تخصص و مهارت علمیاش را از طریق جهد و کوشش و مطالعه و تحقیقات بدست آورده یا خیر همینطوری الله بختکی و بنا به مصلحت نظام و پارتی بازی و حقه بازی یک مدرک تحصیلی جور کرده و خودشان را بعنوان مهندس و دکتر به مردم بدبخت قالب میکنند.
فرض کنید این نظام انشالله بزودی سقوط کند. واقعا چقدر طول میکشد تا این موضوع به جای اصلی خود برگردد و ذهنیت جامعه نسبت به دارندگان مدارک دانشگاهی اصلاح شود؟
من هروقت یاد دوران دانشجویی خودم میافتم که با چه مشقت و مرارتی تک تک واحدهای درسی را پاس کردم٬ آنوقت می شنوم که دیگران چقدر راحت از طریق زد و بندهای حکومتی٬ بدون اینکه یک ساعت سر کلاس بنشینند و درسی بخوانند انواع و اقسام دکترا را گرفته و با خود یدک میکشند بر حال و روز این ملت افسوس میخورم و بر مسببان این بیبند و باری لعنت ابدی نثار میکنم.
این یک نکته.
بدآموزی دیگری که این نظام از خود بجای گذاشته٬ ترویج فضولی در مسائل شخصی و بخصوص مساثل پایین تنهای افراد در جامعه است. هیچ جامعهای را نمیتوان یافت که به اندازه جامعه تحت تربیت نظام مقدس جمهوری اسلامی پایههای اخلاق در آن منهدم شده باشد بطوریکه فیلمهای عروسی مردم و صحنههای لختی پختی دیگران را بصورت سی دی یا از طریق بلوتوث دست به دست بگردد و مورد سواستفاده قرار گیرد.
واقعا این همه انحطاط فرهنگی و اخلاقی در یک جامعهای که رهبرانش ادعای خدایی دارند جای تامل دارد.
چند روز پیش با یکی از بستگان نزدیک در ایران صحبت میکردم. قرار بود تعدادی عکس از برو بچههای فک و فامیل را برایم بفرستد. منتظر بود مسافری پیدا کند که به کانادا بیاید و آن عکسها را بدهد به او تا بدست من برساند.
گفتم این چه کاری است؟ برو یکی از اون کافی نتها و آنها را اسکن کن و با ایمیل برایم بفرست.
جملهای گفت که تکانم داد. گفت: الان وضع خیلی خراب شده و نمیتوان به مردم اعتماد کرد. از کجا معلوم که فردا عکسهایمان را توی سی دی کپی کرده و توی ناصرخسرو نفروشند؟؟
واقعا کجای دنیا اینقدر بیاعتمادی عمومی هست؟
این لامصبها اینقدر نسبت به مسائل درون رختخوابی مردم حساسیتآفرینی کردند که خود مردم هم نسبت به این چیزها حس فضولی بیشتری پیدا کردهاند. مردم چهار چشمی مواظباند که چه کسی٬ چه کسی را بلند کرد. کی با کی خوابیده. طرف با چه کسانی قبلا بیرون رفته. چه کسانی بهم انگشت کردهاند و تا کجای انگشت فرو رفته شده و مسايلی از این دست.
متاسفانه این حساسیت و این حس فضولی در لایههای جامعه جاافتاده و بصورت یک اپیدمی فرهنگی و اخلاقی درآمده است.
کلام آخر اینکه من و شما باید از هم اکنون خود را برای ساختن جامعهای سالم بعد از رفتن این آقایون مهیا کنیم تا آثار این خرابیهای ناشی از حکومت نمایندگان خدا بر زمین را از ذهن و اخلاق و کردار مردم میهن عزیزمان بزداییم.
برای اینکار باید اول از خودمان شروع کنیم.