Saturday, October 22, 2005

OMIDI AZADI

شکنجه در نظام قضایی، امنیتی و انتظامی ایران این روزها دیگر نکته پنهانی نیست. تلاش برای پوشاندن آن نیز دیگر صورت نمی‌گیرد. بسیاری از متهمان در مراحل اولیه بازجویی با انواع شکنجه ها مواجه می‌شوند. کمیت و کیفیت شکنجه بسته به اینکه متهم کیست و اتهام چیست ، تغییر می کند. اما هیچ مقامی در پلیس و قوه قضاییه ایران این روزها چندان ابایی ندارد که از وجود شکنجه سخن نگوید و اعمال آن را کتمان کند.
شکنجه بدنی، رایج ترین نوع شکنجه واعتراف گیری است. کتک خوردن متهمان در حدیست که بسیاری از آنان در مراحل مختلف بازجویی نیاز به بهداری زندان یا بازداشتگاه پیدا می کنند. این نوع شکنجه که می توان گفت در همه رده های نیروی انتظامی و قضایی رایج است و به صورتی گسترده در مورد همه متهمانی که امکان واگویه آنچه بر آنان رفته است را ندارند، به کار گرفته می شود.. متهمان پرونده های فساد، فحشا، مواد مخدر، قتل و ه اتهاماتی از این قبیل که اعتراف به جرم برای شخص متهم آسان نیست، اولین قربانیان این شکنجه های سیستماتیک هستند.
دانشجویان بازداشت شده در تجمعات نیز، از آنجا که چهره های شناخته شده ای نبودند،تحت شکنجه های بدنی وحشتناکی قرار گرفتند. باطبی شاهد زنده این مدعاست که در زمان بازداشت دانشجویی گمنام بود. خواندن شرح حال زندان او در روزهای نخست بسیاری از نکات تاریک را درباره شکنجه و شیوه های اعتراف گیری روشن می کند.
برای زندانیان سیاسی ، شکنجه روحی مهمترین شیوه به کار گرفته شده است. زندانیان هر که باشند، روش هایی برای خرد کردن آنان وجود دارد. حبس های طولانی مدت انفرادی در اتاق های سفید و بسیار کوچک ونمور با چراغ دایم روشن، فصل مشترک خاطرات همه زندانیان سیاسی و مطبوعاتی در سالهای اخیر است. بسیاری از این متهمان چندین شبانه روز بدون آنکه به آنان فرصت استراحتی داده شود مورد بازجویی قرار گرفته اند. در مورد بسیاری از آنان هم مورد اتهامی بطور مشخص مورد سئوال نبوده و آنها باید در واقع اتهامات اختراعی زندانبانان و باز جویان را، می پذیرفتند.