Sunday, December 23, 2007

سرمقاله شماره نهم میلتانت

سرمقاله شماره نهم میلتانت
http://militantmag.blogfa.com/


تا آزادی تمام زندانیان سیاسی به اعتراض متحدانه ادامه میدهیم!


در آستانه‌ی روز 16 آذر 1386(روز دانشجو) بیش از 30 تن از دانشجویان دانشگاه‌های سراسری و فعالان شناختهشده جنبش دانشجویی بازداشت شده‌، و تا این زمان در زندانهای مخوف تحت بازجویی و شکنجه روحی، روانی و فیزیکی قرار گرفته‎اند.


ما از همه فعالان داخل و خارج کشور و خانواده‎های دانشجویان دربند که تلاش‎هایی ارزنده‎ برای رهایی این عزیزان انجام داده‎اند، سپاسگزاریم و دست همه را به گرمی می‎فشاریم.


فعالان میلیتانت به سهم خود بلافاصله پس از دستگیری‎ها به همراه متحدان بین‎المللی خود در سراسر جهان از کشورهای اروپایی گرفته تا آمریکای لاتین، آسیا و آمریکای شمالی به حمایت از این دانشجویان برخاستند (رجوع شود به بخشی از حمایت‎های بین‎المللی در همین شماره). به اعتقاد ما اعتراضات متحدانه تا آزادی همه زندانیان سیاسی دربند باید ادامه یابد.


دولت سرمایه‎داری ایران این تهاجم سراسری را به دوعلت در وضعیت کنونی سازمان داده است:


اول: تداوم اعتراضات و مقاومت‎های لایه‎های مختلف اجتماعی در دوره پیش به ویژه معلمان، کارگران، زنان و دانشجویان، دولت را به شدت نگران کرده است. این قشرهای اجتماعی عمدتاً دارای گرایش‎های گریز از مرکز بوده‎اند. به سخن دیگر قشرهایی هستند که تا چندی پیش یا از طرفداران اصلاح‎طلبان حکومتی بوده و یا از نظام حمایت می‎کرده‎اند (اين گرايش‎ها الزاماً حامی دولت نبوده اند بلکه به دلیل سرکوب شدید چپ در سال‎های پیش از آن، یا گرایشات سوسیالیستی خود را سانسور نموده‎اند یا به لحاظ کمی و انسجام در شرایطی نبوده‎اند که امکان بروز داشته باشند. ضمن اینکه اصلاح‎طلبی هم در دورانی نفس جامعه را برای کانالیزه کردن اعتراضات مردمی با جهت سوسیالیستی گرفت اما با نا امیدی عمومی از این جریان انحرافیٍ، جنبش‎ها مسیر خود را یافتند). این تحولات و گرایش‎های گریز از مرکز را در درون دفتر تحکیم و حتی خانه کارگر و در درون حرکت‎های معلمان نيز می‎توان مشاهده کرد. در واقع می‎توان اذعان داشت نگرانی دولت سرمایه‎داری بیشتر از این ریزشی است که در میان طرفدارانش در حال شکل‎گیری است. اما این گرایش‎های گریز از مرکز در مقابل خود تنها یک راه پیدا می‎کنند و آن هم عقاید و برنامه‎های سوسیالیستی به مفهوم عمومی آن است. اتفاقی نیست که در میان دانشجویان بسیاری امروز به سوی عقاید سوسیالستی گرایش پیدا کرده اند. در آینده نه چندان دور این گرایشات در میان بخش وسیعی از معلمان، کارگران و زنان نیز مشاهده خواهد شد. تردیدی نیست که نهایتاً گرایشات سوسیالیستی در جنبش‎ها دست بالا را خواهند گرفت

.

اما دولت سرمایه‎داری این قشرهای وسیع را در مجموع نمی‎تواند ارعاب و سرکوب کند. باید ابتدا آنها را تجزیه کرده (سوسیالیست و غیرسوسیالیست که هم پیمانان تاریخی رژیم های بورژوایی هستند) و سپس با ارعاب سوسیالیست‎ها و گرایش‎های چپ، به سایرین درس عبرت دهد. آنچه در 13 آذر اتفاق افتاد دقیقاً همین روال بود. فعالان شناخته‎شده تظاهرات چند روز پیش از 13 آذر دستگیر شده و سپس به سایرتظاهرکنندگان طیف چپ تهاجم برده شد. در صورتی که تظاهرات دفتر تحکیم با موفقیت و بدون هزینه سنگین برگزار شد.


