Wednesday, July 09, 2008

یار دبستانی: هم وطن، تصاوير را به خاطر بسپار

یار دبستانی


هم وطن تصاوير را به خاطر بسپار !


تصاوير هميشه ماندگاري و اصيل بودن حوادث و خاطرات را در دل خود نهفته دارند . و اين تصاوير ماندگار هميشه به ياري آن بخش از حافظه فراموشكار ما مي آيند تا با كوچكترين ياد آوري تا عمق خاطرات به پيش رويم .

به هر روي با گذشت از مرز انقلاب صنعتي و ورود به عصر جديد ، اكثريت جوامع بشري بسته به توان ، پتانسيل جامعه ، سطح سواد و درآمد مردمانشان و ... نيازهاي ديگري را جز معاش روزانه در خود احساس

مي كردند . در خواستهايي اساسي و حياتي كه امروزه يكي از اصولي ترين و اساسي ترين حقوق شهروندان يك جامعه متمدن و دموكراتيك بشمار مي آيد .

در راستاي همين حقوق حياتي تحولات بسياري در سطح جوامع بشري در نيم قرن گذشته صورت پذيرفت و

نتيجه اي را كه در پي داشت تغيير ساختار قدرت و سهم مشاركت مردمان از فرانسه و آلمان تا آرژانتين ، شيلي

لهستان ، كشورهاي تازه استقلال يافته شورروي سابق و ... را شامل گرديد .

اما در اين ميان سهم كشورهاي خاورميانه در حركتهاي گذار به دموكراسي سهمي جدي و پررنگ است و جداي از نقش تاريخي مردمان اين بخش از كره خاكي ، هميشه و همواره كشور ما ايران پيشگام در عرصه تحولات اجتماعي و سياسي بوده است .

18 تير

اگر از نقش دول بيگانه و جنگ قدرت و سرمايه صرفنظر نماييم ، كشوري پيش رويمان قرار مي گيرد كه در طول يك قرن بستر دو انقلاب ، سه كودتا ، چندين حركت و جنبش ملي و جنگي هشت ساله بوده است .

كشوري كه فاصله ميان دو انقلابش به بيش از هفتاد سال نمي رسد .

اما در اين ميان نقش روشنفكران و دانشجويان همواره نقشي اساسي و كليدي بوده است ، با نگاهي به بعد از حكومت رضا شاه و تلاشهايي كه براي رهايي از سنت و حركت بسوي مدرنيته صورت گرفت خواستهاي اين بخش از مردمان جامعه نيز روز به روز بيشتر و جدي تر گرديد .

جنبش دانشجويي درايران قدمتي به اندازه خود دانشگاه دارد و اگر سكوي اوليه پرتاب اين جنبش را 16 آذر 1332

بدانيم مطمئنا نقطه انتهايي را براي اين اوج نمي توانيم تصور نماييم .

اگر در تصاويري كه از قيامهاي دانشجويي در فرانسه ، آلمان و حتي كشورهاي اروپاي شرقي و تازه استقلال يافته شوروي بر جاي مانده خوب بنگريم به خوبي متوجه مي شويم كه مشاركت نخبگان جامعه در اداره جامعه و سهيم شدن در قدرت به چه ميزان است .

دانشجويان ديروز آن جوامع و مبارزين آن روزگار، امروز بسياري از آنها مديران متعهد جامعه خود شده اند و يا حتي بر كرسي هاي پارلمان هاي كشورهاي خويش بدون هيچگونه فيلتري و به طور كاملا آزادانه و در انتخاباتي عادلانه تكيه زده اند .

اما در اين سو با ذكر اين نكته كه جنبش دانشجوي به علت جايگاه و ميزان سن و سال گردانندگانش مطمئنا ساختاري راديكال دارد در ايران خودمان حداقل پس از انقلاب سهم بسياري از دانشجويان شلاق و بند بود و نوازشگر پيكرشان گلوله هاي جوخه هاي اعدام !

