Wednesday, November 15, 2006

وبلاگ کلاغ سیاه: زمانه ، راديوي وبلاگها نيست

http://kalagh-siah.blogspot.com/2006/11/blog-post_15.htm

............

آهاي ملت ، ما هوس کرديم بدون جير و مواجب اما کانهو نکير و منکر مو را از ماست پر چربي راديو زمانه بکشيم بيرون . تمام شاخک حساسيت ما هم از روزي تکون خورد که مديرشون گفتن "زمانه راديوئي است که از وبلاگها مي آمورد و يک راديوي وبلاگي است " و گرنه ما رو چه به اين کارها و مثلا تا حالا ديدين چيزي در باره راديو فردا بگيم .

بر اساس تمام شواهدي از وب سايت و آنتن شون بر مياد نه تنها اين راديو از وبلاگها چيزي نياموخته بلکه ممکنه باعث رواج "بدآموزي هاي زمانه اي" ( در جاي خودش توصيح ميدم يعني چي ) هم بشه . از همين الان ميتونم تصور کنم که در صدي از استنتاجات کلاغي ما ميتونه خطا بره چون از پشت صحنه گردش اين رسانه خبري نداريم ولي خب قرار هم نيست که چيزي اضافه بر مابقي شنوندگان و خوانندگانش بدونيم . گر چه ما روشهاي فضولي خودمون رو هم داريم و در صورت لزوم ازشون استفاده ميکنيم .

اولين فرض ما اينه که مهدي موذن جامي با زيرکي خاصي در شروع کار ، ساختار راديو را به پديده اي به نام وبلاگ چسبوند تا از يک پتانسيل آماده اجتماعي به نام وبلاگ نويس ها بتونه استفاده کنه . اما علي الظاهر اين زيرکي کاربر نبود. حضور رفتار وبلاگي در اين راديو تقريبا نزديک به صفر است . بعبارتي اگر با ارفاق هم بشه گفت که شباهتي به وبلاگ داره ممکنه در همون محدوده وبلاگهاي اطو کشيده حلقه ملکوت يا ژورناليستهاي آزاد قابل تعربف باشه . يعني در صد بسيار کمي از کميت وبلاگهاي فارسي.

موضوع راديو زمانه موضوع وبلاگها نيست . وبلاگهاي فارسي به صورت عمده در مورد زندگي مينويسن اما راديو زمانه فقط به سمت يک رسانه خبري بودن رفته ( يک کيسه اي به جون بخش خبرشون بکشيم اساسي) . يه جاهائي هم البته تئوري هاي ادبي و فلسفي . اين رفتار راديو بزرگترين فاصله اون از وبلاگها و نسل جوان است . بنابراين بهترين مخاطبان اين راديو در نهايت جمع محدودي از پيرمردهاي سياسي و ميانسالان طرفدار مباحث نطري خواهند بود . همونهائي که اول صبح سايت گويا رو باز ميکنن و بر اساس لينکهاي اون جهان بيني شون رو تعريف ميکنن.

محتواي برنامه هاي راديوئي و مطالب سايت به دور از برنامه ريزي است . بذارين اينطوري بگم . انگاري که کارمنداي اين راديو صبح ( دقيق تر به وقت محلي ظهر ) منتطر ميشن تا ببينن چه اتفاقي ميافته و درباره اش بنويسن و حرف بزنن . از قبل هيچ برنامه مدوني ندارن . به همين دليل مثل يک سايت خبري در گير روزمرگي هاي سياسي شدن . پراکندگي شديد مطالب و مباحث ( يجز يکي دو تا برنامه ) که توي سايت هم هست نشانه اين حرف است .

ظاهرا اکثر برنامه سازهاي اين راديو بيرون از ايران زندگي ميکنن و به همين دليل درگير مباحثي هستند که با زندگي امروز جوان وبالاگ نويس ايراني ( بصورت عام ) رابطه نميتونه برقرار کنه . برنامه هاي فرهنگي پر از نوستالژي و يا بخش کلاسيک فرهنگ ايراني است در حاليکه جامعه جوان وبلاگ نويس ايراني که قرار بوده راديو ازش آمورش بگيره درد و فکرش يه چيز ديگه است .

راديو زمانه رسانه اي براي صداهاي ناشنيده يا کمتر شنيده شده نيست . اين شعار مهدي موذن جامي بوده که راديو زمانه فرصتي براي صداهائي است که کمتر شنيده شده اند. اما حق و انصاف تمام صداها و حرفهائي که توي راديو پخش ميشه يا کمتر شنيده شده نيست يا اصلا خودش براي خودش يک رسانه داره ( از وبلاگ بگير تا ... ) بعبارتي تصور نميکنم که مقصود پارلمان هلند از تاسيس راديو همچين چيزي بوده باشه که الان هست .

ما قبلا به بي بي سي ايراد ميگرفتيم که چرا از ادبيات ايران بعد از انقلاب استفاده ميکنه و بعد هم فهميديم که بي بي سي بر اساس محافظه کاري ذاتي خودش دوست داره اينطوري باشه . حالا ميبينيم که راديو زمانه هم همينطور است . البته ادبيات فرمايشي راديو تهران را نداره اما ادبيات يک رسانه برون مرزي هم نيست . حتي ادبيات وبلاگ نويس ها هم ينست . ادبياتي خنثي است . چيزي بدتر از ايرنا و ايسنا. اين اسمش بي طرفي نيست . بلکه بي شناسنامه بودن است .