دوم: دولت سرمایه‎داری ایران مدتی است مشغول مذاکره و زدوبند سیاسی با دول غربی و به ویژه دولت آمریکا است. حداقل در چند هفته پیش نشان داده شد که ارزیابی اخیر سازمانهای اطلاعاتی آمریکا به منزله تایید سلامت فعالیتهای هستهای ایران، چراغ سبزی است برای معاملات و ارتباطات نزدیکتر با دولت ایران. از این رو دولت ایران باید به سرمایهگذاران غربی نشان دهد که امنیت سرمایه را خود دولت توسط سرکوبهای کارگری و دانشجویی میتواند تضمین کند و نیازی به تغییر رژیم نیست. بدیهی است که سرمایهداران خارجی اگر قرار باشد توسط قشرهای اجتماعی مورد اعتراض قرارگیرند، قادر به برقراری رابطه حسنه با دولت و اعتماد به آن نخواهند بود.

اما با وجود سرکوبها و ارعابها باید به دو نکته توجه داشت:


اول: دولت سرمایهداری ایران به علت برقراری روابط نزدیک با دول غربی میتواند تحت تاثیر اذهان عمومی کشورهای غربی قرار گیرد. حمایتها از سوی نمایندگان کارگران و دانشجویان و پارلمانی کشورهای جهان میتواند بر دول غربی فشار گذاشته که آنها در معاملات سیاسی و اقتصادی، دولت ایران را به نوبهی خود زیر فشار قرار دهند که سرکوبها را کمتر کند.


دوم: سرکوبهای این دوره همه به منظور هراساندن و خسته کردن مبارزین است. دوران اعدامها و سرکوبهای درازمدت و بگیر و به بندها دورههای پیش، در وضعیت کنونی سپری شده است. اما این وضعیت به مفهوم آن نیست که ما در شرف ورود به گشایشهای دموکراتیک در جامعه هستیم. در کشورهایی چون ایران، به دلیل رشد ناموزون سرمایهداری، به هیچ وجه تا زمانی که یک دولت سرمایهداری بر مصدر کار قرار داشته باشد، نباید انتظار گشایشهای سیاسی همچون دول غربی را داشت، بنابراین سرکوبها و ارعابها ادامه خواهند یافت (با حمایت دول غربی) اما بر خلاف دههی شصت، با هدف "خسته کردن" فعالین و نه کشتار و زندانهای دراز مدت. اما باید سازماندهی دقیقتر، مشخصتر و منطبقتر با وضعیت کنونی صورت پذیرد.


بدیهی است که در شرایط کنونی ایجاد اتحاد عملها هنوز در دستور کار قرار دارند. تجربه 16 آذر امسال بار دیگر نشان داد که تناسب قوا به نفع هیچ گروه و طیف خاصی نیست که بتواند به تنهایی به اعتراض دست زند (حتی میتوان اذعان داشت که تناسب قوا بیشتربه نفع طیفهای حامی بورژوازی است). مراسم یادبود 16 آذر امسال نیز مانند سال پیش میبایستی توسط تمام نیروها و طیفهای متنوع صورت میپذیرفت تا دولت نتواند طیف خاصی را در انزوا مورد تهاجم قرار دهد. در این رابطه، پس از هجوم و دستگیری، صحت روش اجرای مشترک مراسم با سایر گرایشات و گروهای دانشجویی تائید شد. به این دلیل این روش به جای تکروی تائید شد که گرایشات و گروههای مختلف همگی با هم در حمایت از دستگیرشدگان اقدام کردند. فعالین دانشجویی در عمل آموختند که نمیتوان با عمده کردن فقط یک شعار (صرفنظر از جنبه بارز رفرمیستی آن) و یک گرایش وارد میدان شد اما از همه سایر گرایشات درخواست حمایت و ورود به کارزار کرد.از همه مهمتر تجربه امسال بار دیگر نشان داد که سازماندهی یا یک اکسیون تودهای را نمیتوان علنی انجام داد. رهبری و سازماندهی یک اعتراض باید مخفی انجام گیرد تا سازماندهندگان از پیش دستگیر نگردند و بتوانند در روز موعود رهبری اعتراضات را در دست داشته باشند. کار تودهای الزاما به مفهوم سازماندهی علنی امور نیست (فعالین دانشجویی میبایست در جمعبندی از اعتصاب شرکت واحد درس لازم برای این منظور را آموخته باشند. نوع سرکوب در هر دو حالت کاملاً مشابه بود، همانطور که نوع سازماندهی هر دو اعتراض مشابه بود).


به اعتقاد ما در وضعیت کنونی، محور اصلی فعالیت تمام نیروهای ضدسرمایهداری این است که با تمام قوا و به ویژه با حمایت متحدان بینالمللی از دانشجویان و کارگران دربند دفاع کنيم. در عین حال پس از آزادی این فعالان باید به بحث و نقد و درسگیری از تجارب دامن زده شود تا توفیق بیشتری در مبارزات آتی کسب گردد.