http://ghomaaar.blogspot.com/2006/08/12.html
چرا این فیلم اکران نمی شود و چه باید کرد....
ساعت 12 شب در فرودگاه بین المللی مهرآباد با او قرار گذاشته ایم.:
جعفر پناهی. کارگردان فیلم های باد کنک سفید (1373) آیینه (1375) دایره (1378) طلای سرخ (1381) و آفساید
حبیب حاج حیدری و هومن کاظمیان زود تر از من و محمد هاشمی او را پیدا می کنند. دستمالی جلوی دهانش گرفته که به خاطر دندانش است ، آن را عمل کرده است. تنها است، کسی برای بدرقه اش نیامده . زیاد وقت نداریم و مجبوریم با او سریع صحبت کنیم. مقصدش شیلی است. برای او آنجا مراسم بزرگداشتی برگزار کرده اند. وقتی علت را می پرسم می گوید : رئیس جمهور شیلی یک زن (خانم میشل باشله ) شده است، و چون کارگردانی هستم که اکثر فیلم هایم پیرامون مسایل زنان می گردد از من به عنون کارگردانی که دغدغه هایش مسائل زنان است دعوت کرده و مراسم بزرگداشتی برگزار کرده اند.
جعفر پناهی گله دارد. جعفر چناهی برنده ی جایزه ی خرس نقرهاي _جايزه ويژه هيات داوران پنجاه و ششمين جشنواره بين المللي فيلم برلين _ گله دارد که چرا فیلم آفساید اکران نمی شود. می گوید مثل اینکه فقط بیست روز برای اکران فیلم وقت هست تا به اسکار برسد. طبق قوانین آکادمی اسکار حضور هر فیلم در اسکار منوط به حداقل یک هفته اکران عمومی در کشور تولید کننده ی فیلم است. اما متاسفانه اکران فیلم برای پناهی تبدیل به کابوس شده است. جالب است که یک کارگردان آرزویش این باشد که فیلم هایش اکران بشود.
جعفر پناهی برنده ی جایزه هیات داوران بخش نوعی نگاه جشنواره جهانی فیلم کن در صدایش کمی نا امیدی موج می زند. دنبال راهی می گردد که بتواند فیلم را اکران کند،او امید زیادی به موفقیت این فیلم در اسکار دارد، که به واقع حق هم دارد. آن ها که فیلم را دیده اند از پتانسیل بالای این فیلم برای ربودن اسکار خبر دارند. فیلم خوش ساخت با موضوی بسیار جالب و کارگردانی عالی جعفر پناهی که بارزترین آن در ورود و خروج شخصیت ها در فیلم است که بسیار دلنشین و دوست داشتنی است.
با جعفر پناهی در حال صحبت هستیم که علی معلم سر می رسد، برای بدرقه ی خواهرش به فرودگاه آمده، جعفر پناهی با لحنی مستاصل به علی معلم می گوید" علی چه کار کنم این فیلم را؟ فکر می کنی بشود کاری کرد" علی معلم می گوید نمی دانم و از صحبت هایی که با چند نفر برای گرفتن مجوز اکران فیلم صحبت کرده حرف می زند. به پناهی می گوید تو باید بعد از جشنواره بلافاصله نسبت به اکران فیلم اقدام می کردی. پناهی جواب جالبی می دهد" من یک روز بعد از جشنواره اقدام کردم، دقیقا یک روز. ولی نشد که نشد"
دیگر به دری می رسیم که پناهی باید از آن جا برود . می گوید که سه چهار روز دیگر بر می گردد و مفصل تر حرف می زنیم گرچه نیامده باید به کوبا برود و از آنجا هم.... در آخر نامه ای را به ما می دهد که امضای رئیس کمپانی سونی پیکچرز کلاسیک پای آن را امضا کرده است. نامه خطاب به معاونت امور سینمایی وزارت ارشاد است که در آن از اکران فیلم آفساید برای شکرت کردن به عنوان نماینده ی ایران در اسکار خواسته شده است.
گویا فقط بیست روز وقت هست که فیلم آفساید جعفرپناهی اکران شود، دقیق نمی داند ولی کمی یا بیشتر چه فرقی می کند مهم اکران فیلم است که باید در این مدت کوتاه انجام بگیرد و گرنه یک جایزه بزرگ سینمای که نه بزرگترین جایزه ی سینمایی دنیا را که با آفساید بیشتر از هر زمانی شانس بردن آن را داریم از دست رفته خواهیم دید.
پناهی خداحافظی می کند و می رود و ما می مانیم که چرا این فیلم اکران نمی شود و چه باید کرد....
