Saturday, August 26, 2006

وبلاگ شبح






مرده‌گان در آب، زنده‌گان در خواب

سال شصت بود -اگر اشتباه نکنم- مهمان دوستی بودم در تبريز
وقتی از اتوبوس پياده شدم او را که به استقبال‌ام آمده بود مغموم و گرفته ديدم. گفت اگر خسته نيستی بيا چرخی در شهر بزنيم. خسته نبودم و چه چيز بهتر از چرخ زدن در شهر، مرا به تماشای ارک عليشاه و سالن اپرا و کتاب‌خانه‌ی ملی تبريز برد، گفت: خوب نگاه کن همين روزها اين‌ها را خراب می‌کنند. گفتم: دوباره بدبينی تو گل کرد، کدام ديوانه‌ای می‌خواهد اين اثر باستانی را ويران کند؟ گفت: همان ديوانه‌هايی که هزار هزار آدم می‌کشند و عين خيالشان نيست. بد جوری دمغ بود. ديدم چند کارگر و استادکار در حال مرمت ديوار ارک هستند با ديدن آن منظره خوش‌حال شدم و گفتم: ببين همه‌اش شايعه است دارند تعميرش می‌کند با ديدن آن‌چه من ديده بودم لبخندی بر لبان‌اش نشست و به سرعت به طرف آنان رفت. شروع کردند به ترکی حرف زدند و من ديدم لبخند از لبان‌اش محو شد. استاد مرمت‌کار بغض گلوی‌اش را گرفته بود و می‌گفت: تا آخرين لحظه ما کار خود را می‌کنيم اما در اين اوضاع آشفته بعيد می‌دانيم موفق شويم.
شب بعد در خانه‌ی دوست‌ام در حوالی چهار راه آب‌رسان نشسته بوديم و گرم گفت‌وگو که صدای چند انفجار مهيب به خودمان آورد. از خانه زديم بيرون و به سمت مرکز شهر و محل صدا رفتيم. بله ارک عليشا و سالن اپرا و کتاب‌خانه‌ای ملی به قتل رسيده بودند. تمام شيشه‌‌های خانه‌ها و مغازه‌های اطراف شکسته بود و آقای ملکوتی امام جمعه‌ی وقت تبريز موفق شده بود به قول خودش "مسجد را مسجد کند" و چند روز بعد وقتی غم و اندوه مردم تبريز را ديد گفتم ناراحت نباشيد خودم آثار باستانی می‌سازم که از اين بهتر باشد.
امروز با ديدن تصوير زير آب‌رفته‌ی آرامگاه کوروش، بر اثر آب‌گيری سد سيوند، ياد اين خاطره و نکته‌ی ديگری افتادم؛ خاطره را که گفتم و نکته‌ی ديگری که يادم افتاد مجسمه‌های ويران شده‌‌ی بودا در افغانستان بود.
چه اتفاقی دارد می‌افتد؟ آيا اين عکس‌ها واقعی هستند؟ باور کردنی نيست چطور حکومتی تا به اين پايه می‌تواند به تمامی ابله باشد؟
روزی آن شاه دبنگ خطاب به کوروش گفت: "آسوده به‌خواب که ما بيداريم" و ديديم چقدر بيدار بود و بوديم! اکنون کوروش در خوابی آسوده به زير آب می‌رود تا مردمی از همه سو درمانده به سرنوشت محتوم‌شان خيره و گيج و منگ بنگراند. و به راستی اگر دنيا را آب ببرد ما را خواب خواهد برد.
شايد اين عکس‌ها واقعی نباشند (می‌بيند چطور دارم سر خودم کلاه می‌گذارم!) اما نمادی هستند از سرنوشت مردمی که دارند غرق می‌شوند و هنوز خوش‌باورانه روی سنگ قبر نياکانشان لم داده‌اند

.........................................

وبگردی های وبلاگ شبح