Saturday, August 23, 2008

هنرمندانی که تنها بجرم شاد کردن مردم از خانه خویش آواره گشتند و غربت نشین و دور از یار و دیار رخت بربستند

اميريه
کوچه‌ ای هست که قلب من آن ‌را
از محله‌های کودکی ‌ام دزديده ا‌ست


تورج نگهبا ن

ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران ، بد گهرا
ای عشق سوزان ، ای شیرین ترین رویای من ، تو بمان ، در دل و جان
ای ایران ایران ، گلزار سبزت دور از تاراج خزان ، جور زمان
ای مهر رخشان ، ای روشنگر دنیای من به جهان ، تو


این چند بیت بالا از ترانه ای ایران که محمد نوری با استادی اجرا کرده میباشد سروده ترانه سرای متوفی تورج نگهبان یکی از بزرگترین ترانه سراهای معاصر ما که متاسفانه از نزد ما رفت از محسنات کارهای او این بود که متنوع بودند هم برای جوانان ترانه داشت هم برای پیشکسوتان هم برای موسیقی سنتی هم برای جاز وپاپ تا برای سیتار روانشاد مهر پویا اصولا ترانه سرایی با شعر گفتن تفاوت دارد وترانه سرا با شاعر با این تفاوت که ترانه سرا میتواند شاعر هم باشد اما شاعر نمیتواند ترانه سر باشد بنظر من کار شاعر راحتر نیز میباشد زیرا او شعر را برای خویش میسراید و هواداران ویزه خودرا نیز دارد اما ترانه سرا باید جامعه خویش را خوب بشناسد زمان را در نظر بگیرد یعنی بروز باشد مثلا اگرچه هنوز هم زیباست ترانه سرای امروز در عصر حاضر ماشین مشدی ممدلی را باید با اینترنت عوضش کند در صورتی باز کار شاعر راحتتر میباشد و نام کلاسیک برخود نهد و راجع به لیلی و مجنون ویا غیره غزلسرایی نماید

تورج نگهبان همانگونه که اشاره شد از معدود ترانه سراهایی بود که همواره در حال میزیست و به حال ترانه میسرود در این گفتگو خودش بیشتر در این مورد توضیح میدهد در نهایت ترانه سراها صنفی هستند مظلوم که چه بر گردن خواننده ها که موجب شهرتشان میشوند و چه جامعه که باعث شادیشان میگردند حق دارند که متاسفانه حقشان هم آنگونه سزاوارشان میباشد ادا نمیگردد تورج نگهبان که بیش از هفتصد ترانه سروده و تقریبا تمامی خواننده های نام آشنای ما آنها را خوانده اند بجرات میتوانم بگویم که هر کدام از ما با هر سلیقه ایی حتما چندتایی را دوست داشته وداریم و از برخی شاید خاطره ایی که امروز پی برده ایم خالقش کسی جزء تورج نگهبان نبوده روان او وتمامی کسانی بویژه هنرمندانی که تنها بجرم شاد کردن مردم از خانه خویش آواره گشتند و غربت نشین و دور از یار و دیار رخت بربستند شادباد و یادشان پیوسته گرامی.

در روح و جان من می مانی ای وطن
به زیر پا فتد آن دلی ، که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد

ازترانه ای ایران
گوش کنید
نگهبان و چهرهای قدیمی

عکسهایی دیگر با ترانه ایی از مرضیه