چرا این فیلم اکران نمی شود و چه باید کرد....
ساعت 12 شب در فرودگاه بین المللی مهرآباد با او قرار گذاشته ایم.:
جعفر پناهی. کارگردان فیلم های باد کنک سفید (1373) آیینه (1375) دایره (1378) طلای سرخ (1381) و آفساید
حبیب حاج حیدری و هومن کاظمیان زود تر از من و محمد هاشمی او را پیدا می کنند. دستمالی جلوی دهانش گرفته که به خاطر دندانش است ، آن را عمل کرده است. تنها است، کسی برای بدرقه اش نیامده . زیاد وقت نداریم و مجبوریم با او سریع صحبت کنیم. مقصدش شیلی است. برای او آنجا مراسم بزرگداشتی برگزار کرده اند. وقتی علت را می پرسم می گوید : رئیس جمهور شیلی یک زن (خانم میشل باشله ) شده است، و چون کارگردانی هستم که اکثر فیلم هایم پیرامون مسایل زنان می گردد از من به عنون کارگردانی که دغدغه هایش مسائل زنان است دعوت کرده و مراسم بزرگداشتی برگزار کرده اند.
جعفر پناهی گله دارد. جعفر چناهی برنده ی جایزه ی خرس نقرهاي _جايزه ويژه هيات داوران پنجاه و ششمين جشنواره بين المللي فيلم برلين _ گله دارد که چرا فیلم آفساید اکران نمی شود. می گوید مثل اینکه فقط بیست روز برای اکران فیلم وقت هست تا به اسکار برسد. طبق قوانین آکادمی اسکار حضور هر فیلم در اسکار منوط به حداقل یک هفته اکران عمومی در کشور تولید کننده ی فیلم است. اما متاسفانه اکران فیلم برای پناهی تبدیل به کابوس شده است. جالب است که یک کارگردان آرزویش این باشد که فیلم هایش اکران بشود.
جعفر پناهی برنده ی جایزه هیات داوران بخش نوعی نگاه جشنواره جهانی فیلم کن در صدایش کمی نا امیدی موج می زند. دنبال راهی می گردد که بتواند فیلم را اکران کند،او امید زیادی به موفقیت این فیلم در اسکار دارد، که به واقع حق هم دارد. آن ها که فیلم را دیده اند از پتانسیل بالای این فیلم برای ربودن اسکار خبر دارند. فیلم خوش ساخت با موضوی بسیار جالب و کارگردانی عالی جعفر پناهی که بارزترین آن در ورود و خروج شخصیت ها در فیلم است که بسیار دلنشین و دوست داشتنی است.
با جعفر پناهی در حال صحبت هستیم که علی معلم سر می رسد، برای بدرقه ی خواهرش به فرودگاه آمده، جعفر پناهی با لحنی مستاصل به علی معلم می گوید" علی چه کار کنم این فیلم را؟ فکر می کنی بشود کاری کرد" علی معلم می گوید نمی دانم و از صحبت هایی که با چند نفر برای گرفتن مجوز اکران فیلم صحبت کرده حرف می زند. به پناهی می گوید تو باید بعد از جشنواره بلافاصله نسبت به اکران فیلم اقدام می کردی. پناهی جواب جالبی می دهد" من یک روز بعد از جشنواره اقدام کردم، دقیقا یک روز. ولی نشد که نشد"
دیگر به دری می رسیم که پناهی باید از آن جا برود . می گوید که سه چهار روز دیگر بر می گردد و مفصل تر حرف می زنیم گرچه نیامده باید به کوبا برود و از آنجا هم.... در آخر نامه ای را به ما می دهد که امضای رئیس کمپانی سونی پیکچرز کلاسیک پای آن را امضا کرده است. نامه خطاب به معاونت امور سینمایی وزارت ارشاد است که در آن از اکران فیلم آفساید برای شکرت کردن به عنوان نماینده ی ایران در اسکار خواسته شده است.
گویا فقط بیست روز وقت هست که فیلم آفساید جعفرپناهی اکران شود، دقیق نمی داند ولی کمی یا بیشتر چه فرقی می کند مهم اکران فیلم است که باید در این مدت کوتاه انجام بگیرد و گرنه یک جایزه بزرگ سینمای که نه بزرگترین جایزه ی سینمایی دنیا را که با آفساید بیشتر از هر زمانی شانس بردن آن را داریم از دست رفته خواهیم دید.
پناهی خداحافظی می کند و می رود و ما می مانیم که چرا این فیلم اکران نمی شود و چه باید کرد....