انقلاب صورت پذيرفت و برخي ها كه از ديوار سفارتها بالا مي رفتند سرمست پيروزي و قدرت ، غافل از اينكه همكلاسي ديروزشان در بند منتظر كمك آنهاست .

دانشگاه تعطيل شد و انقلاب مثلا فرهنگي بر آن تحميل گرديد .

گذشت و گذشت تا سردار سازندگي دوران رياستش رو به انتها رسيد ، جامعه آبستن حوداثي جديد بود و جنگ چند سالي بود كه سايه شومش را از سرزمينمان بركنده بود اما هنوز هم رخت عزا بر تن بسياري از مادران اين سرزمين نقش بسته بود .

مادراني كه داغدار فرزند شهيدشان در جبهه هاي جنگ بودند و يا عزادرا فرزنداني كه قرار بود در آن ننگين تابستان شوم 67 به آغوش خانواده باز گردند و اما هيچگاه نقش آن نازنينان بر چارچوب درب خانه سايه گستر نشد . دختركان معصوم وطن كه به حجله دژخيمان برده شدند تا كابينشان خون باشد و بس !

اين همه خون ريخته شد تا آن شوكران جام معروف سر كشيده شود .

حذف دگر انديشان بر سرلوحه كار بود و جنبش نگران فرزندان و اساتيد خويش تا اينكه مردم به تنگ آمده حادثه را افريدند اما صد افسوس كه باز هم مغزهاي خاكستري واواك جمهوري اسلامي بر موج بازي سوار شدند و نامش جنبش دوم خرداد گرديد .

جنبشي كه مجبور شد وضو با خون فروهرها بگيرد و بعد از آن اين جنبش بود كه از خردادي ها انتظار داشت اما ان خردادي ها .... .

پرزيدنت مهرورز در دادگاه سلام

در اين سو امروز تقريبا يك دهه از واقعه 18 تير مي گذرد ، بسياري از خانواده هاي دانشجويان با مشكلات فراواني روبرو شدند و فرزندان آنها نيز ... .

تصوير برجاي مانده از ان چند تني كه همه مي شناسندشان جز مرگ و زندان و تبعيد ناخواسته چيز ديگري نبود .

و آن هزاراني كه هنوز هم با سرنوشت مبهم خويش دست به گريبانند .

10 سال را مطمئنا مي توان فاصله ميان دو نسل دانست ، نسلي كه امروز با تجربه اي بيشتر از نسل گذشته در تلاش براي رسيدن به حقوق خويش است . اين نسل نه مقام مي خواهد و نه جام تنها خواستار حقوق اساسي است كه يك انسان متمدن بايد از آنها برخوردار باشد . اين نسل مي خواهد پاسدار تصاويري باشد كه از گذشتگان برايش به ارث گذاشته شده و اگراز امروز همگي دستهايمان را به يكديگر دهيم و باهم يكصدا از دل فرياد زنيم :


من اگر بر خيزم تو اگر بر خيزي همه بر مي خيزند

من اگر بنشينم تو اگر بنشيني چه كسي بر خيزد

چه كسي با دشمن بستيزد .... .


مطمئنا اين همه تصوير را هرگز از ياد نخواهيم برد .

اين دو تصوير هم مطمئنا تا سالها حرف براي گفتن خواهند داشت

تصوير اول نياز به تفسير ندارد فردي لباس شخصي كه سوار بر خودروي نيروي انتظامي است و چماق بر دست به دنبال ........... .


اما تصوير دوم : اين تصوير گوياي خيلي از چيزهاست ، آنها كه معتقدند با بستن روزنامه سلام به يكباره همه چيز آغاز گرديد در اين تصوير ببينند كه برخي مزد خود را چگونه گرفتند در آن روزگار شاكي خصوصي سلام و امروز پرزيدنتي مهرورز !