Thursday, November 06, 2008

ديشب ما هم فرياد زديم. بالا و پايين پريديم. خنديديم. گاهی هم گريه کرديم. دوستان و حتا کسانی را که نمی​شناختيم بغل کرديم. رقصيديم

نازخاتون
ديشب چهارم نوامبر ساعت ۸ شب

ديشب ما هم فرياد زديم. بالا و پايين پريديم. خنديديم. گاهی هم گريه کرديم. دوستان و حتا کسانی را که نمی​شناختيم بغل کرديم. رقصيديم. به کسانی که می شناختيم و نمی​شناختيم تبريک گفتيم.

ر خيابان شهر قشنگمان تا خانه قدم زديم. به ديگر عابران لبخند زديم و به تبريک گفتن​هايشان جواب گفتيم. به چشمانشان نگاه کرديم و لبخندشان را بی​پاسخ نگذاشتيم.

حس زيبايی بود ديشب و ابتکار قشنگی بود از طرف کمپين اوباما در شهر ما و دعوت از همه به صرف جيغ، فرياد، رقص،بغل، تقسيم شادي و لبخند و اميد.

خوشحالم چون امروز به شاگردانم يادآوری کردم که اگر بخواهيم، هرچيزی شدنی ست به خصوص به تونی و ساموئل که باور داشتند همه​ی "سفيدها" نژادپرست هستند و امکان ندارد به يک رنگين پوست رای دهند.

ديشب عجيب خاطرات دوم خرداد ۱۳۷۶ برايم زنده شد...
در بخش فرانسوی سایتم قسمتی از " رویایی دارم" مارتین لوتر کینگ رو که دوستی از فرانسه برام فرستاده، گذاشتم. اگر دوست داشتید یه نگاهی بندازید. زیباست.
http://www.nazkhatoun.com/images/template/logo-1.jpg