Sunday, April 06, 2008

سیامک مهر: این انتخابات تابوت اصلاح طلبان را روانه گورستان کرد و بزرگترین پیروزی نصیب سرنگونی طلبان شد


سیامک مهر
وبلاگ گزارش به خاک ایران


به گمان من سرنوشت جمهوری اسلامی پس از انتخابات 24 اسفند سال 86 ، یعنی پس از اینکه ولی فقیه و منصوبان دولتی وی هرچقدر تقلب کردند، دروغ گفتند، عربده کشیدند و خودشان را جر دادند، اما افکار عمومی ایران و جهان هرگز باور نکرد که انتخابات مجلس هشتم شکوهمند بوده است، وارد فاز جدیدی گردیده است. این انتخابات تابوت اصلاح طلبان را روانه گورستان کرد و بزرگترین پیروزی نصیب سرنگونی طلبان شد.

سقوط بهمن در تابستان


در واپسین سال های پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روزنامه نگار و نویسنده ای استحاله چی و اهل اصلاحات که به رفسنجانی هم نزدیک بود، با تمسخرِ معتقدین به براندازی و باورمندان به اصلاح ناپذیری رژیم اسلامی، در مجله آدینه مطلبی نوشته بود با این مضمون که شاهزاده های تزاری و روسِ های تبعیدی در آمریکا و اروپا که دو ماه به دو ماه سقوط نظام کمونیستی را پیش بینی می کردند، پیر و فرتوت شدند و بسیاری از ایشان مُردند و هیچ اتفاقی نیفتاد.

اگرچه این نحله حتا بعد از اضمحلال شوروی هم هرگز درنیافتند که هیچ نظام سیاسی ایدئولوژیکی را بنا به گوهر توتالیتر و خودشیفتگی و خود برحق بینی بیمارگونه ای که حمل می کند نمی توان اصلاح کرد. تقسیم شهروندان یک جامعه به خودی و غیرخودی که برخاسته از، و پیامد طبیعیِ ذات تبعیضگزار ایدئولوژی هاست، امکان اصلاح را از چنین سیستم هایی سلب می کند.

یکی از ویژگی های مکانیسم بینایی جغد آن است که چشم این حیوان در کاسه خانه چشمش ثابت است. جغد توانایی فوکوس کردن بر اشیاء را ندارد. فلذا همواره می بایست فاصله خود را از اشیاء در حد معینی حفظ کند. هرگاه شکار، خطر و یاهر شیء متحرکی به وی نزدیک می شود، جغد ناچار است خود را واپس کشیده تا بر آنچه وی را به خود مشغول داشته است به وضوح اشراف داشته باشد. خودی ها( اصلاح طلبان) در حکومت های ایدئولوژیک به دلیل نزدیکی بیش از آن حد معینِ لازم به حکومت متبوع خود، یعنی به دلیل همان خودشیفتگی وخیم، جهت سنجشگری خردمندانه را گم می کنند. از طرفی منافع سرشار و بادآورده و طمع نامحدود نیز چشمان ایشان را بر واقعیت ها کور می کند. حکومت های ایدئولوژیک تناقض های خود را به وسیله سرکوب مخالفان و غیرخودی ها حفظ می کنند و هرگز در صدد رفع آنها نیستند. حکومتی که اکثریت جامعه را از روند هرگونه تصمیم گیری کنار می گذارد دوام نمی آورد. این حقیقت را واقعیت فروپاشی ابرقدرت جهان نشان داد؛ ولی مشکل دستگاه بینایی علاقه مندان به جمهوری اسلامی مانع دید و درک درست آنان گردیده است.

در اینکه رژیم اسلامی از روز نخست، سقوطش را با خود و در درون خود حمل می کرده است تردیدی وجود ندارد. فقط و فقط همین واقعیت که ملت ایران از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون، از همان روز« جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر» قریب به سی سال، هر دو ماه به دو ماه! تاریخ سقوط رژیم اسلامی را بنا به جبر روزگار به تأخیر می انداخته است؛ یعنی تمامی این سه دهه را با آرزویی برحق و صادقانه و ساده دلانه پیگیر این هدف نیک بوده است، نشان می دهد که حقیقتی در این سخن وجود دارد. نزدیک به سه دهه است که مردم ما از یکدیگر می پرسند: « این آخوندها کِی می روند؟» زمان فعل« می روند» در این سوال بر استمرار و تداوم آرزوی ملت ایران بر نابودی حکومت اسلامی تاکید دارد و این فعل همچنین نه تنها به ساقط ساختن آخوندها از اریکه قدرت اشاره می کند بلکه به طور سربسته آرزو می کند که آخوندها به جایی بروند که آنجا ایران نباشد. ملت ایران آرزو می کند که گورکن ها گورشان را گم کنند. حقیقت این است که در فردای پس از جمهوری اسلامی هیچکس حاضر نخواهد بود آخوندها را با این شکل و شمایل در محیط زندگی اش ببیند و تحمل کند. این « فردا» زیاد هم دور و دیر نیست.

و اما در نتیجه یک تحلیل عامیانه ولی نه الزاماً عوامانه، یعنی با توجه به داده هایی آشکار که افکار عمومی را متوجه خود ساخته است، می توان پیش بینی کرد که در طی شش ماه آینده در منطقه خاورمیانه و با اشاره نوک پیکان شاخص به سمت جمهوری اسلامی، شاهد تحولات نه چندان غیرمنتظره ای خواهیم بود.

خطر پیروزی باراک حسین اوباما در انتخابات آینده آمریکا و در نتیجه ناقص و ناتمام و بی سرانجام ماندن برنامه های دولت هشت ساله جمهوریخواهان به ویژه در مبارزه با تروریسم و محورشرارت، دلیل موجهی است تا ساکنان کنونی کاخ سفید در فرصت باقیمانده بخواهند تکلیف برخی مسائل حل نشده را با اقدامی ضربتی به سرانجامی برسانند. بدون شک حل مسئله هسته ای ایران در اولویت قرار دارد.

تهدید نظامی پیوسته و بی امان و صدور قطعنامه های پیاپی شورای امنیت علیه برنامه اتمی جمهوری اسلامی و تحریم های اقتصادی پیامد آن و همچنین به میدان آمدن دوباره دستگاه های اطلاعاتی آمریکا و سایر کشورها پس از یک رخوت چندماهه با محتوای مشکوک دانستن فعالیت های هسته ای ایران و نیز افزایش حجم اتهامات مبنی بر دخالت جمهوری اسلامی در ناآرامی های منطقه... همه و همه نشان می دهد که شرایط برای وقوع واقعه ای که بسیاری در داخل و خارج نگرانش بوده اند آماده می شود.

از سویی جامعه ایران پس از انتخابات مجلس هشتم، در همین مدت کوتاه به طرز بی سابقه ای سر در جیب تفکر فرو برده و با ناامیدی مفرط و مخربی نسبت به هرگونه تغییر و تحول دلخواه با وجود حاکمیت جمهوری اسلامی، درصدد جستن چاره ای کارساز، خود را به در و دیوار می زند. امروز بیشتر از هرزمانی با کوچکترین جرقه و بارقه نوری از هر سویی که باشد، لرزش و خیزشی به پا خواهد شد که همچون بهمنی سهمگین هرآنکس را که بر دامنه های برفگیر خانه ساخته است با خود به قعر دره خواهد کشاند.